(rm) صدا | [ 12:00 mins ]
بر اساس آمار سازمان ثبت احوال، آمار طلاق در سه ماهه اول سال 83 نسبت به سال 82، 8.41 درصد افزايش يافته و بيشترين موارد طلاق در تهران و ايلام رخ داده. يک خانم جوان به راديو فردا مي گويد: من خيلي زود ازدواج کردم، شوهرم در يک سانحه تصادف فوت کرد. یک خانم ديگر مي گويد: ديدگاهي که مردم جامعه ما نسبت به اين زنان مطلقه و شوهر مرده دارند، با هم متقاوت است. خانم دیگری می گوید در دانشگاه به دوستان خود نگفت طلاق گرفته است زیرا نگاه ها عوض می شد. خانم دیگری مي گويد: ديد جامعه نسبت به زناني که طلاق گرفتند فرق دارد. فرین عاصمی (رادیو فردا): آمار طلاق در سه ماهه اول سال 83 نسبت به سال 82، 8.41 درصد افزايش يافته و بيشترين موارد طلاق بر اساس آمار سازمان ثبت احوال در تهران و ايلام رخ داده. از طرف ديگر سن ازدواج در ايران به شدت بالا رفته و به دليل وجود محدوديت در روابط دخترها و پسرها فرصت انتخاب همسر کاهش يافته.
زنان تنها، زناني هستند که روزي آرزويشان را زير سقف طلايي زندگي مشترک جستجو مي کردند، اما الان آرامش را در جدايي يافتند. زنان تنهاي جوان گاهي مادر تنها هم هستند که مسئوليت نگهداري فرزنشان را هم بر عهده دارند. آنها در ايران مشکلات زيادي دارند و از بحث طلاق، مهريه، حزانت بچه ها و مشکلات اين گونه که بگذريم به شکستهاي روحي و رواني مي رسيم.
يک خانم جوان تنهاي مطلقه در ايران به راديو فردا مي گويد: من خيلي زود ازدواج کردم، 16 سالگي نامزد کردم و در 19 سالگي ازدواج کردم، شوهرم هم مهندس بود و در يک سانحه تصادف فوت کرد و الان هم با دو پسرم تنها زندگي مي کنم. يک خانم ديگر که طلاق گرفته مي گويد: ديدگاهي که مردم جامعه ما نسبت به اين مساله دارند، باعث مي شود آدم بعد از طلاقش ديگر نتواند آزادانه تصميم بگيرد براي زندگي خود.
مريم يکي ديگر از زنان مطلقه ايراني مي گويد: من چهار سال دانشگاه رفتم و فقط يک نفر که دوست صميمي من بود مي دانست که من جدا شدم از همسرم و اين را نمي گفتم در دانشگاه، به خاطر اين که مي دانستم اگر بگويم نگاهها عوض مي شود و پيشداوري مي کنند و قضاوتها عوض مي شود. سپينو مي گويد در جامعه کنوني ايران حتي در رسانه هاي گروهي دولتي مانند تلويزيون وقتي مي خواهند زن تنهايي را نشان بدهند، معمولا شوهرش مرده است، وقتي که يک چنين برخوردهايي انجام مي شود، اين زنها به تدريج منزوي مي شوند.
فرشته که شوهرش را از دست داده مي گويد: ديد جامعه نسبت به زناني که شوهرانشان را از دست دادند نسبت به زناني که طلاق گرفتند فرق دارد اما به هر حال محدوديت براي اين زنان زياد است.
مريم مي گويد: من خواستم دوباره ازدواج کنم، منتها پسري که عاشق من شد و من هم او را خيلي دوست داشتم، به من پيشنهاد ازدواج داد و وقتي با خانواده اش در ميان گذاشته بود، خانواده اش به هيچ عنوان نتوانستند بپذيرند اين را و از من خواستند که بروم شناسنامه ام را عوض کنم و در فاميل ما کسي نفهمد.
سميرا که دوباره ازدواج کرده مي گويد مشکلي در اين زمينه نداشته، ولي آدم خيلي چيزها را از دست مي دهد و در ايران خيلي راغب نيستند که بيايند خواستگاري يک زني که قبلا ازدواج کرده. زنان تنها، زناني هستند که تواناييهاي زيادي دارند.
