لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۱۱:۰۲

رسانه‌های اسرائیل در هفته‌ای که گذشت؛ از «پاراس» تا ایران


مطبوعات اسرائیل این هفته نیز عمدتاً آینه‌ای برای بازتاب تلاطم عمیق سیاسی این کشور، فروپاشی ائتلاف دولت نفتالی بنت و آغاز نخست‌وزیری موقت یائیر لاپید، ادامه بی‌ثباتی سیاسی و تداوم گرانی‌ها و اعتصابات بودند، و مانند چند سال اخیر زوایای نبرد پنهان و آشکار اسرائیل و ایران را هرچه بیشتر مورد بررسی قرار دادند.

برای مرور هفتگی رسانه‌های عمده این کشور این موضوع‌ها را برگزیده‌ایم:

«انزجار قلبی» یکی از نخست‌وزیران دهه‌های گذشته از نام «ایران»، صف‌آرایی مهره‌های موساد و ارتش و مقامات اسرائیلی در برابر یکدیگر برسر احیای برجام به گونه‌ای که «عمیق‌ترین شکاف در این نهادها در دهه‌های اخیر» توصیف شده، وارد شدن ضربات جدی به جایگاه نخست‌وزیری اسرائیل در رهگذر بازی‌های اخیر سیاستمداران این کشور برای حفظ صندلی خود و به زیان مردم و دمکراسی و استفاده دو جانبه یک سیاستمدار افراطی اسرائیلی به نام ایتامار بن‌گویر و رسانه‌ها از یکدیگر.

نخست‌وزیر دهه ۶۰ میلادی اسرائیل: «بیزار از (نام) ایران»

بسیاری از ساکنین اسرائیل ایران را «پاراس» (سرزمین پارس) می‎‌نامند. اخبار و گزارش‌های رسانه‌های اسرائیل نیز که شبانه‌روز مملو از گزارش‌های مرتبط با جزئیات آشکار و پنهان نبرد اسرائیل و ایران است، به تناوب از واژه «پاراس» برای ایران و واژه «پارسیم» برای ایرانی‌ها استفاده می‌کنند اما در کنار آن نام رسمی ایران، بیشتر در نوشتار رسانه‌ای کاربرد دارد.

روزنامه «مکور ریشون» این هفته در مقاله‌ای درباره کاربرد نام ایران یا «پاراس» از آغاز تشکیل دولت‌های اسرائیل اطلاعات جالبی ارائه کرده است.

یعکوو عتصیون در این روزنامه نوشته که داوید بن‌گوریون و موشه شارت، نخست‌وزیران اول و دوم اسرائیل به همه نهادهای دولت نوپای تشکیل شده دستور دادند که از کاربرد نام «ایران» خودداری کرده و در هر موردی که به ایران و ایرانیان مربوط است، در اسناد رسمی کشور نوپای اسرائیل از معادل عبری آن، «پاراس»، استفاده شود.

بن‌گوریون (چپ) در زمان نخست‌وزیری در کنار موشه شارِت وزیر خارجه وقت
بن‌گوریون (چپ) در زمان نخست‌وزیری در کنار موشه شارِت وزیر خارجه وقت

به نوشته «مکور ریشون»، اولین نخست‎‌وزیر و جانشین او نیز «نسبت به تهدیدی که از کشور بزرگ شرق (ایران) متوجه اسرائیل بود، هشدار دادند اما "تهدیدی" که آرامش آن‌ها را برهم می‌زد، بسیار متفاوت از تهدیدی بود که امروزه اسرائیل را آزار می‌دهد».

به نوشته یعکوو عتصیون، داوید بن‌گوریون و موشه شارت اختلافات زیادی داشتند اما در یک موضوع شریک نزدیک بودند؛ وفاداری به عبری و تمایل به استفاده از اسامی عبری به جای بسیاری از نام‌های خارجی رایج.

بن‌گوریون و شارت به کارمندان دولت و نهادها دستور دادند که ایران را با نام «پاراس» که در کتب یهودی باستان ذکر شده، بنامند حتی اگر ایرانی‌ها خود را به نام ایران بخوانند و ایرانی معرفی کنند.

شارت که وزیر خارجه نیز بود، در دستورالعملی به کارمندان وزارت خارجه نوشت که تنها از نام «پاراس» استفاده کنند. در آرشیو ملی یک یادداشت به خط او نگاهداری می‌شود که یکی از زیردستانش را شماتت می‌کند: «تصور می‌کنم من خواستم بخشنامه‌ای به طور کلی علیه استفاده از نام "ایران" و در راستای "پاراس» صادر کنم. (ولی) دوباره درخواست تسور (نام دستیار) را می‌بینم که خواهان (کاربرد) ایران، چیزی که روح مرا آزار می‌دهد».

یادداشت به خط موشه شارت، دومین نخست‌وزیر اسرائیل. تصویر برگرفته از آرشیو ملی اسرائیل
یادداشت به خط موشه شارت، دومین نخست‌وزیر اسرائیل. تصویر برگرفته از آرشیو ملی اسرائیل

«مکور ریشون» توضیح داده که انزجار شارت نسبت به کشور ایران نبود، چه بسا که در آن زمان ایران کشور دشمن محسوب نمی‌شد. بلکه او از نام «ایران» ابراز انزجار کرده بود. اما با گذشت زمان کاربرد نام «پاراس» کمرنگ و کلمه «ایران» برای این کشور بیشتر به کار رفت.

صف‌آرایی چهره‌های نظامی و امنیتی اسرائیل بر سر ایران

در حالی که احتمال احیای برجام در رهگذر مذاکرات غیر مستقیم روزهای گذشته میان ایران و آمریکا در دوحه، پایتخت قطر، ظاهراً دورتر شده، روزنامه جروزالم پست این هفته نوشت که نتایج توافق با ایران فعلاً این شده که موساد علیه موساد و ارتش علیه خود ارتش در اسرائیل به مخالفت برخاسته‌اند و مهره‌های آنها در برابر یکدیگر صف‌آرایی کرده‌اند.

به نوشته این روزنامه راست‌گرای انگلیسی‌زبان، وضعیت اختلافات داخلی در اسرائیل در ارتباط با ایران پیچیده‌تر از آن است که روزنامه عبری‌زبان یدیعوت آحرونوت در شماره روز یکشنبه چهارم تیر خود به جناح‌بندی مقامات ارشد و نهادهای امنیتی در مورد احتمال احیای برجام اشاره کرده بود.

به نوشته جروزالم پست، حقیقت این است که در درون ارتش و موساد (اختلافاتی در حد) جنگ بروز کرده است. در سطح کادر سیاسی، نفتالی بنت، یائیر لاپید و بنیامین نتانیاهو هر سه اتحاد نظر دارند که احیای برجام، بد است.

چهره‌های اصلی کابینه بنت در نشست کنست
چهره‌های اصلی کابینه بنت در نشست کنست

در سطح ارتش، آویو کوخاوی، رئیس ستاد، با آهارون حلیوه، فرمانده سازمان اطلاعات نظامی ارتش، که موافق احیای برجام است، مخالفت می‌کند. گادی آیزنکوت رئیس پیشین ستاد، عاموس یادلین و درور شالوم، دو فرمانده اسبق اطلاعات ارتش، همگی گفته‌اند که برجام دست‌کم تا سال ۲۰۲۵ راهکاری برای مقابله برای برنامه هسته‌ای ایران بود و فوایدی داشت. اما سرگرد ذخیره یوسی کوپرواسر، فرمانده اسبق تجزیه و تحلیل اطلاعات ارتش، و ژنرال ذخیره یعکوو عامی‎‌درور هنوز نیز در برابر برجام صف‌آرایی کرده‌اند.

در سطح موساد، داوید بارنئا، رئیس کنونی و یوسی کوهن، رئیس پیشین، هر دو به‌شدت مخالف بازگشت برجام هستند در حالی که چند رئیس اسبق موساد: تامیر پاردو، شبتای شاویت، دانی یاتوم، افرائیم هالوی و سیما شاین، رئیس پیشین میز ایران در موساد همگی منتقد خروج دونالد ترامپ از برجام بوده و پاردو آن را «فاجعه» نامید. اهود لاوی، معاون خود یوسی کوهن، نیز عقلانیت خروج آمریکا از برجام را زیر سؤال برده بود.

به نوشته جروزالم پست در حالی که برخی از رؤسای بخش‌های کنونی موساد که توسط بارنئا یا کوهن منصوب شده‌اند، مانند این دو حامی مالی خود با برجام مخالف هستند اما محسوس است که شمار زیادی از مقامات کنونی موساد بی‌سر و صدا بر این باورند که پیوستن دوباره آمریکا به برجام بهتر است و یا حداقل کم‌خسارت‌ترین گزینه برای اسرائیل در حال حاضر است.

زمانی که اهود باراک و بنیامین نتانیاهو در سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ از لزوم حمله پیش‌گیرانه به برنامه اتمی ایران دم می‌زدند این موساد و رئیس وقت آن، مئیر داگان، بود که در برابر آن دو ایستاد اما پس از مسلط شدن یوسی کوهن بر موساد، این سازمان موضع ستیزه‌جویانه‌ گرفت و حال که نتانیاهو و کوهن در یک سال اخیر در مسند قدرت نبوده‌اند، داوید بارنئا راه آن‌ها را ادامه داده است.

به نوشته جروزالم پست، وضعیت کنونی در ارتباط با ایران، عمیق‌ترین شکافی است که تشکیلات امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل در بیش از یک دهه گذشته در تمامی نهادها و سطوح خود با آن روبه‌رو بوده است.

انتخابات اسرائیل: انتخاباتی بر سر بود و نبود بی بی در قدرت؟

نفتالی بنت و یائیر لاپید ائتلاف غریب احزاب خود با شش حزب دیگر از طیف راست و میانه و چپ را «دولت تغییر» نامیده بودند. به نوشته روزنامه معاریو، این دولت که هم دستآوردهایی و هم شکست‌هایی در عمر یک‌ساله خود داشت، بیش از هر چیز دیگر به دلیل نحوه شکل‌گیری آن به پایان خط خود رسید.

عانات موشه در معاریو نوشته است قرار گرفتن نفتالی بنت در مسند نخست‎‌وزیری، در حالی که حزبش تنها هفت کرسی (از ۱۲۰ کرسی مجلس) را داشت و در یک سال کار دولت او نیز سه عضو این حزب کوچک هم خارج شدند و بنت را تنها با چهار کرسی کنست باقی گذاشتند، آغاز یک بازی دشوار در یک دموکراسی بود. اما نخستین کسی که فکر ناخوشایند نخست‌وزیری چرخشی را عنوان کرد، اتفاقاً بنیامین نتانیاهو بود که در دست و پازدن‌های ناکام خود برای تشکیل دولت، تقریباً به همه رهبران احزاب کوچک پیشنهاد نخست‌وزیری چرخشی می‌داد.

به نوشته معاریو، حال اگر برای مدتی کوتاه یائیر لاپید از تکیه زدن بر پست نخست‌وزیری در دولت انتقالی لذت خواهد برد، اما دمکراسی اسرائیل ضربه خورده است. قصد اولیه قانونگذار این نبود که اعضای کنست بین خود تصمیم بگیرند که از چه کسی برای نخست‌وزیری حمایت کنند. اما وضعیت جاری قطعاً از دمکراسی به‌دور است و جایگاه نخست‌وزیری لطمه دیده است. چگونه کسی را نخست‌وزیر کرده‌اند که حمایت مردمی از او تقریباً صفر است؟ حتی اگر قانونی و شرعی باشد، اما قطعا دمکراتیک نیست.

عانات موشه نوشته است که دمو‌کراسی بازی فوتبال نیست. تنها در یک واقعیت توهمی مانند شرایط کنونی اسرائیل چنین چیزی با بی‌تفاوتی مردم ورسانه‌ها پذیرفته شده است. اما آیا کشور دیگری در دنیا را می‌شناسید که در آن تنها چند سیاستمدار بین خود تصمیم بگیرند که چه کسی را سکاندار هدایت کشور کنند؟ بین خود توافق کرده و پست‌های ارشد و حساس را دایم از این فرد به آن یکی منتقل کنند؟ اگر می‌شنیدید که در کشور دیگری این‌گونه عمل می‌کنند رفتار آن‌ها را چه می‌نامیدید؟

به نوشته معاریو، تا زمانی که بنیامین نتانیاهو در صحنه سیاست باشد، انتخابات اسرائیل چیزی نیست جز انتخاب «یا تنها بی‌بی» یا «تنها نه بی‌بی» (بی‌بی لقب نتانیاهو از زمان سربازی اوست). لذا بعد از انتخابات آتی نیز هرج و مرج ادامه خواهد یافت. در این دور تسلسل پایان‌ناپذیر به خاطر وجود سیاستمدارانی که تنها به حفظ جایگاه و صندلی قدرت خود چسبیده‌اند و آن را مهم‌تر از منافع مردم می‌دانند، حتی بعد از انتخابات پنجم (در پاییز امسال) انتخابات ششم نیز در کار خواهد بود.

بن‌گویر؛ یک چهره افراطی که لیاقت وزیرشدن دارد؟

راویو دروکر، روزنامه‌نگار و مجری تلویزیونی باسابقه، در روزنامه هاآرتص به همکاری و عملاً «همدستی رسانه‌ها» با ایتامار بن‌گویر، یکی از افراطی‌ترین چهره‌هایی که تا حال بر کرسی مجلس اسرائیل تکیه زده، پرداخته است.

بن‌گویر که در گذشته یک عضو ناشناخته حزب لیکود بود در دوره اخیر به حزب افراطی و راست‌گرای «صهیونیسم دینی» پیوست. این حزب نوپا ۱۷ ماه پیش با حمایت بنیامین نتانیاهو برپا شد و در حال تقویت جایگاه خود است.

بن‌گویر سال‌ها به دیدگاه‌های فردی جنجالی مانند خاخام کاهانا وفادار بود که خواهان انتقال فلسطینیان بود و از بسیاری از اقدامات تحریک‌آمیز در قبال فلسطینیان و مسلمانان آشکارا دفاع می‌کرد. او مدعی است که از این دیدگاه‌ها عدول کرده اما رسانه‌های اسرائیل می‌گویند که عملکرد او چندان تفاوتی با گذشته ندارد.

ایتامار بن‌گویر چهره جنجالی راست افراطی، در تجمعی در دروازه دمشق بخش قدیمی اورشلیم در ژوئن ۲۰۲۱
ایتامار بن‌گویر چهره جنجالی راست افراطی، در تجمعی در دروازه دمشق بخش قدیمی اورشلیم در ژوئن ۲۰۲۱

راویو دروکر در هاآرتص نوشته است که بن‌گویر «درک نادری از مکانیسم رسانه دارد. او دقیقاً می‌داند که خبرنگاران به چه چیزی و چه زمانی نیاز دارند. به خوبی می‌داند که بخش مقالات روزنامه‌ها مانند پتکی بر سرش آوار می‌شود اما برای او اهمیتی ندارد؛ مهم برای او، بازتاب کارهایش در تیتر اول و صفحات خبری روزنامه‌ها و گزارش‌های رسانه‌های دیگر است. از این منظر، او یک هنرمند است. می‌داند که به هر گزارشگری چگونه خبری که به سان یک شیرینی انحصاری است، بدهد تا پیوسته هیولای رسانه‌ای را راضی کند. در واقع گزارشگران و حتی آن دسته هم که منتقد اوهستند، او را دوست دارند. افراد رسانه‌ای در جریان اصلی دائم توضیح می‌دهند که وظیفه‌شان "خبررسانی" است و "نه سانسور" و اگر باید از خبری درز گرفت این وظیفه مسئولان بالاتر در اتاق‌های اخبار رسانه‌هاست که این برخورد را انجام دهند. اما این همان مکانیسم دقیقی است که در آن یک فرد افراطی، که جامعه را به شکلی مشکل‌زا دوقطبی می‌کند، قدرت زیادی برای خود به دست می‌آورد».

بن‌گویر این روزها گفته که لیاقت وزیر شدن را نیز دارد.

XS
SM
MD
LG