(rm) صدا |
بهنام ناطقي (راديوفردا): فيلم خانه روي آب، دومين فيلمي که بهمنفرمانآرا، کارگردان فيلمشناس، در بازگشت از زندگي طولاني در کانادا و آمريکا، در ايران ساخت. نخستين فيلم دوره جديد کار او، فيلم بوي کافور عطر ياس، حديث دردناک يک نسل از هنرمندان ايران بود که در پي انقلاب سال 1357 عملا خود را زنده به گور يافتند. فرمانآرا در فيلم تازهاش سراغ تحصيلکردگان ايراني ميرود و پزشکي را در جهاني مضطرب و خوفناک تصوير ميکند. آقاي هوشنگ توزيع، نمايشنامهنويس و کارگردان برجسته تئاتر، موفقترين هنرمند تئاتر برونمرزي ب?ست سال اخ?ر، که شب گذشته اين فيلم را درجشنواره فيلم هاي ايراني دانشگاه کاليفرنيا در لس آنجلس تماشا کرد، درمصاحبه اي با راديوفردا آن را تصويري از جامعه امروز ايران توصيف مي کند.
ب.ن.: آقاي توزيع، اين فيلم راجع به چي هست؟
هوشنگ توزيع: فيلم به نظر من يک مانيفست سرد و سياه و تهديدکننده است ازجامعه امروز ايران. جامعهاي که مردم درش زندگي ميکنند، به خصوص روشنفکرها و هنرمندها و متخصصين. فيلم به طور کلي، راجع به يک شهروند تحصيلکرده است، يک متخصص، همان که ظاهرا در ايران بسيار بسيار کم داريم که بايد وجودشان مغتنم شناخته بشود، دکتر زنان و زايمان است و چيزي شبيه به آن. اتوموبيل بنز داره، خانه اي در بالاي شهر با در و دروازه و استخر، که هميشه البته اين خانه خالي و خلوت است، اما با تمام دارائيها، يک زندگي از هم پاشيده پر از اضطراب و ترس و تهديد. به نظر من اين فيلم جوهر انديشه يک هنرمند مولف است از جامعه اي که در آن دارد زندگي ميکند، يعني ايران امروز.
ب.ن.: صداي آقاي هوشنگ توزيع، نمايشنامهپرداز و بازيگر برجسته تئاترفارسيزبان در لس آنجلس را مي شنويم که در باره فيلم خانه روي آب، از بهمنفرمانآرا سخن ميگويد:
هوشنگ توزيع: ترس و اضطراب اين پزشک، اين متخصص، تقريبا همان چيزي است که از جامعه ايران ميدانيم يا متصور هستيم. هميشه يک عده هستندکه تلفنها را دارند گوش ميکنند، هميشه يک منشي هست که دارد براي يک عدهاي که ما نميدانيم کي هستند، ج اسوسي ميکند. البته ميدانيم کساني که دارند تعقيب ميکنند اين پزشک را، يک جوري با دولت يا با نهادها در ارتباط هستند وبعد هم اين افراد تعقيبکننده که هرگز ما صورتهاشان را نميبينيم، در آخر فيلم، به شيوه مرضيه با چاقوي ضامندار اين شخصيت را از پا در ميآورند.
ب.ن.: پس خيلي فيلم تلخي است؟
هوشنگ توزيع: خيلي فيلم تلخياست ولي من فکر ميکنم يک گزارش صادقانه يک هنرمند مولف است از جامعهاي که دارد در آن زندگي ميکند. در واقع يک جور وصيتنامه سياسي-هنري اش است و نميدانم که بهمن فرمان آرا بعد از اين اصلا ديگر دلش بخواهد فيلم بسازد. در جاي جاي اين فيلم، عشق به ايران و جامعه و آينده ايران موج ميزند. يکي دوتا امتياز ظريف هم در آخر به سازمانهاي سينمائي ايران داده شده، براي مثال، مثلا در کشوري که اعتياد بيداد ميکند و يک يک هنرمندان و روشنفکران و شهروندان عزيز ايراني را به کام مرگ ميکشاند، شخصيت معتاد فيلم کسي است که از خارج به ايران رفت. فکر ميکنم فهميدني است و قابل اغماض.
ب.ن.: چه تاثيري روي خود شما گذاشت، چطور شد که تصميم گرفتيد در بارهاش صحبت کنيد؟
هوشنگ توزيع: اين فيلم، خيلي فيلم مهمي است براي من. برخلاف بسياري از فيلمهائي که از ايران در فستيوالهاي جهان مي روند و جايزه ميگيرند و براي من هم بسيار مغتنم هستند، اما يک گزارشگر صادق و بغض آلودي است از ايران، از جامعه اي که ما بهش عشق مي ورزيم و از جامعهاي که اين آدمها دارند درش زندگي ميکنند. به نظر ميرسد درجامعه ايران، همه دنبال پول هستند، همه دنبال گرفتاريهاي شخصي هستند، و همه تنها هستند. در خانه اي اين پزشک عاليق در را مي بينيم که در خانه بسيار زيبا و دوستداشتنياش، هرگز چراغي روشن نميشود، چراغها را به صورت تمثيلي، هروقت وارد خانه ميشود، دانه دانه در راهروهاي مختلف روشن ميکند اما نور هم که در اين خانه مي آيد، باز خانه سرد و تهديد کننده است.
ب.ن: تو فيلم قبلياش همينطور بود.
هوشنگ توزيع: به هرحال اينها گزارشي است که يک هنرمند مولف به جامعه اش مي دهد.
ب.ن.: موضوع تنهائي شخصت ها، جنبهاي از اين فيلم بود که خانم شهرهآغداشلو، ستاره برجسته سينما و تئاتر را نيز تحت تاثير قرار داد. خانم آغداشلو، که نخستين کارهاي سينمائي او در ايران 27 سال پيش، در فيلمهائي بود که بهمنفرمانآرا تهيه کرد، در مصاحبه با راديوفردا، موضوع تنهائي را در شخصيتهاي اصلي فيلم خانه روي آب اينطور تشريح ميکند.
شهره آغداشلو: احساس تنهائي غمانگيز يک آدم که ميتوانستم با وجود اينکه بسيار دور بود از ذهنم، ولي ميتوانستم با فضاسازي خوب فيلم باهاش ارتباط برقرار بکنم و تقريبا دردش را درک بکنم. اين تنهائي غم انگيز در سه نسل تکرار ميشد، و اين چيزي بود که خيلي دوست ميداشتم، چون هي بيشتر و بيشتر تاکيد ميکرد که چرا اين آدم تنهاست و چرا پدرش تنها بوده و چرا پسرش تنها است.
ب.ن: چرا تنهاست؟
شهره آغداشلو: تنهائي غمانگيز اين آدم از بيتفاوتياش نسبت به آنچه که در اطرافش ميگذرد، سرچشمه ميگيرد، تنهاست در تمام طول مدت فيلم، نه کسي به او زنگ ميزند، نه او به کسي زنگ ميزند. دوستي ندارد که بتواند مشکلاتش را باهش در ميان بگذارد.
ب.ن.: آقاي توزيع کار بازيگران اين فيلم را ميستايد و به خصوص در بازي هنرپيشه اول فيلم، شخصيت خود بهمن فرمان آرا را مي بيند که اين اثر را مثل کار قبلي او به نوعي حديث نفس تبديل ميکند.
هوشنگ توزيع: بهمنفرمانآرا را اگر کارهاش را دنبال کنيم، به خصوص بعد از بازگشت از ايران، در کارهائي که ميکند يک جور حديث نفس است. به خصوص در فيلم گذشته اش، بوي کافور عطر ياس، که خودش نقش آن شخصيت را بازي کرد. اما در اين فيلم، به خاطر به کمک گرفتن يک بازيگر حرفهاي سينما، رضا کيانيان، متوجه ميشويم که رضا کيانيان، در نهايت درخشندگي بازياش، دقيقا بهمنفرمانآرا را پياده ميکند، راه رفتنش را، حرف زدنش را و باقي قضايا، و در اين کار بسيار بسيار موفق است.
ب.ن.: آقاي هوشنگ توزيع، در باره فيلم خانه روي آب از بهمن فرمان آرا، که ديشب در جشنواره فيلمهاي ايراني در لس آنجلس به نمايش در آمد، مي گويد:
هوشنگ توزيع: اين فيلم، گذشته از ساختار بسيار خوب و درحد جهاني که دارد گزارشي ميدهد از جامعهاي که ميخواهيم در بارهاش بدانيم. و گزارشي که ميدهد، اگر چه براي ما خارج از انتظار نيست، اما زوايائي را براي ما روشن ميکند، که خيلي براي من باارزش است. از جمله فيلمهائي که درسیزدهمین جشنواره فيلمهاي ايراني در دانشگاه UCLA ، دانشگاه ايالتي کاليفرنيا در لس آنجلس، از سه روز پيش کار خود را شروع کرد، شب گذشته، آخرين فيلم بهمنفرمانآرا، «خانه روي آب» به نمايش در آمد. فيلمي که سال گذشته، بعد از آنکه جايزه اول جشنواره فجر را به خود اختصاص داد، توقيف شد و هنوز نتوانسته در ايران به نمايش عمومي در بيايد. هوشنگ توزيع، نويسنده، کارگردان و هنرپيشه برجسته تئاتر، در مصاحبه با راديوفردا مي گويد اين فيلم گزارشي است تلخ، سرد و سياه از اوضاع امروز جامعه ايران. شهرهآغداشلو، ستاره سينما و تئاتر ايران در مصاحبه با راديوفردا مي گويد اين فيلم از تنهائي غم انگيز سه نسل سخن مي گويد. براي مطالعه متن كامل اين مصاحبه، دگمه متن كامل را كليك بزنيد.