لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۰۳:۵۹

«پايان يك استبداد وشكوفايي استبداد ديگر»: ديدگاه هاي يك روزنامه نگار بريتانيايي درباره تحولات سياسي ايران


(rm) صدا |
مهدي خلجي (راديو فردا): يك دوره كامل تاريخي، پايان يك استبداد با شكوفايي استبداد ديگري آغاز شد كه اكنون به نظر مي رسد كامل شده است. اين عنوان مقاله اي است تحليلي از ديويد هرست، يكي از خبرنگارهاي نشريه گاردين كه اكنون در تهران به سر مي برد. شهران طبري (راديو فردا): ديويد هرست، مقاله خود را با يك سئوال آغاز مي كند. سئوالي كه اين روزها بر لب بسياري از دل مشغولان مسائل سياسي، چه در ايران و جهان اسلام و چه در نيم كره شمال جهان است. او مي پرسد آيا اسلام بنيادگرا، يعني فرم سياسي اسلام هرگز مي تواند به واقع دموكراتيك باشد و مي افزايد مدتها است پاسخ به اين پرسش براي جنبشي كه در دوران اخير نظم جهان اسلام را از بن تكان داده است، پاسخي به غايت حياتي به نظر مي رسد. او مي گويد براي يافتن پاسخ به اين سئوال هيچ جايي در جهان مهمتر از ايران نيست. كشوري كه انقلاب آيت الله خميني در آن براي اولين بار به اسلام سياسي شكل و موجوديت بخشيد و بزرگترين پيروزي را براي اسلام به همراه آورد كه اگرچه هنوز بر سر پاي خود است، اعتبار آن به شدت فرسوده گشته. ديويد هرست مي گويد پاسخ به اين سئوال، يعني اينكه آيا اسلام سياسي مي تواند دموكراتيك باشد، از سوي برخي حاميان اوليه انقلاب اسلامي يك نه واضح و رو شن است. ابراهيم يزدي، اولين وزير امور خارجه جمهوري اسلامي مي گويد: ما بدون روحانيت قادر به خلع شاه نبوديم. اما يك ربع قرن پس از آن زمان، همان روحانيت، يعني گروه وحلقه سخت محافظه كاري كه حاكميت جمهوري اسلامي را در دست دارد، پيوندهاي خود را با مردم كاملا از دست داده است. ديويد هرست مي نويسد: اين انتخابات يك نقطه عطفي است در برخورد بنيادي كه از ابتداي اين انقلاب بين نيروهاي متفاوت آن وجود داشت. اين جمهوري اگرچه به صورت دموكراتيك بوجود نيامد، اما بي ترديد از پشتيباني وسيع مردم برخوردار بود. هرچند عقايد مذهبي كه پشت اين انقلاب بود، كاملا كهنه و قديمي بود، اما خواستش را به اين صورت مطرح كرده بود كه مي خواهد تمام حقوق و آزاديهايي را كه يك جامعه دموكراتيك مدرن براي شهروندانش به همراه دارد، براي مردم ايران به ارمغان آورد. اين دست كم وعده اوليه انقلاب بود و به همين خاطر بود كه طيف وسيعي از طبقات اجتماعي و نيروهاي سياسي چه سكولار و چه مذهبي با طيب خاطر پشت آن ايستاده اند، اما به سرعت به اين وعده ها خيانت شد. نقش تاريخي روحانيت شيعه اين بود كه در كنار نظام سياسي غير مذهبي، يك نظام اخلاقي را عرضه كند و قرار بود همين نقش را بعد از انقلاب هم بازي كند و هرگز قرار نبود خود قدرت را بدست گيرد. اما با وجود خميني چنين نشد و روحانيت قدرت سياسي را بدست گرفت. تضادي كه از ابتدا در اين حركت وجود داشت، در قانون اساسي ايران نيز حك شد. بطوري كه قانون اساسي كوشيد دو منبع حاكميت را با هم پيوند دهد. يكي حاكميت مدرن با افكار دموكراتيك كه تجلي آن مردم است و ديگر افكار سنتي، قديمي و مذهبي كه تجلي آن را خدا دانستند. اولي يعني حكومت مردم، خود را در نهادهاي انتخابي، يعني مجلس و رئيس جمهور نشان داد، در حالي دومي، يعني خواست خدا در نهادهاي غير انتخابي و اسلامي بنيادگرايي نمايان شد كه كارش باطل كردن تمام خواستهاي مردمي است. اين چنين شد كه همواره در طول اين 25 سال، خواست آنها كه به نام خدا حكومت كردند، بر خواست مردم، چه مذهبي و چه غير مذهبي غلبه كرد و مذهبيهاي محافظه كار توانستند با توسل به نام خدا خواست مردم را ناديده بگيرند. ديويد هرست با تحليل انتخابهاي پيشين و پيروزي عظيم محمد خاتمي در انتخابات قبلي مي گويد: علت آن كه مردم در آن موقع به آقاي خاتمي كه خود يك روحاني است، راي دادند، آن بود كه اميد داشتند او حكومت سياسي و جامعه ايران را تغيير دهد و جامعه مدني بوجود آورد كه اگرچه فرهنگ اسلامي دارد، اما منطقي و مردمي باشد و بتواند در نهايت نقش خدا و مذهب را به نقش نمادين و اخلاقي آن برگرداند. حال اين اميد به نظر واهي مي رسد و انتخابات امروز آغاز تحكيم مجدد قدرت مطلق نهادهاي مذهبي است. روشن است كه محمد خاتمي، رئيس جمهوري محتاط اصلاح طلب نتوانست اين نظام را از درون متحول كند. ايران از يك استبداد به يك استبداد كامل ديگر دچار شده است. آقاي هرست از قول يكي از اصلاح طلبان كه نخواست نامش فاش شود، مي گويد: اين پادشاهي مذهبي در عقب مانده ترين شكل خود است و به مراتب بدتر از پادشاهي سكولار شاه است. آن يكي دست كم مدرن بود. ديويد هرست، يكي از خبرنگارهاي نشريه گاردين كه اكنون در تهران به سر مي برد، در مقاله اي به تحليل اوضاع سياسي ايران مي پردازد. او مي نويسد: آيا اسلام بنيادگرا، يعني فرم سياسي اسلام هرگز مي تواند دموكراتيك باشد؟ ديويد هرست مي نويسد: اين انتخابات نقطه عطفي است در برخورد بنيادي كه از ابتداي اين انقلاب بين نيروهاي متفاوت آن وجود داشت. محمد خاتمي، رئيس جمهوري محتاط اصلاح طلب نتوانست اين نظام را از درون متحول كند. ايران از يك استبداد به يك استبداد كامل ديگر دچار شده است. آقاي هرست از قول يكي از اصلاح طلبان كه نخواست نامش فاش شود، مي گويد: اين پادشاهي مذهبي در عقب مانده ترين شكل خود است و به مراتب بدتر از پادشاهي سكولار شاه است. آن يكي دست كم مدرن بود.
XS
SM
MD
LG