(rm) صدا |
مهدي خلجي (راديوفردا): همچنانكه در 24 ساعت گذشته در خبرها شنيديد، يكي از همكاران با سابقه تلويزيون ايران و چهره سرشناس دوبلور سينما، ژاله كاظمي، در واشنگتن در گذشت. همكار راديوفردا بهنام ناطقي كه از همكاران پيشين او نيز بوده است، در اين باره گزارشي دارد.
بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورک): ژاله کاظمي، بانوي هنرمندي که صبح چهارشنبه به وقت تهران، در واشنگتن در شصت سالگي چشم از جهان فروبست، در عمري فعاليت هنري، قلب و روح ميليونها ايراني را با صداي ظريف خود بارها و بارها لمس کرد. ميليونها تن در تاريکي تالارهاي سينما، قلبشان از تلنگر آهنگين، بازيگوش و در عين حال موقر صداي او تکان خورد، در غم شخصيتهاي فيلمهاي احساساتي اشک ريختند و از شادي معصومانه عشق دختران جوان به وجد آمدند، در حاليکه نگاهشان به چهره و بازي ستارگان مشهور جهان، از ناتالي وود و اليزابت تايلور گرفته تا کترين دونوو و بارابا استرايسند، يا ستارگان سينماي ايران، فروزان، پوري بنائي و دهها تن ديگر بود، ولي گوششان به صداي کسي بود که او را نمي ديدند و حتي نامش را هم به اين عنوان نمي شنيدند. صداي ژاله کاظمي، که با بازي هنرمندانه خود، به آن چهرهها و بازيهاي گاه يک بعدي، شخصيت و حس و عاطفه و عمق ميبخشيد.
صداي ژاله کاظمي به جاي فروزان در فيلم تالاهو: «درست است که نزديک بود بميرم. اما در عوض يک چيز خيلي قشنگي پيدا کردم که من را به زندگي اميدوار ميکند. همان که من را نجات داد. يک جوان پاک و شجاع، يک موجود فوق العاده.
در فيلم تالاهو در برابر بهروز وثوقي، صداي ژاله کاظمي راز معصوميت دخترانه شخصيت فروزان بود...
صداي ژاله کاظمي از تالاهو: «نگذار اين لحظهاي که با توهستم خراب شود. نميدانم چرا با تو اين قدر راحت حرف مي زنم. دلم ميخواست هميشه همين جا پهلوي تو مي ماندم. هيچکس با اين صميميت نمي تواند به عشق خود اعتراف کند. اينجا کلبه عشق من است. تا آخر عمرم نمي توانم اينجا را فراموش کنم.»
ب.ن.: و در فيلم مشهور خداحافظ تهران، صداي ژاله کاظمي بود که با درد و رنج عشق دخترکلفت نيمه کور به پسرخانواده ارباب، که پوري بنائي نقشش را بازي ميکرد، اشک ميلونها تماشاگر را در ميآورد.
صداي ژاله کاظمي به جاي پوري بنائي در خداحافظ تهران: «من از اين عشق جز سوختن چه انتظاري مي توانم داشته باشم؟ عشق بي سرانجام دختر خدمت کاري با چشم هاي معيوب به تنها پسر يک خانواده اشرافي.»
ب.ن.: ژاله خانم نمي دانست چند فيلم دوبله کرده است اما حدس مي زد در بيش از 400 فيلم جاي دهها زن حرف زده است. اما عشق اصلياش در سالهاي قبل از انقلاب تلويزيون بود. با اينکه از 17 سالگي جلوي دوربين بود، هيچوقت جلوي دوربين راحت نبود. سختگيري او، جديت او، و اينکه نميخواست مطلبي تحقيق نشده يا نادرست از زبان او جاري شود، چالشي براي نويسندههاي تلويزيون بود که خود را با معياري از کمال که در حضور و اجراي ژاله کاظمي متجلي ميشد، تطبيق دهند. هنگام اجراي برنامه از شدت تنش و خويشتنداري، گاه ناخنهاي خود را چنان در گوشت دستش فرو ميکرد که بعد از اتمام ضبط کف دستش خون ميافتاد. ژاله کاظمي ستاره تلويزيون بود، به عنوان مجري برنامه شما و تلويزيون، سخنگو، چهره و صداي سازمان راديوتلويزيون بود و در دهها برنامه ديگر، از جمله روزها و روزنامه ها، مجله هنري هفت گنبد و برنامه هاي ادبي که زير نظر خود او تهيه ميشدند، ژاله کاظمي، با زيبائي و وقار خيره کننده، با ترکيبي از اعتماد به نفس، غرور، مهرباني، ظرافت و طنزي خويشتندار، نمونه آرماني زن مدرن و اجتماعي ايراني بود، و از سرآمدان نسل خود بود.
خانم ژاله کاظمي بعد از انقلاب، سالهائي را در ايران و سالهائي را در آمريکا زيست و در جستجو براي مفري براي خلاقيت خود، به نقاشي روي آورد و کار دوبله را همچنان ادامه داد. او چند روزمانده به شصتمين سالگرد تولدش در اثر سرطاني پيشرفته و ديريافته، درگذشت، در حاليکه تنها پسرش افشين گرگين را در کنار داشت.
صداي ژاله کاظمي از فيلم خداحافظ تهران: «خداحافظ! تو ناراحتي از اينکه من مي روم. خودم هم ناراحتم. اما چه ميشود کرد. مي داني؟ آخر نمي توانم اينجا بمانم. براي اينکه ميگويند حق ندارم عاشق باشم. فقط تو يکي قول بده که من را فراموش نکني. عيب ندارد. ناراحت نباش!» صداي ژاله کاظمي، با بازي هنرمندانه خود، به چهرهها و بازيهاي گاه يک بعدي ده ها ستاره هاليوود و ستاره سينماي ايران، شخصيت و حس و عاطفه و عمق ميبخشيد. اما عشق اصلياو در سالهاي قبل از انقلاب برنامه سازي و مجري گري برنامه هاي تلويزيوني بود. سختگيري او، جديت او، و اينکه نميخواست مطلبي تحقيق نشده يا نادرست از زبان او جاري شود، چالشي براي نويسندههاي تلويزيون بود که خود را با معياري از کمال که در حضور و اجراي ژاله کاظمي متجلي ميشد، تطبيق دهند. او چند روزمانده به شصتمين سالگرد تولدش در اثر سرطاني پيشرفته و ديريافته، درگذشت، در حاليکه تنها پسرش افشين گرگين را در کنار داشت.