لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۱۴:۵۴

پدر احمد باطبی در پی دستگیری فرزندش و ابراز نگرانی از احتمال شکنجه وی خواهان آزادی فوری او شد


(rm) صدا | [ 5:40 mins ]
احمد باطبی شامگاه گذشته باردیگر بازداشت و به مکان نامعلومی برده شد. وی یک سال پیش درپی گذراندن نیمی از دوران حبس پانزده ساله خود بطور موقت از زندان آزاد شده بود. محمدباقر باطبی پدر احمد در مصاحبه با رادیو فردا می گوید: آخر تا کی ما باید این گرفتاری را بکشیم. چند سال؟ آخر چه جنایتی کرده این بچه من. چه کسی باید جوابگو باشد. آخر این قدرت و پست ومقام تاکی؟ چرا نمی گذارید ما زندگی مان را بکنیم. بیایید جنایت خودتان را روکنید جنایت ما را هم رو کنید ببینید کداممان جنایتکاریم. اینرا هم بدانند احمد باطبی تنها نیست. احمد باطبی فرزند ایران است. ایران احمد باطبی پراند. کدام احمد باطبی را بکشند. شهامت داشته باشید بیایید رودررو باما صحبت کنید. ما چه گناهی کردیم. بچه من 15 سال در زندان باشد که شما حکومت کنید. می خواهم نکنید. خسته شدم دیگر نمی خواهم زندگی کنم. این روزمرگی است که من دارم. بکتاش خمسه پور (رادیو فردا»: احمد باطبی دانشجویی که تصویرش در جریان تظاهرات دانشجویان ایران در تیرماه 1388 در رسانه های جهان منعکس شد، شامگاه گذشته باردیگر بازداشت و به مکان نامعلومی برده شد. احمد باطبی یک سال پیش درپی گذراندن نیمی از دوران حبس پانزده ساله خود بطور موقت از زندان آزاد شده بود. محمدباقر باطبی پدر احمد در مصاحبه با رادیو فردا می گوید: محمد باقر باطبی: احمد از همان لحظه اول اعتصاب غذاست. من هم از امروز جز خودم و خانواده ام حتی اگر شده کل طرفداران خودم را تقاضا می کنم همه اعتصاب غذا کنند منهم امروز و خانمش هم دم سازمان ملل متحد اعتصاب غذا می کنیم تا نتیجه ما معلوم بشود. آخر تا کی ما باید این گرفتاری را بکشیم. چند سال؟ آخر چه جنایتی کرده این بچه من. آیا یک وجب خاک وطن را بدشمن داده؟ آیا از بیت المال استفاده کرده؟ چاه نفت را غارت کرده؟ آیا اسلحه بروی هم وطن کشیده؟ ما چه گناهی کردیم که در مملکت خودمان نمی توانیم زندگی کنیم. چه کسی باید جوابگو باشد. آخر این قدرت و پست ومقام تاکی؟ ب.خ: شما با وکیل پسرتان صحبت کردید درمورد وضعیت ایشان؟ محمد باقر باطبی: وکیلش شهرستان است و فردا صبح می آید. این ها جنایتشان بقدری زیاد است که اصلا جوابگو نیستند. نمی توانند جواب بدهند مانده اند توش. اینقدر ضعف دارند. اینقدر جنات می کنند. خوب نکنید بیایید با ملت باشید ملت با شما باشد. ما داریم زندگی مان را می کنیم . چرا نمی گذارید ما زندگی مان را بکنیم. بیایید جنایت خودتان را روکنید جنایت ما را هم رو کنید ببینید کداممان جنایتکاریم. من سرم را انداخته ام پایین دارم زندگی می کنم. این بار بچه ام دست یک عده جنایتکار افتاده. اتفاقی برای این بچه بیفتد تک تک مسئولان باید جوابگو باشند. از دست تک تکشان به سازمان ها بین المللی شکایت می کنم. بگذار صدای مرا بشنوند. ترس و واهمه ای ندارم. اینها جگر گوشه من را گرفتند. من جنایت نکردم بترسم من سینه سپر می کنم راه می روم. اینرا هم بدانند احمد باطبی تنها نیست. احمد باطبی فرزند ایران است. ایران احمد باطبی پراند. کدام احمد باطبی را بکشند. الان هم یک نامه تهیه کردم بعنوان یک مسلمان از مراجع تقلید سراسر دنیا تقاضای کمک دارم می کنم. من می دانم اینبار فرزند من دستم را نمی گیرد. آخر چرا؟ شما که لباس پیغمبر تنتان است، می گویید دین دین مولا علی است. کو؟ ما یک مسلمان واقعی هستیم . به دینمان معتقدیم. جنایت هم نمی کنیم. هیچ ترسی از احدی جز خدا نداریم. من این بار احساس خطر می کنم. جان بچه ام در خطر است. زنش آنجا دارد می میرد. اتفاقی برای من افتاد تک تک مسئولان باید جوابگو باشند. انتقام خون ما را باید از این جلاها بگیرند. ب.خ: الان فکر می کنید فرزند شما در کدام زندان است. محمد باقر باطبی: اینها بازداشتگاه مخفی زیاد دارند. اینقدر جا برای شکنجه و بازجویی دارند. ولی قانونا باید به زندان اوین برده باشند. ولی من هیچ خبری ازش ندارم. من چطور طاقت بیاورم. از من چه انتظاری دارند. از یک پدر چه انتظاری دارند. کسی هم جوابگو نیست. من می خواهم بروم پیش رهبر. پیش آقای شاهرودی. کی می خواهد جواب بدهد. پیش آقای احمدی نژاد. نمی گذارند برویم حرفمان را بزنیم. مرد باشید شهامت داشته باشید بیایید رودررو باما صحبت کنید. ما چه گناهی کردیم. الان قلبم گرفته از صبح تا حالا خانه افتاده ام یک نامه را بیست بار نوشتم خط زدم. خانمم اینجا خونریزی معده گرفته . بیایند خبرنگارهای خارجی و داخلی ببینند. بدبخت زنش چکار دارد می کند. آن سازمان ملل کجاست. کو. دروغ می گویند. بخدا همه شان دروغ می گویند. می آیند ایران می خورند می چاپند می روند. موقع رفتن فقط از غذای خوشمزه ما تعریف می کنند. خوب الان بیایند به کمک من برسند. الان بعنوان یک پدر بعنوان یک انسان در دنیا تقاضای کمک می کنم. هفت سال است ما فریاد می کشیم بابا ما بیگناهیم. بفرض هم ما گناهکار باشیم یک سال دو سال آخر چقدر.بچه من 15 سال در زندان باشد که شما حکومت کنید. می خواهم نکنید. بچه ام را آزاد کنید من در کنار شما باشم. ما نه برانداز این نظام هستیم. نه بد نظام را می خواهیم. بیایید یک دفعه همه را بکشید دیگر. بیایید از این افراد دارید که پیراهنشان را می اندازند روی شلوارشان با دم پایی راه می روند. بیایند که دفعه ما را بکشند خلاص کنند. خسته شدم دیگر نمی خواهم زندگی کنم. این روزمرگی است که من دارم.
XS
SM
MD
LG