لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۰۰:۲۵

تبلیغ در تبلیغ؛ «جهاد تبیین» خامنه‌ای برای مقابله با جنبش مهسا امینی


یک زن طرفدار علی خامنه‌ای عکس او را بر روی چادرش سنجاق کرده است
یک زن طرفدار علی خامنه‌ای عکس او را بر روی چادرش سنجاق کرده است

آقای خامنه‌ای در سالیان گذشته همیشه اصلاح نهایی امور را به تحقق کامل «فرهنگ‌سازی» محول می‌کرد و به‌روال معمول خود منظورش را در ابهام می‌گذاشت و نامشخص بیان می‌کرد. این اشارات به فرهنگ‌سازی به‌خصوص در مواقع بحرانی پررنگ‌تر می‌شد. اخیراً به نظر می‌رسد که دور جدید این فرهنگ‌سازی در حال تکوین است.

در این مرحله که در واژگان دولت اسلامی «گام دوم» نامیده شده، آقای خامنه‌ای با تأکید بر «جهاد تبیین» آن را امر کلیدی اعلام کرده و «راه مقابله با سنگین‌ترین جنگ نرم» خوانده است.

از آن‌جا که آقای خامنه‌ای به‌عنوان یک مبلغ و واعظ نارضایتی و خیزش انقلابی مردم را تنها محصول کار تبلیغاتی «دشمن» می‌داند، راه «مقابله» (نه راه‌حل) آن را نیز تبلیغاتی فرض می‌کند. ضمناً این ضد تبلیغات «کمّی» است نه کیفی، به این معنا که از ده‌ها بلندگوی صداوسیما با بیش از ده‌ها هزار کارمند به‌اضافه هزاران منبر وعظ و هزاران مسجد و هیئت و روزنامه و مجله و کتاب همگی با یک نوع گفتمان تکراری و مشابه به توجیه امور می‌پردازند.

به‌نظر آقای خامنه‌ای، تکرار و بازتکرار باعث تولید حقیقت آیینی می‌شود که گوهر آن توسط نیروهای اهریمنی غرب پوشیده شده است. آنان زنان مسلمان را به «برهنگی» وامی‌دارند تا مردان را با انگیختن هوای نفس به بی‌دینی تشویق کنند.

با شکل‌یافتن جنبش انقلابی مهسا، آقای خامنه‌ای در دی‌ماه گذشته باز بر جهاد تبیین تأکید و اهمیت آن را یادآوری کرد. راه‌حل «جهاد تبیین» است. به نظر ایشان حالا که دشمن موفق شده است با تبلیغ مردم را گمراه کند و به خیابان‌ها بکشد، جمهوری اسلامی هم باید با ضدتبلیغ مردم را با حقایق آشنا کند. (۱۹ دی ۱۴۰۱ )

او رمز موفقیت را در تبیین و تبیین بیشتر اعلام کرده و حتی به «ترانه‌درمانی» هم متوسل شده است. در یکی از دیدارها تولید ترانه‌ای را توصیه کرد که همه بتوانند تکرار کنند تا ملکه ذهن‌شان شود. نتیجهٔ این توصیه ایجاد تصنیف «سلام فرمانده» شد که به‌قول او «در کشورهای متعددی» خوانده می‌شد. ولی همزمان ترانهٔ تک‌خوان دیگری به‌نام «برای» توسط شروین حاجی‌پور اجرا شد که «سلام فرمانده» را به فراموشی سپرد و مسیر جریانات اجتماعی را عوض کرد و سرود جنبش اجتماعی مهسا شد.

پاگرفتن جنبش مهسا و تداوم چندماههٔ آن نیاز به جهاد تبیین را افزون کرد. آقای خامنه‌ای مشکل را مجدداً در پوشیده‌ماندن حقیقت شعائر و مناسک دین دانست و باز به تمهیدات جدیدی برای اشاعه نظر حکومتی درباره شکل و شمایل زنان متوسل شد. به‌ستوه‌آوردن زنان در خیابان‌ها و اخراج از ادارات و تهدید زنان با گرفتن ویدئو از آن‌ها بخش فیزیکی حرکت جدید برای کنترل زنان ایران است. ولی تأکید مجدد بر «جهاد تبیین» بخش ایدیولوژیک مبارزهٔ آقای خامنه‌ای است.

این «جهاد» قبلاً هم مطرح شده بود ولی در ماه‌های اخیر تأکید بر آن به انتشار کتب و مقالاتی انجامید که بایستی به‌حالت تستی حفظ شود و در حین خدمت در ادارات و نیز در امتحانات مدارس مورد استفاده قرار گیرد.

منظور از تبیین البته بیان حقایق از دیدگاه نظریه‌پردازان جمهوری اسلامی است که تفاوتی بین تبیین و توجیه قائل نمی‌شوند. بررسی متون بعضی کتاب‌ها و تست‌ها و کتبی که مؤلفانی چون محمدحسین راجی و سعید مصلح میرزایی تألیف کرده‌اند، در عین حال ما را با تفکراتی که پشت سیاست‌های اختناق است، بیشتر آشنا می‌کند.

مثلاً در متن آزمونی که برای دانشجویان و کارمندان در حین خدمت استفاده می‌شود، بر این تأکید شده که در ایرانِ جمهوری اسلامی ۲۵۰ کلیسا وجود دارد (ولی نمی‌گوید که یک مسجد برای اهل سنت در تهران نیست). یا این‌که ضربهٔ اصلی را به اعتماد مردم مفسدهای اقتصادی، آمریکا، منافقین و کشورهای خلیج فارس (؟) زده‌اند (خود حاکمیت از هرگونه خطا مبراست)، اقلیت‌های دینی پنج کرسی در مجلس در اختیار دارند، حداقل پوشش همه‌جای دنیا وجود دارد، پادشاه انگلیس و رئیس‌جمهور فرانسه می‌توانند مجلس را منحل کنند (یعنی در ایران رئیس‌جمهور قانوناً نمی‌تواند).

در نهایت بر پیشرفت‌های علمی کشور بارها و بارها تأکید شده بدون این‌که به محتوای دروس اشاره شود یا به صحبت‌ها و سیاست‌های ضد علم و ضد دانشگاه آیت‌الله‌ها خمینی و خامنه‌ای اشاره شود.

دربارهٔ اهداف این جهاد جدید «ویکی شیعه» لزوم تبیین حداقل ۱۷ موضوع را ذکر می‌کند: دستاوردها و کارآیی نظام، اقتصاد مقاومتی، بازخوانی انقلاب مشروطه، نفوذ دشمن، اندیشهٔ مقاومت، سبک زندگی اسلامی، حفظ وحدت اسلامی، فرزندآوری به‌عنوان نقش اصلی زن در خانواده، حجاب، وجدان کاری و انضباط اجتماعی، ارزش معلم در تربیت نیروی انسانیِ تراز جمهوری اسلامی، دفاع مقدس، ایام‌الله (مثل روز کشته‌شدن قاسم سلیمانی)، جمهوری اسلامی، ارزش کار و کارگر، و نهایتاً «حاکمیت دین».

البته باید توجه داشت که این موارد دست‌مایهٔ تبلیغات دولت اسلامی از روز نخست بوده و منظور حاکمیت از بازتبیین آن‌ها فقط محصول نگرانی از ناکارایی بیش از چهل سال تبلیغات است.

باید توجه کرد که قشر حاکم بر ایران کلاً متشکل از روضه‌خوان‌ها است که کار خود را به‌طور سنتی «تبلیغ» می‌نامند. تبلیغ به معنای رساندن پیام است. لازم نیست توضیح بدهیم که آخوندها با توسل به همین ایدئولوژی تبلیغی در شورش علیه حاکم وقت پیروز شدند. آخوندها، در مقام حاکمیت، تبلیغ از منبر را به تبلیغ از ده‌ها کانال تلویزیونی و ایستگاه رادیویی و نشریات و کتب گوناگون تبدیل کردند.

ولی گویا آن‌ها متوجه نمی‌شوند که فضای اشباع‌شده از تبلیغ دیگر کارساز نیست و به ضد خود تبدیل شده است. شعائر دینی هم طبیعتاً از همیشه بیشتر مناسکی توخالی‌ترشده و فقط تظاهر به آن برای گرفتن شغل و ارتقاء مقام است. قشری‌گری در دین به قشری‌گری در سیاست تبلیغی سرایت کرده است.

پروژه «جهاد تبیین» در واقع تبلیغ در تبلیغ است. مأموران دولتیِ مسئول تبلیغ سعی می‌کنند در کشوری که در حال حاضر از تبلیغ اشباع شده است، باز مردم را قانع کنند که در بهترین نقطهٔ جهان زندگی می‌کنند ولی دشمن عینکی بر چشم آن‌ها نهاده است که حقیقت را نمی‌بینند.

اما آیا این مأموران هیچ توجهی به روان‌شناسی اجتماعی مردم کشور دارند؟ جوانانی را که به تمام «افق‌های باز» دسترسی دارند و در عین حال زندگی سخت روزانه را تحمل می‌کنند، چه برداشتی از این عادی جلوه‌دادن وضعیت نابسامان اقتصاد و سیاست و کلاً جامعه دارند؟ اگر این‌ همه تبلیغ شبانه‌روزی در طی بیش از ۴۰ سال اثر نکرده است، چه دلیلی دارد که تبلیغ در تبلیغ مؤثر افتد؟

حتی خود خامنه‌ای در یکی از سخنرانی‌ها که به جهاد تبیین اشاره کرد، بلافاصله اضافه کرد که مبادا یک عده‌ای حالا راه بیفتند و به اسم جهاد تبیین ردیف بودجه بگیرند. ولی ظاهراً این اخطار پس از شورش انقلابی مهسا مؤثر نیفتاده و قطار تبیین پرسروصداتر از قبل به راه افتاده است.

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG