(rm) صدا | [ 4:29 mins ]
در ميان فيلمهائي که طي هفته اخير پرده سينماهاي آمريکا را روشن کرد، فيلم کوچک «خاطرات موتورسيکلت» بيشتر از فيلمهاي ديگر توجه منتقدان را به خود جلب کرد، زيرا، دراين فيلم تصويري صادقانه از عشق دو جوان به طبيعت سرزمین پهناور خود زنهاي جوان به تماشاگر داده ميشود، عليرغم آنکه فيلم براساس خاطرات انقلابيي جوان آمريکاي لاتين نوشته شده است که بعدها با نام «چه گوارا» در جهان مشهور شد. فیلم کارگردان برجسته برزیلی «والتر سالس» در جریان این سفر شکل گرفتن تدریجی شخصیت انقلابی را در چه گوارا نشان می دهد بدون اینکه به آینده او اشاره کند. بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورک): سالها پيش از آنکه عکس او با سبيلهاي جذاب و سيگاربرگي در ميان دندان، زينتبخش اطاقهاي دانشجويان، پوسترهاي تبليغاتي انقلابي و ميليونها پيرهن تيشرت بشود، ارنستو گوارا، که بعدها به «چه گوارا» مشهور شد، جواني بود تشنه تجربههاي جديد و کشف جهان. گوشهاي از اين دوره از زندگي ارنستو چهگوارا، در فيلمي به تصوير کشيده شده است به نام «خاطرات موتورسيکلت» از والتر سالس Walter Salles کارگردان برزيلي، براساس نوشتههاي چهگواراي جوان، و کتاب «با چه دور آمریکای لاتین» از آلبرتو گرانادو Alberto Granado، دوست نزديک او، در باره سفري از بوئنوسآيرس به ونزوئلا، در مسيري به طول هشت هزار مايل، سفري که دو دوست جوان و مرفه، عهد کرده بودند طی آن مناظر و مردم و به خصوص دختران جوان آمريکائي لاتين را در فرصتي کوتاه تجربه کنند، اما فقر و فلاکتی که در مسیر خود به چشم دیدند، آنها را به شخصیتهای دیگری تبدیل کرد.
هر جند در فيلم «خاطرات موتورسيکلت» که چهگواراي 23 ساله جوان و خيالپرداز را نمايش ميدهد، اشارهاي به آينده انقلابي و سرانجام تلخ او نميشود، اما در اين فيلم شاهد نيروهاي دروني و بيرونياي هستيم که چهگواراي جوان را سالهاي بعد به يک انقلابي خشن و آشتي ناپذيري در کشوري غير از موطن خودش تبديل ميکند.
زاده خانوادهاي مرفه بود در بوئنوسآيرس، و ميرفت که مانند فرزندان خانوادههاي برجسته طبقه متشخص شهر، زندگي مرفهي را شروع کند در حرفه پزشکي، اما ارنستوي جوان، خود را از به صورت يک انقلابي از نو خلق کرد. وقتي ارنستو در سال 1967 در سن 39 سالگي به دست نيروهاي امنيتي حکومت بوليوي به قتل رسيد، شهرت و محبوبيت او به عنوان سمبول قيام خشونتآميز دهه 1960 از شهرت دوست و همکارش فيدل کاسترو فراتر و دورتر رفت. وقتي سفر آنها در انتهاي خود به يک جدام خانه در ونزوئلا ميرسد، ارنستوي جوان طوري عوض شده است که با جداميان، محرومترين و مطرودترين آدمها، همدلي احساس ميکند.
در فيلم «خاطرات موتورسيکلت» کارگردان برزيلي والترسالس، که با فيلمهاي اخير خود به خصوص «ايستگاه مرکزي» Central Station خود را به عنوان برجستهترين فيلمساز معاصر برزيل تثبيت کرده است، از خشم انقلابي خبري نيست. اينجا هم مثل Central Station دوربين سالس از مقابل مناظر خيرهکننده عبور ميکند و مانند دو شخصيت جوان فيلم، به اين قاره و مردمش عشق ميورزد.
ستاره جوان سينماي مکزيک Gael Garcia Bernal در نقش چهگوارا در اين فيلم ميدرخشد اما ستاره سینمای آرژانتین، رودريگو دو لا سرنا Rodrigo de la Serna در نقش دوست او آلبرتو گرانادو، کم از وي ندارد.
منتقد نيويورک تايمز، آقاي آي او اسکات A.O.Scott معتقد است که از بازي رومانتيک و گيراي برنال که بگذريم، ستاره اصلي فيلم خود آمريکاي جنوبي است، که در تصويرهاي فيلمبردار آقاي اريک گوتيه، زييائي تکاندهنده و پرمعمائي دارد. وي با نقل از حرفهاي ارنستو در پايان فيلم در باره هويت آمريکاي لاتين، هويتي فراتر از مرزهاي مصنوعي کشورها، مينويسد در واقع اين فيلم سلامي به آن ايده است زيرا در آن کارگردان برزيلي در کنار ستارگان سينماي مکزيک و آرژانتين قرار مي گيرد.
اما منتقد ديلينيوز نيويورک فيلم «خاطرات موتورسيکلت» را چيزي بيشتر از يک road movie در باره گردش دوجوان دوست داشتني به دور آمريکاي جنوبي نميبيند و معتقد است «خاطرات موتورسيکلت» صرفا به خاطر شهرتي که چهگوارا به عنوان يک انقللابي در کنگو، بوليوي و کوبا کسب کرد است که وجود دارند.
آقاي دسون تامسون در واشنگتن پست پرهيز فيلم از اشاره مستقيم به تحول فکري چهگوارا را ستوده است که به صورتي نامحسوس و تدريجي صورت ميگيرد، و مينويسد اين فيلم و بازي برنال در اين فيلم، جاذبه شخصيت چهگوارا، با به اصلاح charisma ي او را تصوير ميکنند، که در تاريخ بشر جاي پيدا کرد.