لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ تهران ۲۳:۱۸

شرح وقایع روزهای 18 تا 21 تیرماه 1378 از دید یک شاهد عینی


(rm) صدا | [ 19:51 mins ]
هادی کحال زاده، عضو شورای مرکزی ادوار تحکیم وحدت، که در سال 1378 دانشجوی رشته اقتصاد در دانشگاه علامه طباطبائی بود، در مصاحبه با رادیوفردا ، به تشریح وقایع روزهای 18 تا 21 تیرماه 1378 در تهران می پردازد. وی در مصاحبه با رادیوفردا، بعد از برشمردن تظاهرات دانشجویان و حمله عناصر شبه نظامی پلیس و ماموران امنیتی به کوی دانشگاه، می گوید دانشجویان خواسته های خود را افزایش دادند و تظاهرات به روزهای بعد کشیده شد اما عوامل سرکوب که با لباس مبدل به داخل دانشجویان فرستاده شده بودند، جریان را به خشونت کشاندند و سرانجام دستگیری 2 هزار دانشجو در پیامد این تظاهرات به ایجاد فضای یاس و سرخوردگی سیاسی در میان دانشجویان انجامید. هادی کحال زاده، عضو شورای مرکزی ادوار تحکیم وحدت، که در سال 1378 دانشجوی رشته اقتصاد در دانشگاه علامه طباطبائی بود، در مصاحبه با رادیوفردا ، به تشریح وقایع روزهای 18 تا 21 تیرماه 1378 در تهران می پردازد. هادی کحال زاده: علنی شدن پرونده قتل های زنجیره ای و ارسال نامه ای از سعید امامی در روزنامه سلام به توقیف روزنامه سلام منجر شد. دانشجویان کوی دانشگاه شب جمعه در اعتراض به توقیف روزنامه سلام، دست به تظاهرات زدند. با یورش و هجوم نیروهای انتظامی و نیروهای شبه انتظامی به خوابگاه دانشجویان فاجعه کوی دانشگاه رخ داد و نقطه ای تاریک در پرونده مستبدان روزگار گذاشت. وی می افزاید صبح جمعه چند بار نیروها به داخل کوی حمله کردند. روز جمعه حمله وحشتناک به مجروح شدن و دستگیری شمار کثیری انجامید و به درگیری های خشونت آمیز در خیابان امیرآباد منجر شد. جنایات شبه نظامیان در کوی دانشگاه موج وسیعی از تظاهرات را در داخل کشور به همراه داشت و از جمله در تبریز فاجعه ای دیگر به وقوع پیوست. صبح روز شنبه تعدادی دانشجو ناپدید و بعضی کشته شدند که این خبر بعدا تکذیب شد و صبح شنبه تظاهرات گسترده ای در برابر سر در اصلی دانشگاه برگزار شد و نمایندگان مختلف دانشگاه ها پیام های استعفای وزیران کشور و روسای دانشگاه ها را قرائت کردند. روز شنبه بعد از ظهر خیابان امیرآباد دست دانشجویان و گروه های مردمی به کوی آمدند و شاهد خرابی های فجیع در کوی بودند. روز یکشنبه در کوی همه جمع بودند و مردم متاثر بودند و دسته دسته به کوی می آمدند. یکشنبه بعدازظهر تجمعی در برابر وزارت کشور برگزار شد و آرام آرام آن تجمع به تظاهرات گسترده ای در خیابان ولیعهد و بولوار کشاورز منجر شد که شاید یکی از بزرگترین تظاهرات اعتراضی بود که در تاریخ جمهوری اسلامی همه شاهد آن بودند و خیابان بولوار کشاورز را کاملا پر کرده بود. ساعت 9 و 30 دقیقه شب اعتراضات مجددی صورت پذیرفت و مجددا دانشجویان در بزرگراه گمنام تظاهراتی شروع کردند و به سمت خبرگزاری جمهوری اسلامی رفتند و کل تلاش هائی می شد که جمعیت به سمت خیابان جمهوری فرستاده شود که ممانعت خود دانشجویان جمعیت را مجددا به خیابان فاطمی و به خیابان امیرآباد کشانید. صبح روز دوشنبه اساتید در مسجد دانشگاه تهران تجمع کردند و عده ای از دانشجویان بسیجی به دیدار رهبر جمهوری اسلامی رفتند و رهبر جمهوری اسلامی سخنانی در مورد حادثه کوی ابراز کرد و همان روز ساعت 12 تجمع ها و درگیری های پراکنده ای در دانشگاه شریف و اطراف آن وجود داشت و ساعت یک بعد ازظهر خیابانهای اطراف دانشگاه تهران مسدود شد و جمعیت کثیری در اطراف دانشگاه تجمع کرده بودند و بحث بر این بود که تا وقتی مطالبات دانشجوئی برآورد نشده است تظاهرات ادامه پیدا کند و در داخل خود دانشگاه باشد و جمعیت پراکنده نشود. ولی اختلافاتی در داخل دانشگاه بود وفعالین سیاسی و برخی گروه ها و همچنین برخی از خانواده های زندانیان سابق سیاسی و بسیاری از کسانی که مشکلاتی داشتند و بسیاری از عوامل نفوذی، تشتت آرا زیادی در بین دانشجویان به وجود آوردند و چهار طرف دانشگاه مسدود بود و تنها از درب علوم پزشکی باز بود و دانشگاه از زمین و هوا مورد حمله وشلیک گازهای اشک آور واقع شده بود و به دانشجویان اعلام شد که نیروهای شبه نظامی قصد حمله به دانشگاه را دارند و فرصتی تعیین شد برای خروج. شورای منتخب متحصنین که نمایندگانی از دانشگاه های مختلف داشت قرار شد تشکیل شود در مسجد دانشگاه که تشکیل شد و بعدازظهر هنوز مقاومت بود که دانشجویان ار دانشگاه خارج نشوند ولی این امکان پذیر نبود و اختلاف و تشتت در بین دانشجویان فراوان شد و نگرانی های فراوانی از جمله شبه نظامیان وجود داشت و امکان قتل عام دانشجویان وجود داشت و تصمیم بر این شد که دانشجویان را از داخل به بیرون راهنمائی کنند و عصر دوشنبه ساعت هشت یا نه شب بود که دانشجویان از داخل دانشگاه منتقل شدند به بیرون و صدها نفر مصدوم در داخل دانشگاه بود و وضعیت وحشتناکی بود و دور تا دور دانشگاه را نیروهای امنیتی و پلیس محاصره کرده بود و درب شمالی دانشگاه را هم کاملا در تحت محاصره گرفته بودند و مجموعه ای از نیروهای نظامی در بیرون دانشگاه صف کشیده بودند که دانشگاه را هدایت کنند و دانشجوها فرد فرد از دانشگاه خارج می شدند و واقعا این نگرانی وجود داشت و ماندن در دانشگاه یا بیرون رفتن از دانشگاه هیچکدام امنیت نداشت و وضعیت بسیار پلیسی و امنیتی در شهر برقرار شده بود. من خودم هفت یا هشت شب بود که شاهد بودم کسانی که با لباسهای مبدل از نیروهای امنیتی در بین دانشجوها بودند، همان افراد با مسلسل و اسلحه گرم در خیابانها گشت زنی می کردند و بسیاری از خرابی ها و ویرانی ها محصول عمل نیروهای شبه نظامی بود که در بین دانشجویان بودند و در داخل شهر تلاش می کردند امنیت را برقرار کنند. دوشنبه درگیری های پراکنده ای در میدان ولیعهد و خیابان فاطمی به وجود آمده بود ولی حاکمیت پذیرفته بود که تا روز دوشنبه این اعتراض ها را تحمل کند و از بعد ازظهر روز دوشنبه قرار به برخورد جدی شد و شب یک حالت کاملا امنیتی و پلیسی در تهران داشتیم و تا یک ماه بعد کاملا این حالت پلیسی و امنیتی حفظ شد و اکثر فعالین سیاسی به خوبی این حالت پلیسی را درک کرده بودند و به شدت نگران عواقب آن بودند و سه روز اعتراضات را با عتراضات بهمن ماه 1357 مقایسه می کردند و بسیاری بعد از دوشنبه را که روز 21 تیرماه بود، کاملا با روزهای خرداد دهه 1360 و تیرماه دهه 1360 مقایسه می کردند و کاملا فضای امنیتی و پلیسی در دانشگاه و کوی دانشگاه برقرار شده بود و دانشجویان حاضر در کوی و شهرداری تهران کوی را به طور خیلی سریع روزهای دوشنبه وسه شنبه پاکسازی کردند و روز چهارشنبه هم تظاهرات کاملا حکومتی برگزار شد. هرچند که فشارهای زیادی به دفتر تحکیم وارد شد برای دعوت ولی روز چهارشنبه یک اتوموبیل از عکس های آقای خاتمی را توقیف کردند و موبایل ها در تهران قطع بود و نیروهای نظامی در تهران و تبریز و شهرهای بزرگ فضا را کاملا به دست آوردند و نهاد های پیگیر مطالبات دانشجوئی به دلیل شرایط و بالارفتن میزان خشونت در روزهای بعد تحرک جدی نداشتند و صلاح در این دیده شد که تحرک جدی و اعتراض جدی وجود نداشته باشد و یک رعب و وحشتناکی در نیروهای سیاسی خصوصا در اصلاح طلبان به وجود آمد و نگرانی های شدید نسبت به عواقب گسترش خشونت و فضای امنیتی و پلیسی در کشور به وجود آمد. تارا عاطفی (رادیوفردا): در صحبت های خود فرمودید جنایت های شبه نظامیان. ممکن است خواهش کنم یک کم باز کنید. منظورم این است که با جزئیات بیشتری بگوئید و اگر مورد خاصی را خود شاهد بودید یا شنیدید. هادی کحال زاده : تلاش برای توجیه سرکوب برای جامعه بی طرف، تلاشی بود که نیروهای نظامی و امنیتی تلاش می کردند که این توجیه را برای جامعه برای سرکوب دانشجویان بیاورند. حمله به بانکها و آتش زدن اتوبوس و تعرض به افراد و اشخاص توسط اراذل و اوباشی که بسیاری از آنها اجیر شده بودند، این توجیه را برای بسیاری از مردم که از جریانات آگاه نبودند می آورد که برای امنیت لازم است برخورد بشود. بنابراین بعد از اینکه حاکمیت از گیجی خارج شده بود روز یکشنبه، شاهد حضور افراد ناشناخته یا بهتر بگویم، شناخته شده ای در بین دانشجویان بودیم که هدف آنها انحراف ودوما تخریب اماکن عمومی و دستگیری جریان کار برای این که توجیه بشود این سرکوب و ما شاهد آن بودیم و تلاش می کردند اتوبوس را آتش بزنند و شیشه های بانک را خورد کنند یا حتی شنیده شد که تلاش کردند یک پمپ بنزین نبش خیابان وصال را آتش بزنند که دانشجویان اجازه ندادند و حرکات افراطی دیگر که این توجیه را برای سرکوب کل جریان می آورد و برای انحراف موضوع و بنابراین ما شاهد چنین برخوردی بودیم وقبل از آن هم اگر شاید کلمه جنایت، کلمه سخیفی باشد برای اتفاقات و تحولاتی که در کوی دانشگاه رخ داد. آن جمعه شب و روز جمعه 18 و 19 تیرماه آن اتفاقاتی که در کوی افتاد و بعد متاسفانه مشابه آن در خوابگاه طرشت دانشگاه علامه دوسال پیش تکرار شد و درها شکسته شد و دانشجویان با انواع و اقسام لوازم و سلاح های گرم وسرد مضروب شدند و در داخل سالن های بسیاری باریکی که در ساختمان های کوی هست -- این ساختمان ها بسیار قدیمی است و سقف کوتاهی دارد و شلیک گاز اشک آور در بامداد و موقعی که همه خواب هستند و مضروب کردن دانشجویان در خواب و شکستن لوازم آنها و تعرض به حریم خصوصی آنها، شاید استفاده از کلمه جنایت برای این کارها سخیف باشد و ما شگفتی را حقیقتا به عنوان یک دانشجو داشتم موقعی که درکوی قدم می زدم و با بغض این تحولات را دنبال می کردم که آیا یک انسان می تواند چنین عملی را انجام بدهد یا این ظرفیت در او هست که اینچنین با همنوع خود برخوردکند و چنین فجایعی را برای همنوع خود و هموطن خود به وجود بیاورد. ت. ع.: ماجرای وقایع کوی دانشگاه با اعتراض به بسته شدن روزنامه سلام آغاز شد. ولی روزهای بعد، دانشجوها به دنبال مطالبات دانشجوئی و سیاسی بودند. می شود بگوئید این مطالبات چی ها بودند دقیقا؟ هادی کحال زاده: : روزنامه سلام بسته شد و اعتراض دانشجوها اگر با برخورد پلیسی مواجه نمی شد، کما اینکه به نظر من کلانتری یوسف آباد که همیشه برای تجمعاتی که ما در کوی داشتیم یا تجمات صنفی که در کوی بود، آگاه بود که این تجمعات دو سه ساعت بیشتر طول نمی کشد ومعمولا از مقابل در کوی تا چهار راه امیرآباد و بالعکس تا انتهای خیابان، محدود می شد و تمام می شد به نظر من این اطلاعات را آنها داشتند ولی سازمان دهی شده بود برای سرکوب و این آگاهی وجود داشت که اگر چنین فرصتی به وجود آمد سازماندهی وسیعی بشود برای سرکوب دانشجویان. حضور نیروی انتظامی و برخوردهائی که شد و حضورش در کوی دانشگاه و حضور آن در مسجد کوی و حمله به دانشجویان و سکوت آن در قبال حمله شبه نظامیان به داخل کوی این خواسته را در فضای بعد از دوم خرداد در میان دانشجویان پدید آورد که بایستی مسئولین این حادثه برکنار شوند و عذرخواهی کنند. برکناری فرمانده کل نیروی انتظامی، فرمانده نیروی انتظامی تهران... که این اتفاق نیافتاد و دایره سرکوب را بعد از روز دوشنبه داشتیم و نه تنها این اتفاق نیافتاد بلکه قوه قضائیه در تمسخر نشان داد و یک سرباز را به جرم دزدیدن یک ریش تراش محاکمه نمود. بعد از آن در فضای ایجاد شده به نظر من انرژی پتانسیلی از دانشگاه آزاد شد و خود را در فضائی معلق دید که بسیاری از مطالبات را در آن می توانست طرح کند. تجمعات آزادی که روز یکشنبه خصوصا و شنبه به وجود آمد این استعداد را برای پیگیری مطالبات کلان تری هم به دنبال داشت و شعارهای تندتر و تندتری را آورد. عوامل اخلال در تظاهرات دانشجوئی، کسانی که گفتم بیشتر به نیروهای امنیتی شبیه بودند و بعضی از صدمه دیدگان از جمهوری اسلامی هم در تند تر کردن این شعارها موثر بودند و کف شعار ها که همان شعاری بود که روز شنبه مبنی بر استعفای فرمانده نیروی نظامی طرح شد و سقفی دیگر ما برای شعارها متصور نبودیم و هر نوع خواسته سیاسی با هر سطحی در آن روزها مطرح شد و متاسفانه علاوه بر عوامل اخلال که من خدمتتان گفتم، یک توهم نسبت به جایگاه و اثر دانشگاه و کارکرد دانشگاه در بین فعالان دانشجوئی و دانشجویان به وجود آمد و آن سقف مطالبات را بالا برد. سرکوب و بعد دستگیری بیش از دوهزار نفر در آن فاصله، به یک انفعال و ناامیدی و یاس تا داستان خرم آباد حداقل، برای دانشجویان به وجود آورد و متناسب نبودن کشش جنبش دانشجوئی با مطالبات آن و طراز نکردن خواسته ها و توانائی هاش و متعاقب آن سرکوبی که صورت پذیرفت یاس و ناامیدی را برای جنبش دانشجوئی به وجود آورد اما به نظر من دستاورهای کوی دستاوردهائی است بسیار بزرگ و مفید، چه در شکستی که جنبش داشجوئی خورد و چه تجربه ای که به دست آورد، اینها دستاوردهای بسیار قابل توجهی است.
XS
SM
MD
LG