یک سخنگوی شرکت هواپیمایی قطر اعلام کرده است که یکی از دو بمبی که هفته گذشته از یمن به مقصد آمریکا پست شده بود، با دو هواپیمای مسافربری به دوبی انتقال داده شده است.
در همین زمینه مقامهای اطلاعاتی ایالات متحده بر این باورند که یک شهروند ۲۸ ساله سعودی که در یمن ساکن است، این بمبها را ساخته است.
پیتر لر: قبل از هر چیز باید توجه داشت که بن لادن یا بهتر است بگویم خانواده بن لادن اهل یمن هستند. و حدس میزنم که او طرفدران زیادی در این کشور دارد.
حکومت یمن از کنترل برخی از نواحی این کشور ناتوان است. بنابراین با توجه به وابستگی خانوادگی و حضور قبایل ستیزهجو در بخشهایی از یمن، این مناطق تبدیل به پایگاه امنی برای اعضای القاعده شده است.
آنها از یمن به عنوان مقر خود استفاده میکنند، و از آنجا عملیاتشان در کشورهایی مانند عربستان سعودی، نواحی اطراف خلیج فارس و حتی سومالی و خلیج عدن را سازماندهی میکنند.
به همین دلیل یمن از لحاظ استراتژیک موقعیت بینظیری را برای آنها فراهم کرده است.
القاعده به این نتیجه رسیده است که پیروان چندانی برایش باقی نمانده است که بتواند توسط آنها حملات انتحاری خود را به انجام برساند.
به عبارتی میشود گفت که فشاری که کشور آمریکا و همین طور بریتانیا در افغانستان بر القاعده وارد کرد چنان قوی بوده است که القاعده قادر نیست حملاتی در مقیاس حمله یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ را انجام دهد.
بنابراین فکر میکنم دستکم در حال حاضر دوران چنین حملات سنگینی به سر آمده است. القاعده برای این که بتواند همچنان خبرساز باشد و پیروانش را حفظ کند باید کاری کند، به همین دلیل به جای حملات در مقیاس بالا اقدام به انجام حملات کوچک میکند.
این حملات کوچک اگرچه نتایج چندانی ندارد، ولی احتمال موفق بودنشان بالاست. ردیابی طرح حمله اخیر که از یمن سازماندهی شده بود وامدار دو عامل است: عملیات اطلاعاتی موفق، و خوششانسی محض.
ولی همان طور که میگویند ما همیشه باید خوششانس باشیم، در حالی که تروریستها کافی است فقط یک بار شانس بیاورند.
بنابراین میبینید که آنها موجی از حملات کوچک را به راه میاندازند که نهایتا یکی از آنها عملی شود.
برای جلوگیری از چنین حملاتی بایستی روی عملیاتهای امنیتی کارآمد حساب کرد. همان طور که میدانید یک جاسوس اطلاعات مربوط به نقشه این حملات را فاش کرده است.
برخورد واکنشی منفعل یعنی انتظار در فرودگاهها و بررسی تمام بستهها کار مشکلی است. از طرفی در تجسسهای امنیتی هم راه گریز هست، راه گریزی که القاعده از آنها برای رسیدن به اهدافش استفاده میکند.
بنابراین آن چه که ما نیاز داریم اطلاعات گسترده در این مناطق بهویژه در یمن است. ما نیازمند همکاری مسئولان یمنی هستیم و به همین دلیل بایستی آنها را از لحاظ مالی و تخصصی پشتیبانی کنیم.
ولی نکتهای که باید در نظر داشت این است که نبایستی سعی کنیم امور را در دست خودمان بگیریم. یعنی نباید مانند افغانستان عمل کنیم.
امیدوارم این طور نباشد. اگرچه برخی احزاب هستند که مایل به دخالت در اوضاع یمن هستند. بهخصوص برای این که بتوانند پایگاهی مرکزی برای بررسی وضعیت دزدان دریایی سومالی داشته باشند، این امر موجب میشود که نهایتا پای مشاوران و نیروهای نظامی در آنجا باز شود که در آن صورت یمن هم در کنار افغانستان تبدیل به باتلاقی دیگر خواهد شد.
در همین زمینه مقامهای اطلاعاتی ایالات متحده بر این باورند که یک شهروند ۲۸ ساله سعودی که در یمن ساکن است، این بمبها را ساخته است.
- رادیوفردا در گفتوگو با دکتر پیتر لر، از محققان مرکز مطالعات تروریسم و خشونت سیاسی در اسکاتلند، از او پرسیده است که چرا یمن تبدیل به مکانی برای سازماندهی حملات تروریستی شده؟
پیتر لر: قبل از هر چیز باید توجه داشت که بن لادن یا بهتر است بگویم خانواده بن لادن اهل یمن هستند. و حدس میزنم که او طرفدران زیادی در این کشور دارد.
حکومت یمن از کنترل برخی از نواحی این کشور ناتوان است. بنابراین با توجه به وابستگی خانوادگی و حضور قبایل ستیزهجو در بخشهایی از یمن، این مناطق تبدیل به پایگاه امنی برای اعضای القاعده شده است.
آنها از یمن به عنوان مقر خود استفاده میکنند، و از آنجا عملیاتشان در کشورهایی مانند عربستان سعودی، نواحی اطراف خلیج فارس و حتی سومالی و خلیج عدن را سازماندهی میکنند.
به همین دلیل یمن از لحاظ استراتژیک موقعیت بینظیری را برای آنها فراهم کرده است.
- فکر میکنید چرا تروریستها تاکتیک عملیاتی خود را از حملات انتحاری به بستههایی حاوی مواد منفجره تغییر دادهاند؟
القاعده به این نتیجه رسیده است که پیروان چندانی برایش باقی نمانده است که بتواند توسط آنها حملات انتحاری خود را به انجام برساند.
به عبارتی میشود گفت که فشاری که کشور آمریکا و همین طور بریتانیا در افغانستان بر القاعده وارد کرد چنان قوی بوده است که القاعده قادر نیست حملاتی در مقیاس حمله یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ را انجام دهد.
بنابراین فکر میکنم دستکم در حال حاضر دوران چنین حملات سنگینی به سر آمده است. القاعده برای این که بتواند همچنان خبرساز باشد و پیروانش را حفظ کند باید کاری کند، به همین دلیل به جای حملات در مقیاس بالا اقدام به انجام حملات کوچک میکند.
این حملات کوچک اگرچه نتایج چندانی ندارد، ولی احتمال موفق بودنشان بالاست. ردیابی طرح حمله اخیر که از یمن سازماندهی شده بود وامدار دو عامل است: عملیات اطلاعاتی موفق، و خوششانسی محض.
ولی همان طور که میگویند ما همیشه باید خوششانس باشیم، در حالی که تروریستها کافی است فقط یک بار شانس بیاورند.
بنابراین میبینید که آنها موجی از حملات کوچک را به راه میاندازند که نهایتا یکی از آنها عملی شود.
- چه طور میشود جلو این حملات را گرفت؟
برای جلوگیری از چنین حملاتی بایستی روی عملیاتهای امنیتی کارآمد حساب کرد. همان طور که میدانید یک جاسوس اطلاعات مربوط به نقشه این حملات را فاش کرده است.
برخورد واکنشی منفعل یعنی انتظار در فرودگاهها و بررسی تمام بستهها کار مشکلی است. از طرفی در تجسسهای امنیتی هم راه گریز هست، راه گریزی که القاعده از آنها برای رسیدن به اهدافش استفاده میکند.
بنابراین آن چه که ما نیاز داریم اطلاعات گسترده در این مناطق بهویژه در یمن است. ما نیازمند همکاری مسئولان یمنی هستیم و به همین دلیل بایستی آنها را از لحاظ مالی و تخصصی پشتیبانی کنیم.
ولی نکتهای که باید در نظر داشت این است که نبایستی سعی کنیم امور را در دست خودمان بگیریم. یعنی نباید مانند افغانستان عمل کنیم.
- فکر میکنید که یمن هدف حملات بعدی در راستای مبارزه با تروریسم باشد؟
امیدوارم این طور نباشد. اگرچه برخی احزاب هستند که مایل به دخالت در اوضاع یمن هستند. بهخصوص برای این که بتوانند پایگاهی مرکزی برای بررسی وضعیت دزدان دریایی سومالی داشته باشند، این امر موجب میشود که نهایتا پای مشاوران و نیروهای نظامی در آنجا باز شود که در آن صورت یمن هم در کنار افغانستان تبدیل به باتلاقی دیگر خواهد شد.