(rm) صدا |
فاطمه امان (راديوفردا): در نمايشگاهي در يک تالارخصوصي در محله هنرمندنشين Soho نيويورک، آقاي شهرام کريمي نمايشگاهي برپا کرد از آخرين کارهاي خود، از جمله بخشهائي از اثر عظيمي که براي بيينال استانبول خلق کرده بود از چهرههاي هنرمندان معاصر ايران، که صدها نفر شب گذشته در مراسم افتتاح آن شرکت کردند.
بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورک): رابط آقاي شهرام کريمي، که سالها در آلمان زندگي ميکرد با جهان هنر نيويورک، خانم شيرين نشاط، هنرمند برجسته بينالمللي است، که هفت سال است در فيلمها و چيدمانهاي ويدئوئي خود از خلاقيت آقاي کريمي به عنوان طراح صحنه استفاده ميکند. محور نمايشگاهي که شهرام کريمي از شب گذشته در نيويورک افتتاح کرد، نخستين نمايشگاه بزرگ او در اين شهر، تصاويري بود از چهرههاي هنرمندان معاصر ايران، از شعرا و نويسندگان گرفته تا نقاشها و ديگران. اما وجه مشخصه اين کارها، نقش و نگار ونوشتههائي است که روي کيسههاي برنج چاپ شدهاند. آقاي شهرام کريمي، در مصاحبه با راديوفردا ميگويد:
شهرام کريمي (نقاش، نيويورک): کيسه هاي برنج است که ميآيد از ايران و پاکستان به خارج. من اينها را باز ميکنم و روي آنها کار ميکنم و بعد به هم ميدوزم و يک کار بزرگ داشتم که توي استانبول، پارسال ميداني که من در استانبول بيينال بودم. 248 تا پرتره بود که همه به هم چرخ شده بود، ده متر در سه متر.
ب.ن.: هر چهره بر روي يک کيسه برنج نقش بسته است. کنار طرح هر تکچهره، که گوئي مثل خاطرهاي در شرف فراموشي، تنها بخشي از يک صورت را به قدري که شناخته شود، نشان ميدهد، آقاي کريمي جملهاي به فارسي نگاشته است. آقاي شهرام کريمي ميگويد:
شهرام کريمي: بعضيهاش را همينطوري يک جمله گذاشتهام. بعضيهاش از خودشان است، بعضيهاش از خود من هست، که همان موقع که نقاشي ميکردم نوشتم. مثلا آن (کاوه) گلستان، که خوب در جريان عراق کشته شد در انفجار، آدم چه ساده ميرود.
ب.ن.: يا مال هدايت؟
شهرام کريمي: پائيناش صادق هدايت، اون هم خودش است، اول بوف کور، چيزهائي است که مثل خوره روح آدم را ميخورد.
ب.ن.: مال (فروغ) فرخزاد زيرش.
÷شهرام کريمي: فرخزاد، مال خودم است: «دستان من برسنگ ماند.» بعد اين بيضائي است که يک بار گفته بود «ما تنها هنرمنديم!» يا آن يدالله رويائي، که من خودم شخصا خيلي به او ارادت دارم، به نظر من يکي از شاعرهاي بزرگ معاصر ماست: «درخت از ريشه ميميرد و من از سر!» که خيلي زيباست.
ب.ن.: دستمايه، يا ماتريالي که آقاي کريمي در کار خود ازآن استفاده ميکند، چنانکه خودش ميگويد بخشي از پيام هنري اوست.
شهرام کريمي: به طور کلي من يک گرايش به هنر ايران دارم، نه به معناي اينکه گذشته را کپي کنم. به نظر من اين ماتريال کيسههاي برنج، خيلي به ما نزديک است، برنج، به خاطر اينکه ما از آن دنياي برنج ميآئيم و جزئي از زندگي ماست. چرا من بروم از بوم استفاده کنم؟ من به طور کلي چيزهاي غيرمعمول را در کار هنريام استفاده ميکنم، به خاطر همين، 50 الي 60 درصد از کارهاي من ماتريال آن است که خودم با آن زندگي ميکنم و روش مينويسم و روش کار ميکنم و يک جوري من را از آن دنياي هنر به شکل کليشهاي اش دور ميکند، که خيلي زندهتر است و رابطه خيلي نزديکتر است.
ب.ن.: يک سري کار جديد در اين نمايشگاه از شما ميبينم که اينها مثل لحافهاي قديمي شما اينها را دوختهايد که روي قسمت مرکز آنها نقاشي شده.
شهرام کريمي: من يک سري کار دارم که براساس طرح فکري و concept کرسي است. فکر از آنجاست، ولي من به شکل تازهاي اينها را، آن بوم و پارچه را روش کار ميکنم به همان شکلي که يک تابلوي نقاشي هست و بعد به شکل لحاف يا به شکل کرسي اينها را ميدوزم. و اين باز هم همانطور که گفتم براي من يک جذابيت خيلي شخصي دارد و ايراني، و يک کارآکتري دارد که بوم که آدم در مغازه ميخرد هيچوقت نميتواند آن را به آدم بدهد.
ب.ن.: آقاي شهرام کريمي، که قبل از انقلاب در شيراز يک باشگاه هنري را اداره ميکرد که به خاطر برگزاري شبهاي شعر شهرت يافته بود، در آثار خود يک دلمشغولي وسواسآميز به نمايش ميگذارد با خاطره و يادهائي از فرهنگي که با آن مشغول بود. خود او انديشه کار خود را مديون پردههاي نقالها و شبيهخوانهاي قديمي ميداند.
شهرام کريمي: هنر هرجور که تعريف بشود، خيلي شخصي است. اگر نباشد به نظرمن اشکال دارد. يک جائي آدم آن را از جاي ديگري قرض گرفته است. و وقتي شخصي ميشود، من خيلي به خاطرهها و گذشته خودم، شيراز، بافتهاي قديمي. به نقاشي که بر ميگردم، واقعا عاشق نقاشي پردهاي قديم ايران هستم. سعي ميکنم آن جوهره و انديشههائي که در آن بوده، نه در فرم، به هرحال، در کارهام از آنها استفاده کنم.
در نمايشگاهي در يک تالارخصوصي در محله هنرمندنشين Soho نيويورک، آقاي شهرام کريمي نمايشگاهي برپا کرد از آخرين کارهاي خود، از جمله بخشهائي از اثر عظيمي که براي بيينال استانبول خلق کرده بود از چهرههاي هنرمندان معاصر ايران، که صدها نفر شب گذشته در مراسم افتتاح آن شرکت کردند. وي در مصاحبه با راديوفردا ميگويد که اين کار از کيسه هاي برنج ايراني و پاکستاني درست شده است که وي آنها را باز ميکند، روي آنها کار ميکند و بعد به هم ميدوزد. وي مي گويد که کيسههاي برنج، خيلي به ما نزديک است، به خاطر اينکه ما از آن دنياي برنج ميآئيم و جزئي از زندگي ما است، پس چرا بايد از بوم استفاده کنم.