لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۱۶:۴۸

«طاغوتی‌هایی» که به سینمای پس از انقلاب رونق دادند


داوود رشیدی و همسرش احترام برومند
داوود رشیدی و همسرش احترام برومند

بهار ۱۳۹۵ را داوود رشیدی هنرپیشه برجسته تئاتر و سینمای ایران با بیماری آلزایمر و در خانه آغاز کرد. بهاری که تابستانش با درگذشت او براثر ایست قلبی و بازهم در خانه گره خورد.

داوود رشیدی و بسیاری از چهره‌های استخوان‌دار سینمای ایران ستارگان سینمای نفس تنگ دهه ۶۰ خورشیدی بودند و به این سینما جان و رونق بخشیدند.

نگاهی متفاوت به داوود رشیدی در گزارشی از محمد ضرغامی
please wait

No media source currently available

0:00 0:12:09 0:00
لینک مستقیم


داوود رشیدی که تا پنج شهریور ماه ۸۳ بهار را زندگی کرد، فارغ‌التحصیل رشته کارگردانی و بازیگری تئاتر از ژنو بود، او در بدو ورودش به ایران در اوایل دهه ۴۰ خورشیدی به استخدام وزارت فرهنگ و هنر ایران درآمد.

منصور تهرانی ترانه‌سرا و فیلم‌ساز ساکن سوئد می‌گوید داوود رشیدی پیش از ورود به سینما با کار تئاتری خود شناخته‌شده بود:

«قبل از همه این حرف‌ها، همه داود رشیدی را وقتی از فرانسه آمده بود. به نام در انتظار گودو می‌شناسند. ایشان آن تئاتر را در ایران معروف کرد.»

داوود رشیدی در همان دوران به تاسیس گروه تئاتر امروز دست زد که بسیاری از بازیگران این گروه بعدها بدنه سینمای سال‌های پس از انقلاب اسلامی را تشکیل دادند و برخی از آن‌ها مانند سوسن تسلیمی به چهره‌هایی موفق و ماندگار تبدیل شدند.

ایرج جنتی عطایی ترانه‌سرا، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر از شاگردی داوود رشیدی و حمید سمندریان در عرصه نمایش به‌عنوان شانس‌های زندگی‌اش یاد می‌کند و با گریزی به اجرای نمایش در انتظار گودو جایگاه ویژه‌ای برای او قائل است:

«من هرگز آنچه دیدم و آموختم از مثلاً اجرای نمایش چشم‌به‌راه گودو یا در انتظار گودو فراموش نمی‌کنم.»

او سپس ادامه می دهد:«چون ما که رفته بودیم تئاتر بخوانیم در آن زمان در پلی قرار داشتیم که بعد از کارورزان نامدار مثل نوشین مثل مهرتاش و مثل اسکویی‌ها، آن وقت سمندریان، داوود رشیدی بعد آربی آوانسیان، این‌ها نوعی تئاتر را اجرا کردند و به ما نشان دادند که ما را دچار تحول و دگرگونی کرد.»

بازیگر پرکار دهه ۶۰ خورشیدی سینمای ایران، در اواخر دهه ۴۰ به بازیگری سینما رو می‌آورد. فیلم‌های اول و دوم او چندان موفق نمی‌شوند تا اینکه با حضور در فیلم متفاوت جلال مقدم، «فرار از تله» چهره موفقی از خود در سینما هم به نمایش می‌گذارد.

ایرج جنتی عطایی:من هرگز آنچه دیدم و آموختم از مثلاً اجرای نمایش چشم‌به‌راه گودو یا در انتظار گودو فراموش نمی‌کنم.

در همین دوران است که از اداره وزارت فرهنگ و هنر به رادیو و تلویزیون ملی ایران به‌عنوان مدیر گروه نمایش و سرگرمی‌ها نقل‌مکان می کند.

رضا علامه زاده کارگردان ایرانی ساکن هلند از شاگردان داوود رشیدی در مدرسه عالی سینما که فیلم اول خود قدیر را به‌پایان رسانده بود برای فیلم تازه‌اش فدایی به سراغ داوود رشیدی می‌رود:

«درست اتفاقاً در همان سالی که من تحصیل می‌کردم یعنی سال ۱۳۵۰ بود که امکان ساختن فیلم فدایی برای من فراهم شد.»

او با اشاره به نزدیکی ایرج جنتی عطایی به عنوان نویسنده فیلم نامه به آقای رشیدی می گوید:«دعوت کردیم از ایشان که یکی از نقش‌های اصلی را در کنار تقی مختار بازی کند و ایشان هم با سعه صدر پذیرفت یک دوره شیرین همکاری در تهران و در دزفول و جاهای مختلف برای فیلم‌برداری این قضیه من داشتم.»

حضور استاد در برابر دوربین شاگردانش برای رضا علامه زاده جوان و نوخاسته یک اتفاق بود:

«برای من خب خیلی باعث افتخار بود، الان هم هست که هنرمندی در آن درجه آمد فیلم کسی که هنوز تحصیلش تمام نشده بازی کرد. این بزرگواری خود داوود رشیدی را نشان می‌دهد.»

ایرج جنتی عطایی ترانه‌سرای نامدار ساکن لندن و از شاگردان داوود رشیدی در دانشکده هنرهای دراماتیک نیز گوشه چشمی به این دوستی و امتداد آن در فیلم فدایی دارد:

توسط زنده‌یاد غلامحسین ساعدی نمایشنامه‌نویس نامدارمان با ایشان آشنا شدم، آشنایی بیشتری بیرون از حیطه دانشکده و شاگرد و آموزگار. بعد هم انجامید به متنی که من نوشته بودم برای فیلمی که رضا علامه زاده نازنین آن را کارگردانی کرد و داوود هم درآن فیلم نقش اجرا می‌کرد.

فیلم فدایی آغاز سفرهای بیشتر، نزدیکی،آشنایی و به تعبیر ایرج جنتی عطایی هم کلامی و آموختن از حضور آموزگار بود: « این به رفاقتی انجامید تا پیش از انقلاب و تبعید و این‌ها که من دیگر شانس رفاقت و هم‌کلامی و آموختن از ایشان را از دست دادم. یکی دوپار البته تلفنی این شانس را داشتم، ایشان بزرگوارانه به من زنگ زدند و صدایشان را شنیدم.»

بعدها ریشه این رفاقت عاطفی موجب شد تا ایرج جنتی عطایی یکی از ترانه‌های بیدارش «گریه نکن» را که مرتضی بر روی ملودی و تنظیم داوود اردلان خوانده بود به این هنرمند تقدیم کند: « من موقعی که آن را ساخته بودم در نزدیکی‌های دانشکده هنرهای دراماتیک رخدادی را دیدم و بر اساس آن این حس و فکر در من سرایت کرد. بعد که این را نوشتم، گم و گیجش بودم و در دانشکده وقتی ایشان من را دید به من گفت کجایی چرا نیستی؟»

آقای جنتی عطایی سپس ادامه می دهد:«من گفتم دچار یک حس و فکری برای نوشتن یک ترانه هستم. بعد که نوشتم از من خواست برایش ترانه را بخوانم، خیلی به این ترانه علاقه پیدا کرد. این در خاطر من بود تا موقعی که خواستم چاپش بکنم. آن را به ایشان و احترام [برومند] بانوی نازنین پیشکش کردم.»

دستگیری و زندانی شدن رضا علامه زاده در سال‌های پیش از انقلاب اسلامی رابطه او و داوود رشیدی را ناتمام گذاشت چنانکه با رابطه آقای رشیدی با ترانه‌سرای مشهور ایرانی هم‌چنین کرد.

منصور تهرانی ترانه‌سرایی که با این هنرمند در دهه ۶۰در قامت فیلمساز همکاری کرده است:

«این‌ها را بعد از انقلاب یک مقدار به شکل طاغوتی می‌دیدند، زیاد دوست نداشتند که این‌ها فیلم بازی کنند، بعد کم‌کم جا افتادند چون سابقه فیلم فارسی آن‌چنانی هم نداشتند یک ذره قابل‌قبول بودند ازنظر اهالی ارشاد و به آن‌ها فرصت بیشتری داده می‌شد که کار کنند.»

محمد نوری زاد: این آقای رشیدی با رشیدی تنومند به لحاظ نقش‌آفرینی فرق کرده بود و پای به سن نهادن کمی او را فرسوده کرده بود به لحاظ حافظه. دیالوگ‌ها را از یاد می‌برد و ما چندین بار تکرار می‌کردیم. وسط دیالوگ یک دفعه فراموش می‌کرد

بااین‌همه منصور تهرانی برای فیلم تازه خود بازرس ویژه به سراغ داوود رشیدی می‌رود:

در فیلم بازرس ویژه هم که من از نزدیک با ایشان کارکردم بااینکه زمستان سختی بود در معدن زغال‌سنگ زیرآب، چون فیلم درباره کارگران معدن زغال‌سنگ بود با آقای فرامرز قریبیان.»

آقای تهرانی درباره روزهای همکاری با داوود رشیدی در فیلم بازرس ویژه می گوید:«خیلی صمیمانه کار می‌کرد. خیلی به وقع می‌آمد کارش را انجام می‌داد درحالی‌که یک فیلم دیگر هم با آقای میر لوحی همزمان قرار گذاشته بود که کار کند

داوود رشیدی در طول سال‌های فعالیت خود در فیلم‌های درخشان بسیاری بازی کرد که برخی مانند نقش آقا حسینی در کندو اثر فریدون گله و یا مفتش ۶ انگشتی در هزار دستان شاهکار علی حاتمی برای مخاطبان سینما و تلویزیون خاطره‌انگیز شده‌اند.

او در ضمن همکاری‌های خود با کارگردانان برجسته گهگاه با سینمای بدنه از همان بدو ورود به سینمای ایران همکاری‌هایی داشت. آقای رشیدی در آخرین سال‌های فعالیت خود مقابل دوربین محمد نوری زاد روزنامه‌نگار و فیلم‌سازی قرار گرفت که در آن دوران به‌واسطه همکاری‌اش با روزنامه کیهان و اصولگرایان زبانزد بود، فیلم پرچم‌های قلعه کاوه.

محمد نوری زاد می‌گوید که داوود رشیدی به واسطه مجموعه های تلویزیونی و خاطره بازی‌اش در فیلم فرار از تله و کندو انتخاب اولش برای ایفای نقشی در این فیلم بود:«منتها ما با یک مشکل مواجه شدیم که این آقای رشیدی با رشیدی تنومند به لحاظ نقش‌آفرینی فرق کرده بود و پای به سن نهادن کمی او را فرسوده کرده بود به لحاظ حافظه. دیالوگ‌ها را از یاد می‌برد و ما چندین بار تکرار می‌کردیم. وسط دیالوگ یک دفعه فراموش می‌کرد».

او می افزاید:« من احساس کردم با این هنرمند بزرگ باید مدارا کرد. به همین دلیل آرامش ایجاد کردیم، فرصت دادیم. خودش هم ناراحت بود از اینکه می‌دید حالا مثلاً نگاتیو مصرف می‌شود. جمعیتی که آنجا هستند معطل هستند ولی نهایتاً کارش را انجام داد و ما آن چیزی را که می‌خواستیم از نقش ایشان درآوردیم».

محمد نوری زاد به گذشته رجوع می کند تا برایمان از برخورد داوود رشیدی با پیشنهاد حضور در پرچم‌های قلعه کاوه بگوید:

«یک دفعه مواجه می‌شود با یک فردی به اسم نوری زاد که با او همکاری بکند یا نکند؛ من مقاومتی ندیدم گرچه بعضی‌ها اکراه داشتند از اینکه حالا با یک کارگردانی که منتصب به حکومت بود کار کنند.»

منصور تهرانی:این‌ها را بعد از انقلاب یک مقدار به شکل طاغوتی می‌دیدند، زیاد دوست نداشتند که این‌ها فیلم بازی کنند، بعد کم‌کم جا افتادند چون سابقه فیلم فارسی آن‌چنانی هم نداشتند یک ذره قابل‌قبول بودند ازنظر اهالی ارشاد و به آن‌ها فرصت بیشتری داده می‌شد که کار کنند.

اما تجربه آقای نوری زاد متفاوت بود:«اما در مورد خود بنده من یک گشادگی دیدم از جانب ایشان خیلی راحت پذیرفتند. کما اینکه مثلاً با آقای شهاب حسینی و بهزاد فراهانی کارکردیم در آن کار که تیپ‌های روشن جامعه هنری ما بودند و هستند».

بعدها محمد نوری زاد در جریان اعتراض‌ها به نتایج انتخابات سال ۸۸ خورشیدی بازداشت و روانه زندان شد، او از دیدار خود با داوود رشیدی پس از آزادی از زندان می‌گوید:

«بعدش این رفاقت ما بیشتر هم شد، یادم است بعدها من که از زندان بیرون آمدم ظاهراً در مراسم آقای سمندریان بود که ایشان را دیدم، ایشان من را بغل کرد. یک نوری زاد جان نوری زاد جانی می‌گفت که احساس کردم طعم همان فرصت کوتاه چندروزه که باهم بودیم در آن فیلم کام ایشان را شیرین کرده و خاطره خوبی از آن همکاری برای ایشان به‌جا نهاده»

داوود رشیدی آخرین سکانس حضور سینمایی خود را هر چند کوتاه در ساخته مهرشاد کارخانی«اکباتان» تجربه کرد. فیلمی که برخی آن را ادای دین به فیلم «فرار از تله» یکی از فیلم های شاخص تاریخ سینمای ایران و داوود رشیدی در مقام بازیگر می دانند.

XS
SM
MD
LG