بازگشت دوباره سام رجبی به زندان
کتایون رجبی، خواهر سام رجبی، از بازداشتشدگان پرونده معروف به «محیطزیستیها»، از بازگشت وی به زندان که به مرخصی چندروزه آمده بود، خبر داد.
آقای رجبی به دنبال عفو گروهی از زندانیان سیاسی و معترضان در هفتههای اخیر، به مرخصی چند روزه آمده بود.
پنج روز پس از آن که یک مهندس زن در جلسه مجمع مهندسان تهران با اعتراضش حمایت چشمگیر همه را برانگیخت، ویدئویی منتشر شد که این مهندس ابراز پشیمانی و «از اذهان عمومی عذرخواهی» میکند.
اعتراض یکی از نامزدهای زن هیئت رئیسه مجمع سازمان نظام مهندسی استان تهران و پرت کردن روسری توسط او تشویق قابل توجه از طرف مردم حاضر در جلسه رایگیری این مجمع را در پی داشت.
یک روز بعد، یک رسانه نزدیک به سپاه پاسداران در روز شنبه ۲۹ بهمن از تشکیل پرونده قضایی علیه زینب کاظمی خبر داد و او را «توهینکننده به حجاب» خطاب کرد.
حال ویدئویی از این مهندس معترض در شبکههای اجتماعی منتشر شده که او با حجاب اجباری کامل و با لحنی کاملا متفاوت از حضورش در مجمع اعلام میکند که «پشیمونم» و «از همین طریق از اذهان عمومی عذرخواهی میکنم».
هشدار درباره پیامدهای مسمومیت دانشآموزان دختر
محمد آقازاده، روزنامهنگار پیشکسوت درباره «خشم عمومی» در پی مسمومیت سریالی دانشآموزان دختر هشدار داد.
آقای آقازاده در توئیتی از این مسمومیت با عنوان «انتقامگیری از زنان ایرانی» نام برد و نوشت که خانوادههای ایرانی «از جان و سلامت دختران این وطن نمیگذرند و روزی که نگرانی تبدیل به خشم عمومی شود، میفهمید چه خطای مرگباری کردید.»
مسمومیت سریالی و دستهجمعی دانشآموزان دختر در مدارس شهرهای مختلف ایران بهویژه در قم از اوایل آذر شروع شد و همچنان ادامه دارد.
بر اساس گزارشها، این نوع مسمومیت پس از «انتشار بویی شبیه نارنگی» آغاز میشود و از نشانههای آن سردرد، سرگیجه، سستی بدن، عدم توانایی در راه رفتن و بیحالی است.
دادستان کل کشور این مسمومیتها را که تاکنون موجب انتقال دهها دانشآموز به بیمارستان شده است، «احتمالاً عمدی» و مجتبی ذوالنور، نماینده مجلس شورای اسلامی، این موضوع را «امنیتی» خواندهاند.
مسمومیت دهها دانشآموز و عدم پاسخگویی روشن مقامات به این بحران، واکنشهای گستردهای را در پی داشته است. از جمله نفیسه مرادی، دانشپژوه دکتری علوم قرآن چندی پیش اعلام کرد که «تمرکز این وقایع بر مدارس دخترانه ظن خرابکاریِ منبعث از دیدگاههای طالبانی را تقویت میکند» و در ادامه با اشاره به «طولانی، تکراری و بیشتر شدن مسمومیتها» تأکید کرد که «عدم شناسایی عوامل آن سطح توقع خانوادهها را از نهادهای امنیتی بیشتر میکند».
آذر منصوری، فعال سیاسی نیز ضمن انتقاد از «زمانبر» شدن پیدا کردن عاملان مسمومیت دختران در مدارس قم، هدف از این اقدام را «نفرستادن دختران به مدرسه» عنوان کرد.
آقاخانی: حرف زدن درباره حجاب فقط یک دهان باز میخواهد
سعید آقاخانی، بازیگر و کارگردان، در یک استوری اینستاگرامی نوشته حرف زدن درباره حجاب «چیزی جز یک دهن باز لازم ندارد»، اما موضوعاتی چون تورم، فقر و کمک به زلزلهزدگان، «عقل و دانش و میل خدمت به مردم» میخواهد و به همین دلیل مقامات جمهوری اسلامی، در قبال آنها «لال» میشوند.
وی اضافه کرده: «بدا به حال ما که زندگیمان جز جنگ و موشک و نیست و نداریم و حرام است و انشاالله و به فضل الهی و توطئه دشمن و موهاتو بکن تو آبجی گذشت.»
شیما بابایی، کنشگر سیاسی و مدنی در عکسی که از خود در کنار حامد اسماعیلیون منتشر کرده، با تأکید دوباره بر «دادخواهی» گفت: «ما آرام نیستیم و آرام نخواهیم گرفت».
ابراهیم بابایی، پدر شیما بابایی، فعال حقوق بشر که از آسیبدیدگان جنگ ایران و عراق است، اوایل دی ۱۴۰۰ در حالی که قصد خروج از ایران را داشت، در شهر ماکو ناپدید شد.
خانم بابایی چند روز پس از آن اعلام کرد عدهای که خود را قاچاقچی معرفی کردند، به او گفتند که پدرش در ترکیه جان باخته است و او باید برای دریافت جسد به روستایی در توابع شهر وان ترکیه برود. او با ابراز نگرانی از وضعیت پدرش گفته بود که این احتمال قوی وجود دارد که مأموران جمهوری اسلامی با سناریوی دروغین مرگ پدرش، قصد داشتهاند او را به ترکیه بکشانند و بربایند.
از زمان ناپدید شدن ابراهیم بابایی تاکنون اطلاعاتی درباره وضعیت او منتشر نشده است.
مادر کیان پیرفلک، کودک کشتهشده اهل ایذه در اعتراضات سراسری، در حساب کاربری خود در اینستاگرام از تغییر نام دستهبندیشده مطالب روباتیک در «دیجیاتو» به نام «کیان» خبر داد.
دیجیاتو سایت اطلاعرسانی درباره موضوعهای فناوری، علم و خودرو است.
کیان پیرفلک، ۹ ساله، شامگاه ۲۵ آبان با تیراندازی نیروهای حکومتی به خودرو حامل او و خانوادهاش کشته و پدرش به شدت مجروح شد.
با وجود ادعای مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر «تروریستی» خواندن این حمله زینب مولاییراد، مادر کیان، در مراسم خاکسپاری پسرش این ادعا را دروغ خواند و اعلام کرد که نیروهای حکومتی خودروی آنها را «به رگبار گلوله بستند».
مادر کیان پیشتر گفته بود که فرزندش «دوست داشت مهندس روباتیک شود و بسیار باهوش بود.»
حضور روزنامهنگاران مقابل زندان قرچک در همراهی با خانوادههای دو روزنامهنگار زن
مینا اکبری، خبرنگار حوزه سینما در پستی اینستاگرامی از حضور شماری از روزنامهنگاران مقابل زندان قرچک ورامین برای همراهی با خانوادههای نیلوفر حامدی و الهه محمدی، دو روزنامهنگار زن زندانی خبر داد.
این دو روزنامهنگار زن به اتهام انتشار اخبار مرگ و گزارش از مراسم تدفین مهسا امینی، دختری که مرگ او اعتراضات «زن زندگی آزادی» را جرقه زد، در بازداشت به سر میبرند.
روزنامهنگاران در این گردهمایی تأکید کردند که «روزنامهنگاری جرم نیست» و «زاده آزادی است».
به تازگی محمدحسین آجورلو، خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) که همسرش نیلوفر حامدی بهدلیل پوشش خبر جانباختن مهسا امینی زندانی است، خبر داد که از این خبرگزاری اخراج شده است.
خواهر بهنام محجوبی: اینجا با شرف بودن جرم است و چه مجرمان قشنگی دارد ایران
بهناز محجوبی در دومین سالگرد کشته شدن برادرش بهنام محجوبی که روز چهارشنبه، سوم اسفند بر مزار این درویش گنابادی برگزار شد، اعلام کرد: «من و مادرم تا روزی که نفس داریم، دادخواه بهنام هستیم و در این راه استواریم.»
خانم محجوبی افزود: «اینجا با شرف بودن جرم است و چه مجرمان قشنگی دارد ایران.»
بهنام محجوبی در پی شرکت در تجمع دراویش گنابادی در اعتراضات گلستان هفتم در بهمن ۱۳۹۶ در تهران بازداشت و به دو سال زندان محکوم شد. او در دوران حبس از وضعیت جسمانی خوبی برخوردار نبود و مدتی نیز به یک بیمارستان ویژه بیماران روانی در تهران منتقل شد.
این درویش گنادبادی که بارها درباره خطر مرگ خود در زندان هشدار داده بود، ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ پس از وخامت وضعیتش به بیمارستان منتقل شد و مقامهایی قضایی سوم اسفند اعلام کردند که او جان باخته است.
حسین اشتری، از آسیبدیدگان چشم در جریان اعتراضات «زن زندگی آزادی»، ویدئویی در حساب کاربری خود در اینستاگرام منتشر کرده که در آن، موزیکِ ترانه «بارون اومد و یادم داد» را به یاد حمید روحی، از کشتهشدگان اعتراضات اجرا میکند.
مرضیه آدینهزاده، خواهر ابوالفضل آدینهزاده، نوجوان ۱۷ سالهای که در جریان اعتراضات اخیر کشته شد، ویدئویی از رقص برادرش منتشر کرده و نوشته این خانواده در روزهای «عادی» هم کنار هم شاد و خوشحال بودند.