لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۲۲:۲۵

«نياز به همکاری ايران برای صلحی پيروزمندانه در افغانستان»


لرد پدی اشداون، نماینده سابق بریتانیا در بوسنی و هرزگوین
لرد پدی اشداون، نماینده سابق بریتانیا در بوسنی و هرزگوین
پدی اشداون، از سياستمداران برجسته و با تجربه بريتانيا که در اواسط دهه ۹۰ نماينده ارشد جامعه بين المللی در بوسنی بود، در مطلبی در روزنامه تايمز چاپ لندن ديدگاه های خود در خصوص آينده افغانستان را مطرح کرده و می نويسد که برای حصول يک صلح پيروزمندانه در آن کشور، بايد همسايگان افغانستان و از جمله ايران را دخالت داد و در غير اين صورت در پی خروج نيروهای ناتو اين کشور باری ديگر درگير يک جنگ داخلی گسترده خواهد شد.

لرد پدی اشداون، با اشاره به اجلاس اخير سران کشورهای عضو سازمان ناتو می نويسد اميد رهبران ناتو اين است که با تعيين زمان خروج نيروها تمرکز لازم بر کارهايی که قبل از آن بايد انجام شود، افزايش يابد. اما درهمين حال اين زمان بندی توجه همه را به حوادث احتمالی که پس از خروج ناتو ممکن است اتفاق بيافتد جلب خواهد کرد.

ملاعمر، بنيانگذار و رهبر طالبان زمانی گفته بود« آنها ممکن است ساعت به دست داشته باشند ولی زمان در اختيار ماست.» در آن زمان بسياری از افغان ها نگران بودند که نکند حرفهای ملا عمر درست از آب دربيايد ولی اکنون برای آن ها ثابت شده که حق با او بود.

آقای اشداون می افزايد اکنون همه می دانند که جامعه جهانی زمان خروج را تعيين کرده است. برخی از کشورها مثل کانادا در آينده نزديک نيروهای خود را خارج خواهند کرد و برخی ديگر مثل بريتانيا تا سال ۲۰۱۵ در افغانستان خواهند ماند. در هر صورت، اعلام زمان خروج نيروهای خارج باری ديگر جزييات و روند جنگ در افغانستان را عمده کرده است جنگی که متاسفانه غرب و جامعه بين المللی در آن برتری ندارد.

دليل اصلی اعلام زمان خروج نيروهای بين المللی از افغانستان، به خاطر ضرورت های سياست داخلی و افکار عمومی در خود کشورهای غربی است. به نظر می رسد در حال حاضر بين ۶۰ تا ۷۰ درصد از افکار عمومی در اين کشورها موافق خروج هر چه سريع تر نيروهای نظامی از افغانستان هستند. به اين ترتيب يک بار ديگر ضرورت های سياست داخلی به دشمن استراتژی و سياست خارجی بدل شده است.

پدی اشداون می نويسد که به حرف فرماندهان نظامی نيروهای خارجی اطمينان دارد که می گويند در حال حاضر، استراتژی جنگ عليه طالبان درست است و نيروی نظامی کافی برای پيشبرد بهتر اين کارزار وجود دارد. ولی آيا زمان کافی برای آموزش و تجهيز نيروهای مسلح افغانستان و به خصوص پليس آن کشور باقی است؟ به نظر نمی رسد که کسی در اين مورد اطمينان داشته باشد.

در حال حاضر به نظر می رسد که دامنه نفوذ و قدرت طالبان و نه دولت آقای کرزی در حال گسترش است. در مناطق اصلی و مهم جنوب افغانستان اين طالبان است که در موضع پيروزی قرار دارد و نه دولت مرکزی و حاميان بين المللی آن.

پدی اشداون در ادامه تحليل خود در روزنامه تايمز می افزايد که حامد کرزی تاکنون يک متحد وفادار به جامعه بين المللی بوده است اما در دوره اخير شاهد اختلاف نظرهايی بين وی و حاميان بين المللی دولت افغانستان بوده ايم و به نظر می رسد که شکاف و انتقادهای دو طرف از يک ديگر شديدتر شده است.

آقای کرزی به شدت تحت فشار عوامل گوناگون و متضاد در سياست داخلی افغانستان است و در همين حال وی بايد خود را با نيروهای خارجی و اعمال سليقه های گوناگون آنها انطباق دهد. در حالتی که خود جامعه بين المللی ديدگاه و روش واحدی را در مورد افغانستان به پيش نمی برند، بسيار بعيد و غير منطقی است که ما از حامد کرزی انتظار داشته باشيم که سياست متوازن و مستمری داشته باشد.

بنابراين وقتی که آقای کرزی از وجود آلترناتيو (جايگزين) ديگری به جای حضور ناتو صحبت می کند شايد حق با اوست. ممکن است ما اين نکته را نپذيريم ولی حقيقت دارد که وارد کردن همسايگان افغانستان مثل ايران، پاکستان و هند و حتی بازيگران مهم منطقه ای مثل روسيه ، چين و عربستان سعودی به روند بازسازی سياسی آن کشور ممکن است صلحی را که ناتو نتوانسته است، برای افغانستان به ارمغان بياورد.

به اعتقاد پدی اشداون، تمام اين کشورها از جمله ايران در پيشگيری از وقوع جنگ داخلی در افغانستان منافع مشخصی دارند. جلب توافق و همکاری آن ها در يک معاهده بين المللی برای به رسميت شناختن تماميت ارضی و حق حاکميت مستقل افغانستان می تواند يک تضمين مهم برای پيشگيری از وقوع يک آينده فاجعه بار برای افغانستان باشد.

اصل مطلب در اين است که طبق جدول زمانی تعيين شده، دستيابی به يک صلح پيروزمندانه برای ناتو در افغانستان غيرممکن است. ما بايد با سرعت به دنبال يک راه حل سياسی باشيم که عناصر اصلی آن عبارتند از: ايجاد نوعی آشتی و مشارکت دادن طالبان، يک نظام سياسی و قانون اساسی غير متمرکز که با طبيعت و بافت قبيله ای جامعه افغانستان انطباق داشته باشد، و يک راه حل منطقه ای که همسايگان و کشورهای مهم منطقه را در اين مسير مشارکت دهد.

البته حضور و کارزار نظامی ناتو بايد ادامه يابد چون همانطور که يکی از سلاطين اروپايی گفته است: «ديپلماسی بدون قدرت نظامی، مثل موسيقی بدون ساز است.»

پدی اشداون در پايان تحليل خود در روزنامه تايمز يادآوری می کند که در شرايط کنونی، تمرکز اصلی بايد روی راه حل های سياسی باشد. دولت بريتانيا اين نکته را به خوبی می داند ولی دولت آمريکا هنوز نمی خواهد اين حقيقت را بپذيرد. آمريکا بايد اين نکته را هر چه سريع تر قبول کند چون تاخير در اين مسير باعث خواهد شد که موضع غرب در افغانستان هر چه بيشتر ضعيف شود. ممکن است با گذشت زمان ديگر فرصتی برای راه حل های سياسی باقی نماند و آنچه که روی خواهد داد بدترين حالت ممکن خواهد بود.
XS
SM
MD
LG