لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۱۴:۱۲

پاس‌داشت روز زن در ایران


چندین سال است که روز زن تنها در محافل خصوصی گرامی داشته می‌شود و به محافل عمومی راه پیدا نمی‌کند
چندین سال است که روز زن تنها در محافل خصوصی گرامی داشته می‌شود و به محافل عمومی راه پیدا نمی‌کند
هشتم ماه مارس ۲۰۱۰، روز جهانی زن، در حالی فرا رسیده است که پس از هشت سال، زنان ایرانی هنوز فرصتی نیافته‌اند تا این روز را در محافل عمومی در ایران پاس بدارند. زنان ایرانی چون سال‌های قبل از سال ۱۳۸۰، بار دیگر در محافل خصوصی و خانه‌هایشان گرد هم آمدند.

رادیو فردا در مورد این روز با دو تن از فعالان مدنی حقوق زنان گفت‌وگو کرده است؛ آسیه امینی و فهیمه خضر حیدری، هر دو روزنامه نگار و از فعالان جنبش زنان.

  • فهیمه خضرحیدری: زنان در هشتم مارس ۲۰۱۰ هیچگونه رسانه مکتوبی در اختیار ندارند. برای اینکه آخرین مطبوعات باقی مانده تا حدودی مستقل‌تر، مثل اعتماد ملی و اعتماد هم بعد از جریان انتخابات در ایران توقیف شدند.

در این روزنامه‌ها که مشی اصلاح طلبانه داشتند- هر چند با سانسور و حذف فراوان- ولی زنان می توانستند تا حدودی مسائل خود را مطرح کنند.

این را البته بگویم که هشتم مارس، همیشه در مطبوعات ایران به عنوان یک خط قرمز شناخته شده است. و گه گاه نیز نامه ای از «بالا»، خطاب به سردبیران روزنامه‌ها می رسیده است با این مضمون که حق ندارند در این مورد مطلب بنویسند.

اما به هر حال می‌خواهم بگویم که همان باقیمانده‌هایی هم که وجود داشتند و می‌توانستند تا حدودی مطالبات زنان را در روزهشتم مارس پوشش دهند، در حال حاضر وجود ندارند.

از طرفی مهم‌ترین تریبونی که به جرات می‌شود گفت که زنان در ایران داشتند، تنها مجله زنان بود که تنها تریبون موثر، مستقل و پیگیر مسائل آنان بود که در سال ۱۳۸۶ توقیف شد. و همه تلاش‌های بعدی این تیم برای دریافت مجوز دیگری که بتواند همچنان مطالب مربوط به مطالبات زنان را پوشش دهد، عقیم ماند ودیگر به سردبیر این مجله اجازه کار داده نشد.

می‌توانم بگویم زنان ایرانی در حوزه مطبوعات مکتوبی که روی کیوسک‌های روزنامه فروشی عرضه شود و در دسترس عموم قرار بگیرد، هیچ گونه تریبونی در حال حاضر ندارند.

خانم خضرحیدری، وضعیت زنان در سایت‌های خبررسانی به چه شکل است؟ هیچ سایت خبری مشخصی که مختص زنان باشد وجود دارد؟

اساسا موضوع تلاش خستگی ناپذیر زنان برای بیان مطالبات و موضوعات خودشان از ۱۰۰ سال پیش که اولین نشریه زنان به نام نشریه دانش و در دوره مشروطه منتشر شد تا کنون ادامه دارد. از آن به بعد همچنان زنان در حال مبارزه و تلاشی خستگی ناپذیر برای بیان مطالبات خود هستند.

زنان در این مدت به میدان‌های گسترده تر و کمی تا قسمتی آزادتراینترنت و در سایت‌های اینترنتی، مطالب خودشان را منتشر می کنند.

سایت‌های متنوعی از گروه‌های مختلف فعالان زن و فعالان مطبوعاتی ایجاد شدند که اگر بخواهم نام ببرم بسیار زیاد و وقت گیرند. اما در همین حوزه هم باز زنان ما با مشکل موجه هستند. مجبورند از این آدرس به آن آدرس نقل مکان کنند. چون پیوسته با خطر فیلترینگ روبه‌رو هستند و به محض اینکه کارشان کمی شکل می‌گیرد فیلتر می‌شوند.

در این حوزه هم زنان به شدت محدودیت دارند. اما زنان ایرانی فعالیت رسانه ای خود را که نمودی از فعالیت‌های اجتماعی و فضایی برای ارتقاء سطح مطالباتشان می‌دانند، کماکان ادامه می‌دهند.

آیا همچنان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در اختیار تفکر خاصی در حوزه زنان قرار دارد؟

صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران یک رسانه کاملا دولتی است که طبیعتا در اختیار دولت مسلط است. اگر چه در سال‌های گذشته می‌بینیم که اتفاقاتی در حوزه زنان در تلویزیون می‌افتد. ولی این اتفاقات به لحاظ ایدئولوژیک به شدت درگیر همان تفکری است که آقایان دوست دارند از بالا هدایت کنند.

تصویری که از زن در تلویزیون ارائه می‌دهند چه در برنامه‌های سرگرم کننده و چه در برنامه‌های تحلیلی، حداکثر در بهترین شرایط، تصویر یک کدبانواست. تلویزیون حداکثر حامل این پیام است که «آقایان، لطفا همسرانتان را کتک نزنید».

ولی در حوزه مطالبات زنان ایرانی این برنامه‌ها با سطح عمومی زنان جامعه بیگانه است و مخاطب هم ندارد. مگر اینکه از بین اشخاصی که خودشان این برنامه‌ها را می‌سازند یا همفکرانشان که واقعا عده کمتری از زنان جامعه را شامل می‌شوند بتوانند مخاطب پیدا کنند

به عنوان مثال، در حوزه رسانه‌های دولتی، روزنامه کیهان مجله زن روز را منتشر می کند. که تنها مجله زنان باقیمانده از پیش از انقلاب است که همچنان منتشر می‌شود. ولی مخاطب این مجله چه کسانی هستند؟ می‌دانید که زنان ایرانی مجله زن روز را به عنوان یک نشریه قبول ندارند. برنامه‌هایی که در تلویزیون و در حوزه زنان منتشر می‌شود نیز کماکان شبیه به زن روز ِ کیهان است.

***

  • آسیه امینی: روز هشتم مارس، روز زن و بسیاری از اتفاقات دیگری که چه از نظر گرامی‌داشت و بزرگداشت و چه از نظر فعالیت‌های دیگری که در جنبش زنان به مناسبت‌های مختلف در چند سال اخیر رخ می‌داد، در واقع تابع شرایط روز جامعه بود و جدا از آن نبود

انتظار و تحلیل ما از شرایط نمی‌تواند جدا از ظرف مکان و زمانی باشد که جغرافیای ملی ما امروز در آن قرار دارد.

هشت مارس در سال ۱۳۸۸ در شرایطی فرا رسیده است که بسیاری از ناآرمی‌ها و تلاطم سیاسی در کشور ما، امان مردم را بریده است.

متاسفانه در روزهای اخیر یا بهتر بگویم در یک ماه اخیر، اتفاقات به گونه ای پیش رفته است که یک پرده یاس و ناامیدی- بسیار متاسفم که این را عنوان می‌کنم- روی بسیاری از هیجانات سیاسی و اجتماعی را که از زمان انتخابات تا امروز دیده بودیم، پوشانده است.

سرکوب سیاسی به حدی است که شما نمی‌توانید اجتماعی بیشتر از تعداد انگشتان دستتان را تشکیل بدهید. پس چه طور می‌توانید مراسمی برای بزرگداشت روز زن و هشتم مارس در عرصه عمومی و یا حتی در فضاهای خصوصی برگزار کنید؟

با این همه خبرهایی که از ایران رسیده بود این بود که چند مراسمی که هر ساله در ایران برگزار می شدند، از جمله اهدای جایزه صدیقه دولت آبادی به یک نویسنده زن، و بخشی از مراسم هر ساله به صورت بسیار آرام در خانه فعالان زن برگزار شده است.

درست است که از سال ۱۳۸۰ برگزاری مراسم روز زن علنی شد و ما توانستیم این مراسم را به فضاهای عمومی بکشانیم، اما قبل از آن هم مراسم هشتم مارس در فضاهای بسیارکوچک‌تر و درخانه‌های ما برگزار می‌شد.

من این را اتفاق عجیبی نمی دانم. امروز شاید مهم تر از گروه‌ها و کمپین‌هایی که تا دیروز در خیابان‌ها امضا جمع می‌کردند یا تظاهرات می‌کردند، شبکه‌های اینترنتی زنان است که پویاتر از همیشه دارند کار می‌کنند. و بسیار پر امید به پیش می‌روند.

این شبکه‌ها ، برخی در داخل کشور و برخی نیز در خارج از ایران فعالیت می کنند. به طور مثال می توانم از کمپین بین المللی آزادی و برابری جنسیتی نام ببرم که برنامه‌های آموزشی خود را در بسیاری از کشورها معطوف به حمایت از جنبش ضد تبعیض و آزادی و برابری جنسیتی درایران کرده است.

خانم امینی، انتقال فعالیت‌های زنان از داخل کشور به خارج از کشور چقدر می تواند در گسترش موج یاس و ناامیدی در میان جامعه زنان موثر باشد؟

من فکر می کنم فقط نگاه و تحلیل ما باید کمی تغییر کند. باید از خودمان بپرسیم انتظارمان از روز هشتم مارس چیست؟ آیا ما فقط توقع داریم که ۵۰ نفر در جایی جمع بشوند و سرودی بخوانند و دو نفر هم سخنرانی کنند و تمام بشود تا سال بعد؟

من فکر می‌کنم که اگر کمی این عینک را جابه‌جا کنیم می‌بینیم که هشت مارس امسال هم در بطن خود، اتفاقات خوبی را به همراه داشته است.
  • 16x9 Image

    رویا کریمی مجد

    رویا کریمی مجد روزنامه‌نگاری را در سال ۱۳۷۱ در ایران آغاز کرد و اردیبهشت ۱۳۸۷ به رادیو فردا پبوست. او تهیه‌کنندگی برنامه هفتگی صدایی دیگر را که به بررسی مسایل زنان اختصاص دارد، برعهده دارد.  در سال ۲۰۱۵ میکروفن طلایی جشنواره رادیویی نیویورک به  برنامه رادیویی «سنت تیغ» که رویا کریمی مجد آن را تهیه کرده بود تعلق یافت. 

XS
SM
MD
LG