لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۰۴:۱۹

روزنوشت‌های رهبری؛ دکتر خامنه‌ای وارد می‌شود!


دکتر خامنه‌ای قبل از تزریق واکسان کرونان
دکتر خامنه‌ای قبل از تزریق واکسان کرونان

طنزنوشته‌ای از جلال سعیدی

آقای محمدی گلپایگانی آمد و از شور و هیجان انقلابی‌ای تعریف کرد که سخنان ما در مورد ممنوعیت واردات واکسن کرونا از غرب وحشی راه انداخته است.

می‌گفت جوانان دسته‌دسته در فضای مجازی دارند درباره ما سخنان کاف‌دار رد و بدل می‌کنند. پرسیدیم سخنان کاف‌دار دیگر چه مدل مدح و ثنایی است؟ گفت خودش هم دقیق نمی‌دانسته و نوه‌‌اش که خیلی هم در فضای مجازی متبحر است این را به او اطلاع داده و گفته حتماً به حضرت آقا بگو تا خوشش بیاید.

کمی مباحثه کردیم و در پایان به این نتیجه رسیدیم که منظور از سخنان کاف‌دار همان کفار و اشدا علی‌الکفار است که خب خداییش هم ما در این زمینه خوبیم.

آقای دکتر نمکی وزیر بهداشت دیدار داشت. تا وارد شد، شروع کرد به لخت شدن. گفتیم دکتر چه می‌کنی؟ زد زیر گریه که آقا با این همه اطلاعات و دانش پزشکی‌ای که شما دارید من کی باشم؟ دکتر همهٔ ما شمایید و باید من را معاینه کنید.

خندیدیم و گفتیم دست نگه دارد. اصرار کرد. گفت حداقل یک آمپول! گفتیم نمی‌شود. بیشتر اصرار کرد و در نهایت آآآ کرد و ته گلویش را با چوب‌بستنی دیدیم تا آرام گرفت و رفت.

گزارش آمد که آقای صدیقی درباره باز شدن چشم‌های جسد آیت‌الله مصباح در هنگام شست‌وشو در غسالخانه روایتی بیان کرده است. واقعاً از کرامات علما هرچه بگوییم کم است.

حاج احمد آقا هم تعریف می‌کرد حضرت امام در هنگام شست‌وشو چند بار با دست مبارک‌شان به یک گوشه اشاره کرده بودند. ایشان یکی از پاسدارها را می‌فرستد تا ببیند امام به چه اشاره می‌کند. چند لحظه بعد پاسدار با چشم گریان برمی‌گردد و تعریف می‌کند که توپ بچه همسایه آن گوشه حیاط افتاده بوده و امام حتی پس از مرگ هم داشته اشاره می‌کرده که توپ بچه را پس بدهید برود بازی‌اش را بکند. رسیدگی به امور کودکان همسایه از صفات بارز امام بود.

آقای وحید آمد و گفت برادران انقلابی‌مان از نیکاراگوئه، حشد الشعبی، شیخ زکزاکی و حسن نصرالله و همچنین مادر زنده‌یاد چاوز ضمن تقدیر و تشکر از مواضع انقلابی ما در قبال واکسن‌های انگلیسی و آمریکایی منحوس، نمونه‌هایی از واکسن‌ تولیدی خودشان را هم فرستاده‌اند تا ما ضمن التفات، انتخاب کنیم.

می‌گفت واکسن شیخ زکزاکی حتی جوری طراحی شده که بوی گلاب می‌دهد و هنگام تزریق فضای معنوی خاصی بین تزریق‌کننده و تزریق‌شونده حاکم می‌شود. یا مثلاً واکسن برادرمان شیخ حسن نصرالله به شکلی طراحی شده که گیرندهٔ واکسن هم در برابر کرونا مقاوم می‌شود هم تمایلش به فرزند‌آوری افزایش پیدا می‌کند.

گفتیم واکسن‌های اهدایی را بفرستند برای ستاد اجرایی فرمان امام با واکسنی که خودشان دارند می‌سازند ترکیب کنند، ان‌شاءالله چیز خوبی از آب دربیاید.

آقای ولایتی دیدار داشت و از بازتاب گسترده اظهارات ما در بین مسلمین تعریف می‌‌کرد که گفته بودیم تمدن اسلامی اگر مقاومت کند، بعد از فروپاشی قریب‌الوقوع غرب جای آن را پر می‌کندد.

پرسید زمان فروپاشی غرب را کی است؟ گفتیم سال دیگر همین موقع همین‌جا؛ چطور است؟ گفت عالی است. گفتیم پس به آقازاده‌ها بگویید بروند روی نقشه‌های غرب دنبال زمین مرغوب باشند چون به‌زودی باید بروند برای مستضعفین غربی ساختمان بسازند و کارشان را توسعه دهند.

واقعاً تحت‌تأثیر توصیه‌های داهیانه ما قرار گرفت و رفت برای آقازاده‌هایش از مأموریت جدید انقلابی‌شان بگوید.

آقای حداد عادل آمد و در مورد معادل‌سازی چند کلمه به فارسی سؤال داشت. نظر ما را در مورد معادل فارسی واکسن پرسید. گفتیم واکسان چطور است؟ گفت کرونا چی؟ گفتیم کرونان. زیر لب زمزمه کرد «واکسان کرونان» و صیحه‌ای کشید و از شوق از حال رفت. کلاً نزدیکان ما هنوز به این‌همه کرامات بی‌پایان ما عادت نکرده‌اند.

XS
SM
MD
LG