(rm) صدا |
علي سجادي (راديوفردا) سرمقاله «آفتاب» با عنوان «در حسرت ترکيه» به قلم سردبير آن به موضوع جايگاه روحانيت در حکومت در ايران پرداخته و بحث مطرح در ميان جناح محافظه کار براي انتخاب رئيس مجلس و اين که وي بايد معمم باشد يا مکلا را عنوان کرده و با اشاره به اختلافاتي که ميان جناح راست بوجود آمده مي نويسد: کساني که مايلند اختلاف در خصوص تعيين رئيس مجلس را امري کم اهميت و توطئه اصلاح طلبان جلوه دهند، مي توانند بااثبات وحدت نظر منتخبان مجلس هفتم، در برخي مسائل اساسي ديگر هم توطئه رقيب را خنثي کنند و هم روح اميد در مردم را زنده نمايند.
روزنامه کيهان براي بار دوم در روزهاي اخير، صادرات 60 ميليارد دلاري کالا و خدمات توسط ترکيه در سال گذشته را به رخ مجلس و دولت اصلاحات کشيد. اظهار نظر در مورد پيشرفتهاي اقتصادي کشورهاي همسايه به عوامل موفقيت آنها و نيز آنچه ايران را در عرصه رقابت با همسايگان عقب نگه داشته، از موضوعاتي است که مي تواند ميزان اتحاد يا افتراق محافظه کاران را در معرض قضاوت عمومي قرار دهد. منتخبان مجلس هفتم مي توانند به صراحت به مردم بگويند که آيا اصولا مقايسه ايران با ترکيه را معقول مي دانند يا خير؟ آيا به نظر ايشان تنها بايد حسرت ترکيه را خورد؟ آيا مي توان دولت اصلاحات و مجلس ششم را به خاطر عقب افتادن از ترکيه محکوم کرد، اما نيم نگاهي هم به تفاوتهاي موجود نداشت؟ منتخبان مجلس هفتم با شفافيت کامل به مردم بگويند رسيدن به الگوي اقتصادي ترکيه براي آنها مهمتر است يا پايبندي به برخي مسائلي که روزنامه هاي طرفدار مجلس هفتم بارها بر آنها پا فشرده اند. عناصر موثر بر مجلس هفتم مي توانند صادقانه به مردم بگويند که آيا مثلا مي توان الگوي مورد پيشنهاد کيهان راعمل کرد و ادامه همکاري با بزرگترين شرکت نفتي فرانسه را به رفع محدوديت از يک بانوي محجبه شهر ليون فرانسه مشروط نمود و در عين حال به 60 ميليارد دلار صادرات در سال رسيد؟
حميد رضا ابک در روزنامه«شرق» با عنوان «بنيادگرايي پست مدرن» به گسترش تصاعدي خشونت و ترور و بنيادگرايي پرداخته و سعي کرده ريشه هاي آن را در قدرت خواهي و فزون خواهي بيابد. در بخشي از اين مقاله آمده است: آيا مرزي براي برقراري تفاهم وجود دارد؟ منطق تفاهم منطق عقل ابزاري است. يکي بدهيد، يکي بستانيد. يکي مال من، يکي مال تو. منطق بنيادگرايي اما مرزي براي ديگري که جرثومه وار جهان را بلعيده، باقي نمي گذارد. برجهاي دو قلو فرو ريختند و اين اتفاق به زبان بنيادگرايانه يعني مجسمه آزادي هم در هم شکستني است. از اين روست که در لشکر مدرنيسم هم آتش انتقام بسيار بيشتر از شرار تفاهم زبانه مي کشد. ليبرال دموکراتهاي کراوات زده هم ... نيستند. آنها فراستمندانه دريافتند که مرزهاي خونين آتش افروزي بسيار گسترده و پردامنه تر از تصويري است که هانتينگتون ساده لوح در آن شبه جزوه 40 – 50 صفحه اي به دست داده است.
استراتژي بعدي آن هم حل مسالمت آميز اختلافات به مدد گرو گذاشتن ريش کدخدا عنان نيست. آنتروپي جهان ديوانه وار در حال افزايش است. پيامبر قرن بيست و يکم، دکارت نيست. منطق عقل ابزاري در هم شکسته است. دور از انتظار نيست که بنيادگرايان هم نه از سر اعتقاد، که بر مبناي غرايز واپس زده ناشي از تحقير و اراده وسوسه انگيز معطوف به قدرت، بنيادگرايي کنند. بنيادگرايي فارغ از ايدئولوژي کنشي برخاسته از نهيليسم است. بنيادگرايان مدرن آموخته بودند که استثمارگران ايمانشان را هدف گرفته اند. هم از اين رو بود که حاميان نظريه گفت و گو طرفين نزاع را به غور در مباني و اصول ديگري فرا مي خواندند تا از اين طريق روزنه اي به درک متقابل اين دو سپاه از يکديگر بيافرينند. روزنامه آفتاب در مقاله اي با عنوان «در حسرت ترکيه» مي نويسد: روزنامه کيهان براي بار دوم در روزهاي اخير، صادرات 60 ميليارد دلاري کالا و خدمات توسط ترکيه در سال گذشته را به رخ مجلس و دولت اصلاحات کشيد. آيا مي توان الگوي مورد پيشنهاد کيهان راعمل کرد و ادامه همکاري با بزرگترين شرکت نفتي فرانسه را به رفع محدوديت از يک بانوي محجبه شهر ليون فرانسه مشروط نمود و در عين حال به 60 ميليارد دلار صادرات در سال رسيد؟ روزنامه«شرق» در مقاله اي با عنوان «بنيادگرايي پست مدرن» به گسترش تصاعدي خشونت و ترور و بنيادگرايي پرداخته و سعي کرده ريشه هاي آن را در قدرت خواهي و فزون خواهي بيابد.