لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۰۲:۵۰

مقاله يک روزنامه آمريکايي درباره رشد تمايل مردم ايران به دمکراسي عرفي و سکولار


(rm) صدا |
امير آرمين (راديوفردا): افشين مولوي روزنامه نگار و نويسنده کتاب «زيارت ايراني: سير و سياحت در ايران» و خبرنگار روزنامه واشنگتن پست در سالهاي 1999 تا 2000، مقاله مفصلي در واشنگتن پست روز يکشنبه با عنوان «جرات براي روياي دمکراسي در ايران» منتشر کرده است که قسمتهاي مهم آن را از علي سجادي و فاطمه امان مي شنويد. علي سجادي (راديوفردا): افشين مولوي مي نويسد: تابستان گذشته در يک چهار راه اصلي در تهران، در زير تصوير عظيم آيت الله خميني، متوجه يک روحاني با ريش جوگندمي شدم که سعي مي کرد سوار تاکسي شود، ولي تاکسي ها براي او نمي ايستادند. افشين مولوي مي نويسد: تا هشت تاکسي خالي را شمرده است که از کنار او گذشتند، بدون اينکه توقف کنند و وي را سوار کنند. نويسنده مي نويسد: ساکنان تهران با اين نوع صحنه ها آشنا هستند. چند روحاني به من گفتند که براي گرفتن تاکسي لباس شخصي مي پوشند، و يک طلبه جوان گفت که براي سوار شدن به تاکسي، حتي تلاش هم نمي کند، و وقتي سوار اتوبوس مي شود، مردم پشت سر وي حرف هايي مي زنند. او مي گويد: وقتي در مغازه هستم مردم لبخند مي زنند و آرزوي بهروزي برايم مي کنند، اما من در چشم هاي ايشان مي بينم که مرا دوست ندارند. افشين مولوي مي نويسد: سلماني 38 ساله تهراني من مي گويد که از يک خانواده مذهبي است، و وقتي بزرگ شده، پدرش او را مجبور مي کرده که اگر روحاني در خيابان مي ديده اند، به او سلام کنند، ولي امروز او به فرزندان خود مي گويد تا با ديدن روحاني راه خود را کج کنند. با اين نگاه ضد روحاني در جمهوري اسلامي ايران، خيلي تعجب بر انگيز نيست که بيست و پنجمين سالگرد بازگشت خميني به ايران، به سادگي برگزار شد. در روز اول فوريه 1979، اين روحاني شکست ناپذير که جرات کرده و در برابر شاه ايستاده بود، از سوي حدود دو ميليون نفر مورد استقبال قرار گرفت. او ادعاي بهار آزادي براي مردم ايران و بهبود اوضاع اقتصادي براي مردم فقير کرد، و آمريکا و دولت هاي غربي را به باد انتقاد گرفت. امروز تجربه حکومت مذهبي، باعث توهم زدايي وسيعي شده است. خميني و ياران وي نظامي آفريدند که فضا را براي مردم محدود کرده و همه قدرتي را که به طور سنتي متعلق به شاه مستبد بود، به يک روحاني داده است، يعني به شاهي که عمامه بر سر دارد. فاطمه امان (راديوفردا): معمولا سرخوردگي مردم ايران از انزواي سياسي کشور و نزول سطح زندگي مورد بحث قرار مي گيرد. ولي چيزي عميق تر از اين در ايران مي گذرد، و آن رويگرداني مردم از تداخل مذهب و سياست است و نهضت دمکراسي عرفي و سکولار رشد مي کند. من به عنوان يک فارسي زبان که در کودکي ايران را ترک کردم، قادر بودم حرف ايرانيان را مستقيما بفهمم. در دهکده ها و شهرها در تابستان گذشته، من معمولا مي شنيدم که مردم مي گفتند بگذار کراواتي ها برگردند، و اشاره شان مشخصا به تکنوکرات هاي عرفي بود که سابقه شان در مديريت اقتصادي در زمان شاه، به مراتب بهتر از 25 سال گذشته بوده است. حتي در حوزه هاي ديني، تعداد روحانياني که آشکارا خواهان جدايي دين و دولت هستند، افزون مي شود، و بحث مي کنند که نظريه خميني درباره حکومت اسلامي، خلاف سنت هزار ساله تشيع در حکومت کردن است و زمان آن فرا رسيده که به اصل مذهب و آموزه هاي آن رجوع شود. علي سجادي: مقاله ادامه مي دهد اگر چه اکثر مردم ايران خواهان تغييرات دمکراسي هستند، ولي درباره راه رسيدن به آن مطمئن نيستند. و سپس با اشاره به انتخابات چند سال اخير و شکست اصلاح طلبان در انتخابات غير منصفانه و غير آزاد اخير ايران، از يک بازرگان ايراني نقل مي کند که گفته است اصلاحات خجالتي با عمامه بس است. ما احتياج داريم به جلو حرکت کنيم، ولي حرکت به کجا؟ در حالي که هيچ رهبر معتبري ظهور نکرده است، ايده دمکراسي سکولار و عرفي، خلاء رهبري را پر مي کند، به خصوص در ميان ايرانيان زير 30 سال که تقريبا حدود دو سوم جمعيت را تشکيل مي دهند. نويسنده سپس به تحول در نهضت دانشجويي اشاره مي کند که بي قيد و شرط از خميني حمايت مي کردند تا دفتر تحکيم وحدت که امروزه از دمکراسي بي قيد و شرط و بدون پيشوند و پسوند صحبت مي کند، و ايده دمکراسي اسلامي خاتمي را نيز رد مي کند. فاطمه امان: و از آن گذشته بيشتر دانشجويان خواهان دمکراسي، از خانواده هاي انقلابي سابق، مذهبي هاي طبقه متوسط و روحانيون هستند. اينها يک نهضت نخبه غربگرا يا ليبرال هاي سکولار نيستند، بلکه از ريشه هايي بر آمده اند که از حاميان خميني بوده اند. ما به ياد داريم که خميني دمکراسي را به علت ناسازگاري با فرهنگ ايراني ها رد مي کرد. قبل از او هم شاه گفته بود: ايرانيان به شاه نياز دارند، نه به پارلمان. امروز ايرانيان به دمکراسي به عنوان قدم بعدي در تکامل خود نگاه مي کنند. بايد بپذيريم که همه ايرانيان اصول يک دمکراسي سکولار را نمي پذيرند. براي بسياري، اين يک نوع نظامي است که بعد از شکست هاي اقتصادي جمهوري اسلامي، ارزش امتحان کردن دارد. نويسنده مي نويسد: اگر امروز از مردم ايران بپرسيم: آيا وضع شان بهتر از 25 سال پيش است يا نه، پاسخ منفي خواهد بود. ايرانيان امروز فقير تر هستند، آزادي هاي اجتماعي شان محدودتر است و از نظر سياسي فقط اندکي آزادتر از قبل از انقلاب هستند. با حساب نرخ تورم، در آمد ايرانيان حدود يک چهارم پيش از انقلاب است. امکانات تحصيلي افزايش يافته، ولي امکانات شغلي گسترش نيافته است. بيکاري حدود 20 درصد است و بيکاري پنهان گسترده است. مهندسان تاکسي مي رانند، استادان تجارت مي کنند و طبقه متوسط، تکنوکرات و سکولار، لت و پار شده اند. علي سجادي: در اعتراض هاي عمومي، مردم مي گويند: ملاها مانند شاهان زندگي مي کنند، در حالي که ما فقير هستيم. روحانياني که رهبري انقلاب را بر عهده داشتند و براي رسيدن به قدرت، اختلاف هاي طبقاتي را نفي مي کردند، زندگي راحتي را در ويلاها و قصرهاي نخبگان دوره شاه مي گذرانند. ايرانيان زير 30 سال که بچه هاي انقلاب ناميده مي شوند، عليه انقلاب برخاسته اند، يا فعالانه يا با مقاومت در برابر قوانين سخت اجتماعي. سال گذشته حدود 200 هزار تن از بهترين و باهوشترين ايرانيان جوان، کشور را به طور قانوني ترک کردند. ده ها هزار نفر نيز به طور غير قانوني ايران را ترک مي کنند. نويسنده در پايان با اشاره به انقلاب مشروطه در حدود 100 سال پيش، و آرمان هاي آن انقلاب و آنچه که بر سر آن آمد، مي نويسد: آرمان هاي آن نهضت براي جامعه اي بر اساس قانون، دمکراسي، عرفي، و پيش رونده، نه تنها هنوز نمرده است، بلکه در ميان جوانان ايران، قوي تر هم شده است. افشين مولوي روزنامه نگار و نويسنده کتاب «زيارت ايراني: سير و سياحت در ايران» و خبرنگار روزنامه واشنگتن پست در سالهاي 1999 تا 2000، مقاله مفصلي در واشنگتن پست روز يکشنبه با عنوان «جرات براي روياي دمکراسي در ايران» منتشر کرد. وي در اين مقاله نوشت که امروز تجربه حکومت مذهبي، باعث توهم زدايي وسيعي شده است، چرا که خميني و ياران وي نظامي آفريدند که فضا را براي مردم محدود کرد و همه قدرتي را که به طور سنتي متعلق به شاه مستبد بود، به يک روحاني داد ، يعني به شاهي که عمامه بر سر دارد. مردم ايران از تداخل مذهب و سياست رويگرداني هستند و نهضت دمکراسي عرفي و سکولار در حال رشد است. آرمان هاي انقلاب مشروطه براي ايجاد جامعه اي بر اساس قانون، دمکراسي، عرفي، و پيش رونده، نه تنها هنوز نمرده است، بلکه در ميان جوانان ايران قوي تر هم شده است.
XS
SM
MD
LG