(rm) صدا | [ 5:26 mins ]
سابقه خشونت A History of Violence فیلم تازه کارگردان برجسته آمریکایی David Cronenberg با استقبال منتقدان روبرو شد. در این فیلم که از یکسو یادآور فیلمهای سیاه دهه 1950 و از سوی دیگر ملهم از سینمای وسترن است، دیوید کروننبرگ از دو دیدگاه با خشونت سر و کار دارد و تماشاگر را در عین اینکه از لذت تماشای خشونت علیه مهاجمانی که زندگی آرام یک شهرک آمریکائی را به هم می ریزند، لذت می برد، در توطئه شریک می کند. منتقد نیویورک تایمز می نویسد تماشای این فیلم مثل لگد خوردن در شکم است و کارگردان برای لذتی که می دهد، هزینه مطالبه می کند. بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): منتقد معروف مجله رولینگ استون، آقای پیتر تراورس در ستایش جدیدترین فیلم دیوید کروننبرگ David Cronenberg مینویسد امسال فیلمهای دیگر باید از پوست خود به جای عرق، گلوله تراوش کنند اگر بخواهند به قدرت انفجاری و طنز براندازنده و انقلابی فیلم «سابقه خشونت» نزدیک شوند.
فیلم «سابقه خشونت» که امسال نامزد دریافت جایزه نخل طلائی جشنواره کن بود، یک خانواده مرفه آمریکائی را نشان میدهد که زندگی راحتی را در شهرکی در ایالت ایندیانا میگذرانند تا اینکه پدر خانواده تام استال با بازی Viggo Mortensen ناچار میشود در برابر تلاش برای سرقتی خشونتآمیز از رستوران خود ایستادگی کند، و با ارتکاب یک خشونت سریع و غیرمنتظره، مهاجمان را نابود کند. اما داستان فیلم سابقه این خشونت است، در زندگی قهرمان فیلم، قبل از این حادثه و بعد از آن.
در این فیلم کروننبرگ با به عاریت گرفتن از شاعر خشونت سینمای آمریکا، سم پکینپا، موفق میشود که تماشاگر را به صورت همکار در توطئه، در خشونت فیلم شریک کند. اما در مورد این فیلم، توطئه پیچیدهتر است. در این فیلم، از یکسو شاهد خشونت وحشتانگیزی هستیم که میتواند در دل انسانهای عادی و ظاهرا ساده طبقه متوسط کمین کرده باشد، و از سوی دیگر، میتوانیم لذت پنهان تماشاگر را تصور کنیم از تماشای خشونتی که مهاجمان به این زندگی خانوادگی نمونه و ساده در شهرکی ساکت و دورافتاده را در هم میغلتاند.
داستان فیلم وقتی پیچ میخورد که خشونت گذشته قهرمان فیلم، یا خشونتی در گذشته فرد دیگری شبیه او، زندگی به آرامش برگشته شهرک کوچک را بر هم میزند، با ورود آدمهای تبهکاری که برای انتقام آمدهاند. در اینجا بازیهای فوقالعادهای از Ed Harris و William Hurt در کنار بازی ویگو مورتنسن، به این فیلم غنا میبخشد.
از نظر مایک کلارک، منتقد روزنامه USA Today فیلم «سابقه خشونت» از یکطرف شبیه فیلمهای سیاه یا جنائی دهه 1950 است منتهی با صراحت لهجه وحشتناکتر، و از یک طرف، روح فیلمهای وسترن را دارد با تم برهم خوردن آرامش در اثر ورود غریبهها، که آدمهای آرام را به خشونت میکشاند.
اما خانم مانولا درگیس، منتقد نیویورک تایمز، که فیلم «سابقه خشونت» را شاهکاری در بیخطی و لذائذ غریزی توصیف کرده، مینویسد این فیلم مثل لگدی به شکم انسان دردآور است زیرا کروننبرگ به تماشاگر اجازه نمیدهد که از خشونت این فیلم بدون پرداختن هزینه لذت ببرد، و از سوی دیگر، البته میخواهد که به ما خوش هم بگذرد. از نظر این منتقد، تنش میان درد و لذت سینمائی است که تماشای فیلم History of Violence را به یک تجربه شورانگیز تبدیل میکند.
فیلم با تجربه سینمائی تماشاگر، یعنی با سابقه خشونت در سینما، بازی میکند، تماشاگری که در طول دههها به تماشای کشتار و خشونت در سینما عادت کرده است، اینجا تمام تجربههای سابق خود را زیر سئوال رفته مییابد.
فیلم «سابقه خشونت» مایه اصلی خود را از یک رمان مصور میگیرد از نویسندگان و طراحان جان واگنر و وینس لاک میگیرد. کروننبرگ، که استاد روحیات متضاد و متغیر است، چنان با تماشاگر بازی میکند که انتظار او را از صحنهای به صحنه دیگر، تغییر میدهد. فیلمی که با تصاویر یک کشتار در دفتر یک هتل کوچک شروع میشود در همان صحنههای اول به تماشاگر یادآور میشود که شاهد کشتارهای معمولی از نوع سینمائی که به آن عادت کرده نخواهد بود. قبل از آن، صحنه عشقبازی بین زن وشوهری که قرار است بعدا هدف مهاجمان قرار میگیرند، به ما نشان میدهد که رابطه آنها، که بعدا زیر سئوال میرود، قوی و استوار است ولی ماجراجوئی آنها در عشقبازی طلایه ماجراهائی است که بعدا شاهد میشویم.
کنت توران، منتقد لس آنجلس تایمز، فیلم «سابقه خشونت» کروننبرگ را به یک بمب ساعتی تشبیه میکند که قابلیتهای تماشائی فیلمهای خشن مبتذل را با نگرانیها عمده انسانی در میآمیزد و از نظر منتقد ویلج وویس، آقای جی هوبرمن، دراین فیلم کروننبرگ موفق میشود که هم فیلمی جنائی و خونین و پرهیجان و خشونتآمیز بسازد و هم در هر چرخش داستان و در فراسوی هر صحنه، جذابیت اینگونه سرگرمیهای خشونتآمیز را زیر سئوال ببرد.
خانم مارجوری بومگارتن، نویسنده روزنامه آستین کرونیکل جمعبندی خوبی عرضه میکند، وقتی مینویسد فیلم «سابقه» خشونت سئوال صحیحی را مطرح میکند: آیا آنها که تاریخ را نمیخوانند محکوم به تکرار تاریخ هستند؟