(rm) صدا |
بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورک): Coldplay با آلبوم Clocks و آلبوم قبلي خود که سال قبل از آن، بيرون آمد، آلبوم A Rush of Blood to the Head يا هجوم خون به مغز، علاوه بر تحسين منتقدان، توانسته بود خريداران موسيقي را هم جلب کند و هفته ها عنوان آلبوم پرفروش روز را در اختيار داشت.
(Clocks: Coldplay)
ترانه Clocks مانند خيلي ديگر از ترانه هاي Coldplay ترانه آرامي است، اما يک دلهره نهاني در اعماق آن در جوشش است، که خواننده، با صداي آهنگين و گاه دردمند و گاه تغزلي خود، تلاش ميکند آن را آرام کند، و به همين سبب، مثل خيلي ديگر از ترانه هاي مشهور Coldplay جمع اضداد است. در اين ترانه، پيانو، گيتار و طبلها هر کدام براي غلبه بر فضاي اين ترانه تلاش ميکنند، انگارلايه هاي اين ترانه در روندي پرتلاش و وسواس آميز به روي هم انباشته شده اند، در حاليکه چنانکه اعضاي گروه Coldplay ميگويند، ضبط آن يکي از سادهترين کارهاي آنها بود.
(Clocks)
آقاي کريس مارتين، خواننده و آهنگساز Coldplay، در مصاحبه اي داستان ساخته شده اين ترانه را بازگو ميکند.
(Chris Martin)
آقاي کريس مارتين ميگويد آکوردهائي که Johnny Buckland نوازنده گيتار زير صداي او گذاشت، انگار يک واکنش شيميائي در اعضاي ديگر گروه ايجاد کرد، که هرکدام لايه اي بر لايه هاي ترانه Clocks افزودند. در اين ترانه، آقاي مارتين در باره رنج و محنت انساني مي خواند که در يک رابطه عشقي به بنبست رسيده و نوميد از آينده گير کرده است، و نميتواند از آن فرار کند.
(Coldplay: Clocks)
گروه Coldplay براي نخستين در نوامبر سال 2000 با انتشار آلبوم Parachutes يا چتر نجاتها، مطرح شد و از جمله گروههائي بود که در بريتانيا و آمريکا با الهام از يکي از آلبومهاي گروه Radiohead به نام Bends که اوائل دهه 1990 بيرون آمده بود، در امکانات صدا و ترکيب هاي سازي تازه اي در موسيقي راک تجربه مي کردند و هرکدام از آنها که در شهرت و مقبوليت در ميان منتقدان به جائي رسيدند، موفق شدند که فرمول Radiohead را در جهت متفاوتي گسترش دهند.
(Coldplay: Yellow)
ترانه Yellow از نخستين صفحه آنها نمونه الهام موفقي بود که ضمنا خبر از استقلال خلاقه Coldplay مي داد. گروه Coldplay با صفحه دوم خود، که سال 2002 بيرون داد، A Rush of Blood to the Head اين موقعيت را تثبيت کرد. ترانه اول اين آلبوم، که با گوشه چشمي به فاجعه 11 سپتامبر نوشته شده، فلسفه خيامي زيستن در لحظه ها و از دست ندادن موهبتهاي زندگي را توصيه ميکند، در زماني که همه چيزخوب دنيا هر لحظه در خطر نابودي کامل قرار دارد
(Coldplay: A Rush of Blood to the Head)
(Chris Martin)
آقاي مارتين، آهنگساز و خواننده گروه Coldplay مي گويد: اين ترانه، از جمله در باره اين است که زندگي را بايد چسبيد و منتظر آينده نشده و يک تم ديگر آن هم البته در باره دخترهاست چون يک نفر ممکن است با بمب دنيا را نابود کند، و دخترها هم نابود شوند.
(Coldplay: A Rush of Blood to the Head) گروه Coldplay با صفحه Clocks و آلبوم قبلي خود که سال قبل از آن بيرون آمد، آلبوم A Rush of Blood to the Head يا هجوم خون به مغز، علاوه بر تحسين منتقدان، هفته ها عنوان آلبوم پرفروش روز را در اختيار داشت. گروه Coldplay براي نخستين در نوامبر سال 2000 با انتشار آلبوم Parachutes يا چتر نجاتها، مطرح شد و از جمله گروههائي بود که در بريتانيا و آمريکا با الهام از يکي از آلبومهاي گروه Radiohead به نام Bends که اوائل دهه 1990 بيرون آمده بود، در امکانات صدا و ترکيب هاي سازي تازه اي در موسيقي راک تجربه مي کردند و هرکدام از آنها که در شهرت و مقبوليت در ميان منتقدان به جائي رسيدند، موفق شدند که فرمول Radiohead را در جهت متفاوتي گسترش دهند.