لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ تهران ۱۰:۵۳

رهبری و دمکراسی: نگاهی به یک کنفرانس در دانشگاه ییل


(rm) صدا | [ 5:10 mins ]
کنفرانسی که هفته گذشته در دانشگاه ییل Yale برگزار شد، به بررسی پدیده رهبری در جوامع دمکراتیک پرداخت و فرصتی بود برای ادوارد راتستاین، نویسنده ستون پیوندها در نیویورک تایمز که به بررسی حاصل انتخابات اخیر در سرزمین‌های فلسطینی و کشورهای دیگر بپردازد که طی آن روندهای دیپلماتیک به روی کار آمدن حکومت‌های تندرو منجر شدند. این کنفرانس به بررسی رهبری می پردازد که به نظر برگزارکننده آن در مطالعات علوم سیاسی کمتر مورد توجه قرار می گیرد. بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): ادوارد راتستاین Edward Rothstein نویسنده ستون پیوندها یا Connections نیویورک تایمز در مقاله روز دوشنبه خود می‌نویسد در سیاست گاهی برآورده شدن آرزوها ممکن است نتیجه غیرعادی بدهد. مثلا هواداران انتخابات آزاد ممکن است از روی کار آمدن حکومت‌های ظالم و تروریست‌گرا که با رای اکثریت روی کار آمده‌اند، تعجب کنند یا طرفداران بحث دمکراتیک ممکن است از دوپاره شدن جوامع به صاحبان عقاید مخالف به حیرت بیافتد یا آنها که خواهان پاسخگو بودن رهبری به خواسته‌های رای‌دهندگان هستند، ممکن است صاحب سیاستمدارانی شوند که با نظرسنجی افکار عمومی تصمیم می‌گیرند و آنها که خواهان روی کارآمدن دولتمداران کارآزموده هستند، ممکن است با به قدرت رسیدن عوام‌فریبان روبرو شوند. راتستاین به بهانه برگزاری کنفرانسی در دانشگاه Yale به همت استاد علوم سیاسی آقای استیون اسمیت Steven Smith و همکار او، برایان گرستن Bryan Garsten -- کنفرانسی تحت عنوان «دولمتداری و عوامفریبی: رهبری دمکراتیک و اندیشه سیاسی» -- می‌نویسد: مشکل در طبیعت رهبری سیاسی جوامع دمکراتیک نهفته است و انگار که یک رهبر دمکراتیک، جمع اضداد است زیرا اگر جلوتر از رای‌دهندگان باشد، دمکراتیک نیست و اگر بخواهد تابع نظر آنها باشد، دیگر رهبر نیست. نمونه‌ها از نتایج انتخابات دمکراتیک در تاریخ بسیارند، از نمونه اخیر آن یعنی پیروزی حماس در سرزمین‌های فلسطینی گرفته، تا پیروزی نازیسم در آلمان و دوران وحشت در پیامد انقلاب فرانسه، نشان می‌دهند که ما رهبران قوی می‌خواهیم و به حق، از آنها می‌هراسیم، و دمکراسی گسترده می‌خواهیم و به حق از نتایج و عواقب آن هراسانیم. محقق علوم سیاسی و برگزارکننده کنفرانس دانشگاه ییل، آقای استیون اسمیت به ویژه اعتقاد دارد که موضوع طبیعت رهبری سیاسی به اندازه کافی مورد بررسی علمی قرار نگرفته است، بیشتر به سبب اینکه سیاست بازتاب نیروهای قوی‌تری مثل اقتصاد یا تاریخ تصور می‌شود، تا رهبری، ولی درک طبعیت رهبری و دولمتداری، به عقیده او، نیازمند بررسی قدرت‌های قابل‌ ملاحظه افراد است که در کتابهای پرفروش زندگینامه رهبران مورد بحث قرار می‌گیرند، ولی در علوم سیاسی اغلب به آنها بی‌اعتنائی می‌شود. سخنرانان این کنفرانس از رشته‌های مختلف و مکتب‌های گوناگون علوم سیاسی دست‌چین شده بودند، از پی‌یرهسنز Pierre Hassner فرانسوی گرفته تتا کارنز لورد Carnes Lord که در مدرسه عالی علوم جنگی دریائی آمریکا تدریس می‌کند. آقای فرناندو هنریکه کاردوسو Fernando Henrique Cardoso رئیس جمهوری سابق برزیل که اینک در دانشگاه براون استاد علوم سیاسی است در باره رقابت عوامفریبی و دمکراسی برای قدرت در جوامع در حال توسعه صحبت کرد و خانم ملیسا لین Melissa Lane از دانشگاغه کمبریج در باره ریشه آگاهی ما در باره پدیده‌های عوامفریبی و رهبری بحث کرد، و از جمله در آثار افلاطون و پلوتارک رده‌هائی از عوامفریبی را جستجو کرد. اما تاریخچه بعضی از رهبران نیز می‌تواند غلط انداز باشد از جمله لینکلن که در جریان جنگ داخلی آمریکا بازداشت با حکم قاضی رابه حال تعلیق درآورد، ولی ناجی قانون اساسی آمریکا دانسته می‌شود یا هیتلر که بااشاعه احساسات ضد یهودیگری روی کار آمد لزوما عوامفریب نبود زیرا به گفته مورخ آقای جفری هرف Jeffrey Herf به این افکار اعتقاد داشت. آقای جفری تولیس Jeffrey Tulis استاد دولت در دانشگاه تگزاس در آستین، معقتد است که رهبری قدرتمند سیاسی باید همواره در ذات خود دمکراسی را به چالش بکشد، از اختیارات خاص استفاده کند، اما او می‌افزاید که در طول تاریخ، رهبری قدرتمند همواره در مواقعی ظاهر شده است که نظام دمکراتیک در مخاطره قرار گرفته است: مثل ابراهام لینکلن، چرچیل یا فرنکلین روزولت. این دانشمند به جان لاک تئوریسین پیشگام آزادی و حکومت اکثریت اشاره می‌کند که اعتقادداشت رهبران سیاسی گاه برای پیشبرد خیر عموم، لازم دیدند که قوانین را زیر پا بگذارند. اما تاریخ همواره خطرهای این اصل را برملا کرده است و قانون اساسی آمریکا قوای سه گانه مقننه، مجریه و قضائیه را طوری بر هم ناظر ساخته است که از قانون شکنی دولتمردان جلوگیری شود. اما گذاشتن منع‌های قانونی در سر راه بلندپروازی‌های دولتمردان مشکل را حل نمی‌کند، بلکه آن را به تعویق می‌اندازد. قای راتستاین، نتیجه می‌گیرد که نظامی که قانون اساسی آمریکا خلق کرده است، نظامی است مبتنی بر آگاهی از اختلافات در جامعه، و ضعف‌های انسانی، و در این نظام، دولتمداری، نه با بینش‌های عظیم، بلکه با تلاش برای حل اختلافات، همراه می‌شود و تعجبی ندارد که حفظ رهبری دمکراتیک قوی، کار سختی باشد و رهبری دمکراتیک چیزی نادر، در تاریخ؛ زیرا دمکراسی، قدرت را با بحث و آزمون مدام اراده‌های سرسخت، نفی می‌کند. اما در اینجا نیز خطراتی نهفته است. اگر یک جامعه اصل مخالفت را نپذیرد، آنگاه رهبری آن هرگز نمی‌تواند دمکراتیک باشد. راتستاین درپایان می‌نویسد دمکراسی، عرضه‌کننده فضیلت نیست، بلکه تقلا است. فضیلت به چیز دیگری نیاز دارد.
XS
SM
MD
LG