لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۱۲:۴۸

شکاف جنسیتی عمیق در اشتغال دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه


پایگاه داده باز ایران،پروژه نوآوری است برای جمع‌آوری داده‌های مربوط به ایران در یک جا و ارائه آن‌ها در قالب‌هایی که به راحتی قابل دسترس باشند. رادیو فردا با همکاری این نهاد مجموع مقالاتی را منتشر می‌کند که نخستین آن با عنوان ایرانی‌ها از چه می‌میرند؟منتشر شد. دو مقاله دیگر نیز در مورد علل مرگ و میر در تهران و سایر استان های ایران بود. چهارمین مقاله به شرح زیر است.

مقدمه

طی سال‌های گذشته شمار زنانی که برای تحصیلات عالی به دانشگاه رفته‌اند رشد قابل‌توجهی داشته و جمعیت زنان دانشجو و زنان فارغ‌التحصیل از دانشگاه به جمعیت مردان با مشخصات مشابه بسیار نزدیک شده است. شرایط به‌گونه‌ای شده که نه تنها نابرابری میان زنان و مردان برای برخورداری از تحصیلات دانشگاهی از بین رفته است بلکه در بعضی موارد کفه به سود زنان سنگینی می‌کند.

انتظار بر این است که رشد قابل‌توجه شمار زنان تحصیل‌کرده، به افزایش اشتغال این بخش از زنان منتهی شود و نابرابری حاکم بر بازار کار میان زنان و مردان فارغ‌التحصیل از دانشگاه از بین رود. اما آمار رسمی نشان می‌دهد که نه تنها برخلاف تصور این نابرابری کاهش نیافته، بلکه شرایط نامطلوب‌تر نیز شده است.

در مطالعه پیش‌روی، براساس گزارش «نتایج آمارگیری نیروی کار سال ۱۳۹۳» که مرکز آمار ایران تهیه کرده است، اوضاع اشتغال زنان دانشجو و فارغ‌التحصیل از دانشگاه مورد بررسی قرار می‌گیرد. همچنین شرایط آنها با وضعیت مردان مقایسه می‌شود تا میزان نابرابری جنسیتی این گروه جمعیتی در بازار کار روشن شود.

ترکیب جمعیت دانشگاهی

جمعیت ایران در دهه شصت خورشیدی رشد بالایی داشت و طی ۱۵ سال دوبرابر شد، به‌ طوری که از ۱۵.۸ میلیون نفر در سال ۱۳۵۵ به ۳۱.۸ میلیون نفر در سال ۱۳۷۰ رسید. این رشد بالا در دوره‌ای رخ داد که ایران یک انقلاب و یک جنگ پرخسارت هشت‌ساله را پشت سر گذاشت، ولی به دلیل سیاست‌های جمعیتی بعد از انقلاب، میزان زاد و ولد به شدت بالا رفت. متولدان پرشمار دهه شصت خورشیدی در دهه هفتاد به مدرسه رفتند و در دهه هشتاد به سن دانشجویی رسیدند و از میانه این دهه به تدریج آماده ورود به بازار کار شدند.

طی دو دهه هشتاد و نود خورشیدی، حضور دختران در مقاطع مختلف تحصیلات عالی، مناسب و متناسب با پسران بوده است و اختلاف فاحشی میان دانشجویان و فارغ‌التحصیلان زن با مرد دیده نمی‌شود.

نمودار ۱ به تفکیک مرد و زن جمعیت افرادی را نشان می‌دهد که در پایان سال ۱۳۹۳ دارای یک مدرک دانشگاهی اعم از کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترا و دکترای تخصصی بوده‌اند و یا در یکی از این مقاطع تحصیلات عالی، در حال تحصیل بوده‌اند.

همان‌گونه که در نمودار ۱ مشاهده می‌شود تعداد مردان دارای مدرک کاردانی و یا شاغل به تحصیل برای اخذ این مدرک، حدود نیم‌‌میلیون نفر بیشتر از زنان است. این اختلاف به‌طور عمده به دلیل بالا بودن تعداد و ظرفیت رشته‌های فنی و حرفه‌ای‌‌ست که بیشتر پذیرای مردان است. اما در مقطع کارشناسی اختلاف میان زنان و مردان بسیار ناچیز است. اختلاف در مقطع کارشاسی ارشد و دکترا بیشتر می‌شود اما زیاد نیست. با این وجود اختلاف میان زنان و مردان در مقطع دکترای تخصصی قابل‌توجه است.

نمودار ۲ نشان می‌دهد زنان دانشجو و یا فارغ‌التحصیل در کدام مقطع تحصیلی شاغل بوده‌اند. همان‌گونه که در نمودار ۲ قابل مشاهده است بخش عمده‌ی زنانی که جزو جمعیت دانشجویی محسوب می‌شوند و یا از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده‌اند، در مقاطع بالاتر از کارشناسی شرکت نمی‌کنند؛ به‌طوری‌که بیش از ۸۸ درصد این جمعیت دارای مدرک کارشناسی و کاردانی بوده‌اند.

ارتباط نوع مدرک دانشگاهی با اشتغال زنان

با اینکه عمده زنانِ دانشگاه رفته‌ در مقطع کاردانی و کارشناسی تحصیل کرده‌اند، اما از این آمار نمی‌توان نتیجه گرفت که گرایش به این سطح از تحصیلات عالی، باعث شده که زنان امکان بهتر و بیشتری برای پیدا کردن کار یافته باشند.

نمودار ۳ به تفکیک مقطع دانشگاهی نشان می‌دهد که چه درصدی از زنان و مردان فارغ‌التحصیل یا دانشجو شاغل شده‌اند.

مقایسه درصد مردان و زنان شاغل با مشخصات اشاره شده در نمودار ۳ نشان می‌دهد که کمتر از ۲۰ درصد جمعیت زنان دانشجو یا فارغ‌التحصیل دوره‌ی کاردانی در میان جمعیت شاغلان هستند اما این نسبت برای مردان بیش از ۵۳ درصد است.

این اختلاف فاحش در مقطع تحصیلی کارشناسی هم دیده می‌شود. همان‌طور که در نمودار ۱ نشان داده شده است، تعداد زنان و مردان دارای مدرک کارشناسی و یا در حال تحصیل در این مقطع دانشگاهی تقریبا برابر است، اما این برابری در جمعیت زنان و مردان شاغل که دارای مدرک کارشناسی و یا در حال تحصیل در این مقطع دانشگاهی هستند به نابرابری جدی تبدیل می‌شود؛ به طوری‌که تنها ۲۳ درصد زنان فارغ‌التحصیل یا دانشجوی کارشناسی در میان شاغلان حضور دارند اما این نسبت برای مردان بیشتر از ۵۱ درصد است.

شکاف جنسیتی در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا هم وجود دارد و درصد زنان شاغل با این مدارک تحصیلی یا شاغل در این مقاطع تحصیلی ۳۳ درصد است درحالی که این نسبت برای مردان از ۶۴ درصد فراتر رفته است.

آنچه متفاوت است نسبت بالای اشتغال زنان فارغ‌التحصیل یا دانشجوی دکترای تخصصی در مقایسه با زنان دارنده یا دانشجوی سایر مدارک تحصیلی‌ست. در مقطع دکترای تخصصی نسبت اشتغال زنان ۷۳ درصد بوده که هم بالاست و هم از مردان بالاتر است. این نسبت بالا نشان می‌دهد که به طورکلی هم زنان و هم مردان دارای مدرک دکترای تخصصی و یا دانشجو در این مقطع تحصیلی، ساده‌تر از سایر دانشگاه‌ رفته‌ها شغل پیدا می‌کنند. اما اگر جمعیت اندک زنان در این مقطع تحصیلی که براساس نمودار ۱ حدود ۳۶هزارنفر است در نظر گرفته شود، مشخص می‌شود که شمار زنان اندکی شامل این شرایط متفاوت بوده‌اند و این اتفاق یک استثنا است و نه قاعده، به خصوص که زنانی که به پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی و تدریس در دانشگاه مشغول‌اند را نیز دربرمی‌گیرد.

عدم مشارکت زنان تحصیل‌کرده در بازار کار

طبیعتا هدف از کسب مهارت‌های تخصصی و دانش‌ حرفه‌ای، افزایش توانایی برای حضور در بازار کار است. اما برخلاف این تصور، زنانی که در ایران تحصیلات دانشگاهی دارند یا دانشجو هستند به‌طور پرسش‌برانگیزی جذب بازار کار نمی‌شوند. این واقعیت وقتی روشن می‌شود که جمعیت زنان فعال که به دانشگاه رفته‌اند با جمعیت زنان غیرفعالی مقایسه شود که دارای تحصیلات دانشگاهی هستند.

نمودار ۴ به تفکیک زن و مرد نشان می‌دهد که چه تعداد دانشجو و یا فارغ‌التحصیل وجود دارد و از این جمعیت چه تعدادی جزو جمعیت فعال و چه تعدادی جزو جمعیت غیرفعال هستند. همچنین مشاهده می‌کنیم که تعداد جمعیت شاغل و جمعیت بیکار دانشجویان وفارغ‌التحصیلان چقدر است.

همان‌طور که در نمودار ۴ دیده می‌شود از جمعیت ۵ میلیون و ۳۰۵ هزارنفری زنان دانشجو و یا دارای تحصیلات دانشگاهی، بیشتر از ۳ میلیون و ۴۷۶ هزارنفر غیرفعال هستند. به عبارت دیگر بیشتر از نیمی از زنان دانشجو و یا دارای تحصیلات دانشگاهی نمی‌خواهند یا نمی‌توانند شغل داشته باشند و یا اساسا بازار کار را ترک کرده‌اند، درحالی که حدود دوسوم مردان دانشجو یا فارغ‌التحصیل خواستار حضور در بازار کار هستند.

بررسی جمعیت شاغل دانشجویان و افراد دارای مدرک دانشگاهی هم نشان می‌دهد که تعداد شاغلان مرد حدود ۳ میلیون و ۲۶۲هزارنفر است اما شاغل زن ۱ میلیون و ۲۸۲ هزارنفر. به عبارت دیگر با اینکه جمعیت مردان دانشجو و فارغ‌التحصیل دانشگاه فقط حدود ۷۸۰ هزارنفر بیشتر از زنان است اما تعداد افراد شاغل مرد این گروه جمعیتی ۱ میلیون و ۹۷۹ هزارنفر بیشتر از زنان این گروه است. به عبارت دیگر مردان دانشجو و فارغ‌التحصیل شاغل ۲.۵ برابر زنان با همین مشخصات است.

رابطه مدرک تحصیلی و فعالیت اقتصادی

مشارکت اقتصادی پایین زنان جنبه‌ دیگری نیز دارد که با بررسی تعداد زنان فعال به تفکیک مدرک یا مقطع تحصیلی مشخص می‌شود. در نمودار ۵ جمعیت فعال مردان و زنان به تفکیک مدرک دانشگاهی نشان داده شده است.

همان‌طور که در نمودار ۵ با جزییات مشخص است در تمام مقاطع تحصیلی، تعداد مردان فعال اقتصادی بیشتر از زنان فعال است و به روشنی نابرابری شرایط را به زیان زنان نشان می‌دهد. به‌عبارت دیگر در تمام مقاطع تحصیلی و برای تمام مدارج دانشگاهی مردان با نسبت بسیار بالاتری از زنان به جعیت فعال اقتصادی وارد می‌شوند.

جمع‌بندی

همان‌گونه از زوایای مختلف نشان داده شد، افزایش حضور زنان در مقاطع مختلف دانشگاهی و رشد تعداد زنان فارغ‌التحصیل از دانشگاه تناسبی با تعداد زنان شاغل ندارد. به‌طور کلی، اشتغال فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در ایران در سطح مطلوبی نیست ولی شکاف میان زنان و مردان بسیار زیاد است و وضع اشتغال زنان فارغ‌التحصیل به شدت بدتر از مردان است.

شرایطی ایجاد شده که یا زنان اساسا تمایلی به حضور در بازار کار ندارند و یا از حضور آن‌ها استقبال نمی‌شود و تعداد کمی از زنان دارای تحصیلات دانشگاهی از نظر اقتصادی جمعیت فعال محسوب می‌شوند. اینکه زنان با صرف هزینه‌ به جمع افراد تحصیل‌کرده اضافه شوند اما نتیجه آن در بازار کار بازتاب پیدا نکند نه تنها از نظر اقتصادی اتلاف منابع محسوب می‌شود بلکه از نظر اجتماعی نیز تبعیض جنسیتی است. این شرایط نتیجه سیاست‌ها و روش مدیریت بازار کلان در سطح عالی تصمیم‌گیری است که اقتصاد ایران را در بهره‌برداری از جمعیت پرشماری از افراد تحصیل‌کرده محروم کرده و بخش مهمی از ظرفیت نیروی انسانی متخصص را از چرخه بازار کار بیرون نگه داشته است.

توضیح: منظور از جمعیت فعال اقتصادی تمام افراد ۱۱ ساله و بیشتر است که در هفته تقویمی قبل از آمارگیری در تولید کالا و خدمات مشارکت داشته‌اند (شاغل) یا از قابلیت مشارکت برخوردار بوده‌اند (بیکار). درمقابل جمعیت غیرفعال اقتصادی تمام افرادی هستند که بین شاغلان و بیکاران قرار نمی‌گیرند. بنابراین آن دسته از افرادی که در جمعیت غیرفعال قرار می‌گیرند جز بیکاران محسوب نمی‌شوند. بدین ترتیب کسانی که علاقه و آمادگی پیدا کردن شغل را دارند، ولی به طور فعال جویای کار نیستند در جمعیت غیر فعال قرار می‌گیرند و در آمار بیکاری لحاظ نمی‌شوند.

XS
SM
MD
LG