(rm) صدا |
مريم احمدي (راديوفردا): در كمتر از سه هفته جنگ عراق، 14 خبرنگار بر اثر عبور از مين، آتش خودي و حوادث ديگر كشته شدند. اينها عمدتا خبرنگاران مستقلي بودند كه براي تهيه خطر به عراق رفته بودند. ارتش ائتلاف حدود 500 خبرنگار را همراه برد تا از جبهه ها خبر تهيه كنند. آيا كشته شدن خبرنگاران از يك سو و به همراه بردن خبرنگاران توسط نيروي نظامي از سوي ديگر، آزادي خبرنگار را در جنگهاي آينده محدود نخواهد كرد؟ و آيا اين شعار خبرنگاران معترض يوناني داير بر اينكه اولين قرباني اين جنگ حقيقت بود، مصداق دارد؟ پرسش را با ميهمانان هفته، آقايان امير طاهري، روزنامهنگار پر سابقه ايراني و از بنيانگزاران خبرنگاران بدون مرز، مقيم لندن، و حسن زرهي سردبير نشريه فارسي زبان شهروند در كانادا در ميان مي گذارم. آقاي طاهري شما لطف كنيد شروع كنيد.
امير طاهري (لندن): بله در مورد اين شعار اين خبرنگاران يوناني البته اين يك كليشه بسيار معروفي است، اين يکي از گفته هاي فان کلاوس ويتز است که کتاب معروف راجع به جنگ را نوشته و كساني كه با جنگ مخالف هستند، هميشه از اين كليشه بيمعني استفاده مي كنند. اما در رابطه جنگ با آزادي مطبوعات طبيعي است كه در حالت جنگ همه آزاديهاي اجتماعي و از جمله آزادي مطبوعات محدود مي شود. هم از طرف كشورهايي كه خودشان را مدعي دموكراسي مي دانند و هم البته از كشورهايي كه در رژيم هاي استبدادي زندگي ميکنند. در اين جنگ جاري هم كه الان به پايانش نزديك مي شود، شاهد همين موضوع بوديم. اطلاعات، اخبار و تجزيه تحليلهايي كه از هردو طرف پخش شده كنترل شده بوده و البته در رسانه هاي گروهي كشورهاي غربي اعلام ميشود كه اين گزارشي كه در حال شنيدن آن هستيد با كنترل مقامهاي عراقي يا نيروهاي ائتلافي تهيه شده و خواننده يا شنونده يا بيننده از آغاز با يک هشداري روبرو هست.
م.ا.: آقاي زرهي، شما نظرتان در اين باره چيه؟
حسن زرهي (تورانتو): من فکر ميکنم در اين جنگ بيش از هر جنگ ديگري حقيقت قرباني شده. به اين دليل – آقاي طاهري درست ميفرمايند – هر دو طرف داشتند گونهاي کنترل يا سانسور را بر آنچه که حقيقت جنگ بود، يک جوري تحميل ميکردند، ولي يك سوي اين جبهه، يعني سوي غربي و قدرتمند و از همه جور توان بهرهمندش، نوعي انحصار خبري را ميطلبيد. آنچه كه ما شاهدش بوديم در بغداد و در هتل فلسطين، نشانگر اين است كه اين بار، دموكراسي غرب نمي توانست آنچه را كه همخوان و همآهنگ با موسيقي كه در جنگ مي طلبيد خودش، تحمل كند و به همين دليل شما آن فاجعه بالاي بام هتل فلسطين را داريد و هم آن تانكي را شليک به دفتر خبرنگاري رويتر. به نظر من عمدي در قضيه بوده و نه تصادف و اشتباه. آتش دوستانه نبوده. در سه موردش دست کم اسنادي من دارم از رسانههاي خود غربي که نشان ميدهد عمد در کار بوده است.
م.ا.: آقاي طاهري، در واقع اين مطلبي که آقاي زرهي گفتند در بسياري از روزنامه ها و تلويزيونهاي منطقه هم به همين شکل با آن برخورد شده.
امير طاهري: نه من نه شما و نه آقاي زرهي در موقعيتي نيستيم كه اين قضيه را به طور علمي و به طور جدي بررسي بکنيم و به نتيجه برسيم. ايالت متحده يك كشوري است متكي بر قانون، بريتانيا هم در همين وضع هست، ارتشهاي اين دو كشور مقررات غلاظ و شدادي دارند. اين قضايا به طور کلي رسيدگي خواهد شد و نتيجه رسيدگي منتشر خواهد شد و اگر عمدا دستور قتل کسي صادر شده باشد يا دستور حمله به اين جاها صادر شده باشد، کساني كه مسئول بودند، مجازات خواهند شد. در حال حاضر، من نمي دانم، ولي راستش را که ميتوانم بگويم اين است که بين حرفهائي كه آمريكا و انگليس مي زنند و ادعاهايي كه عربها ميكنند، و حرفهائي که آمريکا و انگليس ميزنند، من به آمريکا و انگليس بيشتر اعتقاد دارم تا به اعراب.
حسن زرهي: مي شود من يک کم توضيح بدهم؟
م.ا.: بله، خواهش ميکنم.
حسن زرهي: كسي كه آن رسته آمريكايي را آن روز يا آن عصر در بغداد در روي پل جماهيريه فرماندهي مي كرده، ايشان بعد از آن تيراندازي به دفتر رويتر، مصاحبه اي كردند و گفتند به سوي ما، هم از طرف تكتيراندازان و هم از طرف موشك اندازان تير اندازي شد و ما مجبور شديم واكنش نشان بدهيم و آن حادثه اتفاق افتاد. رابرت فيسك ميگويد من در آن لحظه بين تانك ژنرال بوفرد و تانك ديگري در روي پل جماهيريه بودم. و هم اين تانكها را مي ديدم و هم اين هتل را. و از سوي هتل تا آن لحظه که از تانک شليک شد، من هيچ گونه شليكي را نديدم و اين حرف از سوي اعراب نيست به فرمايش آقاي طاهري.
امير طاهري: بنده، اگه اجازه بدين در اين باره خدمتتان بگويم، آقاي رابرت فيسک يک شخصي است داراي يک قوه تخيل فوقالعاده و به نظر من نبايستي در ژورنالسيم باشد، بلکه بايد رماننويسي بکند. من كوچكترين اعتمادي به ايشان ندارم و ترجيح مي دهم که خودم تحقيق كنم. خودم هفته آينده در بغداد خواهم بود و تحقيقات خودم را خواهم كرد، ولي همانطوري كه گفتم به تبليغات كساني كه حرفهاي ضدآمريكايي هستند كوچكترين اعتقاد و اعتمادي ندارم. روزنامه اي كه ايشان برايش مينويسد روزنامهاي است كه از روز اول اعلام كرد كه ما با اين جنگ مخالفيم و با برانداختن صدام حسين مخالفيم و اين يك جنگ استعماري است و فلان. عقيده آزاد است ولي براي حمايت از يك عقيدهاي نبايد داستان جعل كرد. و مي دانيد بيش از 500 خبرنگار در بغداد هستند و هر كدام يك نكته مختلفي ديدهاند. اين مسائلي است که بايد تحقيق شود و من به عنوان كسي كه بيش از سي سال براي آزادي مطبوعات مبارزه كرده و به عنوان يكي از بنيانگزاران خبرنگاران بدون مرز، 8 سال عضو هيات اجرائي انستيتوي بينالمللي مطبوعات، دلم بيشترميسوزد براي آزادي مطبوعات و سلامت خبرنگاران، به خصوص كه يكي از بهترين دوستانم، آقاي كريستيان ليبي، خبرنگار مجله فوكوس آلماني، كه من يكي از نويسندگانش هستم، در اين جنگ كشته شد. چيزي كه من ميخواهم بگويم اين است كه ما از اين تراژديها استفاده نكنيم براي تبليغات ضد آمريكايي در شرايط كنوني.
زرهي: حالا اگر حتي آنچه را كه آقاي طاهري فرمودند، ما عين حقيقت بدانيم و بگوئيم كه رابرت فيسك بيشتر رمان نويس است تا روزنامهنگار، ولي حقايق جنگ را و آنچه را كه اتفاق افتاده، نمي توانيم ناديده بگيريم. آقاي طاهري خودشان بهتر از من مي دانند كه 200 خبرنگار ساكن هتل فلسطين، بعد از آن تير اندازي، متني را امضا كردند و گفتهاند كه اين تيراندازي عمدي بوده و از همه مهمتر ماهر عبدالله كسي كه در كنار ايوب طارق، خبرنگار الجزيره كه كشته شد، بوده، عين واقعه را اينجوري تعريف كرده در همان جا در همان روز در همان هتل، كه ميگويد ما در بالاي بام هتل بوديم. هواپيما آنقدر پائين آمد كه ما فكر كرديم هواپيما مي خواهد بر بام هتل بنشيند. همان لحظه موشك را آماده پرتاب كرد. موشك به برق اضطراري ما خورد و ايوب طارق كشته شد. آدمهايي كه در لابي هتل بودند همه مي گويند كه ما خيال ميكرديم هواپيما داشت بر بام هتل مي نشست. چهار دقيقه فيلم از خبرنگار الجزيره در هتل هست، در اتاق رويتر، كه نشان ميدهد تانگ ژنرال بوفورد را دارند فيلمبرداري ميکنند. هيچ صدائي از توي هتل، نه تک تيراندازي، نه موشکاندازي در آن چهاردقيقهاي که از سوي تانک شليک ميشه و دفتر رويتر ويران ميشه، شنيده نميشه و آن فيلم الان در دست خبرنگاران است آنجا، و از همه مهمتر، همان سازمانهائي که آقاي طاهري خودشان اشاره فرمودند، رئيس فدراسيون بين المللي روزنامهنگاران آقاي آيدن وايت گفته كه اين شبهه براي ما هست كه آمريکائيها به عمد روزنامهنگاران را مورد حمله قرار دادند و گفته که هتل محل اقامت روزنامهنگاران به هيچ عنوان ازش در آن لحظات شليک نميشده به آن طرف و آنها دارند قانونا آن را تعقيب ميکنند. خبرنگاران الجزيره تمام اطلاعات دفتر خبريشان را درهتل در اختيار پنتاگون گذاشته بودند و از پنتاگون تضمين گرفته بودند که حمله نخواهد شد به دفتر آنها و اتفاق کابل نخواهد افتاد.
م.ا.: آقاي طاهري...
امير طاهري: نمي دانم. تا موقعي كه يك تحقيق بي طرفانه انجام نشده همه جور ادعايي مي توان كرد. من آنجا نبودم. آقاي زرهي هم آنجا نبوده. روزنامه نگاراني هم كه آنجا بودند بعضي هاشون يک جور صحبت ميکنند، بعضي هاشان يک جور ديگر صحبت ميکنند و البته بايد موقعي كه كميسون تحقيق تشکيل شد، بروند نظراتشان را بدهند و فيلم ها بايد بررسي شوند، كساني كه تيراندازي كردند، به سئوال جواب خواهند داد. همه اين کارها انجام خواهد شد. و حقيقت را خواهيم دانست، ولي براي من قابل قبول نيست که ارتش آمريكا يا ارتش بريتانيا يا هيچ كشور دموكراتيک ديگري بتواند عمدا دستور بدهد به نيروهاش که خبرنگاران را بکشند، اينجور که صحبت ميشود.
م.ا.: آقاي طاهري پيش از جنگ رسانه ها از قدرت صدام حسين و گارد رياست جمهوري و فدائيان زياد مي گفتند آيا واقعا چنين ارتشي وجود داشت؟ و اگر داشت چه شد؟ کجا رفت؟ آيا واقعا خبرنگاران به آنچه كه مي گفتند، معتقد بودند يا اينكه يك مقدار بزرگنمايي شده بود؟
طاهري: من فكر مي كنم رسانه هاي غربي اگر مي خواستند تحقيق كنند و حقيقت را پيدا كنند، مي توانستند. من خودم در حدود دو ماه پيش يك مقاله منتشر كردم كه در بسياري از روزنامههاي آمريكا منتشر شد. راجع به نيروهاي جنگي عراق، که در آن نشان ميدادم که اين نيروهاي جنگي فقط در روي کاغذ وجود دارند. به خصوص ارتش رسمي عراق تقريبا در اين جنگ اصلا شرکت نکرد و دو تا قسمت بزرگش، که يکي ارتش جنوب بود، ارتش شماره چهار، ارتش صلاحالدين، و يکي ارتش شماره پنج که مرکزش در موصل بود، بدون هيچ گونه زد و خوردي تسليم شد. بنابراين اين ارتش وجود داشت به طور رسمي و بر روي كاغذ و افرادش هم وجود داشتند و نيروها و تسليحاتش هم بودند، ولي علاقه اي نداشتند كه از رژيم صدام حسين دفاع كنند. و راجع به گارد رياست جمهوري صدام حسين هم بدون ترديد لااقل 4 تا از لشكرهايي كه از آنها صحبت مي شد در اطراف بغداد وجود داشتند ولي چيزي كه از آن در خارج منتشر نشد ضربات سنگيني است كه نيروهاي متفقين بر اين لشكرها وارد كردند. يعني در حدود 23 هزار حمله هوايي در روز شما فكر كنيد كه چي مي تواند باقي بماند از تسليحات و نيروهاي اين افراد. بنابراين، نيروهاي صدام حضور داشتند ولي در مقابل يك حريف به مراتب قويتر و بخصوص بدون داشتن پوشش هوايي كاري نمي توانستند انجام دهند.
زرهي: يكي از حقايقي كه دراين جنگ دارد يا فراموش ميشود يا گم ميشود، يا به عمد ديده نميشود اين است که قرار بود در عراق سلاح هسته اي و شيميايي و بيولوژيکي صدام پيدا بشود تا امروز ما از آن خبري نداريم. دوما، من فکر ميکنم اين بهانهاي بود که آن حمله انجام شد. اگر جز اين باشد، که من در آن منطقه حكومتهايي به مراتب ظالمتر و ديکتاتورتر و خطرناکتر ار صدام سراغ دارم و قاعدتا بايست همه اين حکومت ها سرنگون ميشدند. از همه اينها مهمتر من فکر ميکنم از 11 سپتامبر 2001 اين بزرگنماييها شروع شد. از 11 سپتامبر 2001 تا 11 سپتامبر 2002 در رسانههاي بين المللي 66648 بار از صدام نام برده شد. از همان 11 سپتامبر 2002 تا امروز 235 هزار و ا147 بار از صدام حسين و قدرت ارتش او به عناوين مختلف نام برده شده. 92 درصد گزارشهايي كه توسط ABC,NBC,CBS و شبكههاي مهم آمريكايي پخش شده از 14 سپتامبر 2002 تا 7 فوريه 2003 مستقيما از كاخ سفيد يا پنتاگون و وزارت خارجه آمريکا بوده و اينها همه نشان ميدهد كه يك سيستم خبر رساني بسيار با محاسبه و دقت خاص براي رسيدن به اين نتيجه ويژه بر همه اين رسانهها حاكم بوده و براي همين هست كه شما در شهر 5 مليوني بغداد سرنگوني ديكتاتور را با كمتر از 500 نفر جشن مي گيريم. همه ما شاهد بوديم وقتي ميلوسوويچ سرنگون شد. حكومتي كه با همكاري و حضور آمريكا سرنگون شد، صدها هزار نفر به خيابانها ريختند، شمع روشن كردند و سرنگوني ديكتاتوري را جشن گرفتند. اين سئوال هنوز هست كه مردم 5 ميليوني بغداد كجا بودند كه 5 هزار نفرشان هم در جشن سرنگوني ديکتاتور خونآشامي مثل صدام حضور نداشتند. اين اشکال را آن گونه اي از خبررساني است که هم جمعيت جهاني ميليوني اعتراض جهاني را به جنگ دارد ناديده مي گيرد، هم غيبت مردم در عراق را ناديده مي گيرد و در هرصورت آنچه را که ميخواهد پيش ببرد، هدفي است که از پيش تعيين شده است، هدفي است که ميبايست به آن رسيد، به هر قيمتي و به هر وسيلهاي.
م.ا.: آقاي طاهري به رغم اينكه در اين جنگ بسياري از خبرنگاران همراه ارتش بودند، تعداد خبرنگاران كشته شده، بخصوص با توجه به كوتاهي مدت جنگ زياد بود، چرا؟
طاهري: اتفاقي كه اين بار افتاد اين بود كه تعداد زيادي از خبرنگاران يعني صدها خبرنگار به صورت سيستماتيك با واحدهاي گوناگون نظامي همراه شده بودند و البته اين اولين تجربه بود و حالا ما قرار است با كمك مجله فوكوس يك سميناري در اين باره تشکيل بدهيم و نتيجه را بررسي کنيم و بنابراين تا موقعي كه بررسي نشده و نظرات مختلف شنيده نشده، نمي شود تصميم گرفت كه آيا اين تجربه صحيحي بوده يا غلط. اما همانطور كه گفتيد تعداد كشته شدگان بسيار زياد است و اين يك مقداريش منوط هست به مقدار آتشي كه در اين جنگ به كار رفته. دراين جنگ به طور مثال مقدار آتشي كه در اطراف بغداد به كار رفت به مراتب بيشتر از مجموعه آتشي است كه آمريكا در جنگ جهاني دوم عليه توكيو به كار بردند. ولي در يک حمله به توكيو 84 هزار نفر كشته شدند، ولي در حمله به بغداد تعداد از چند صد نفر تجاوز نمي كند. با اين حال خبرنگاران بايد دوكار انجام مي دادند، يعني مثل سرباز عمل ميکردند و از خودشان مواظبت مي كردند و هم بايستي كار خبرنگاري را انجام ميدادند و در متن اينچنين آتش سنگيني، دائما در خطر بودند. نظر شخصي من اين است، البته اين نظر قطعي نيست و گفتم بايد به نظرهاي مختلف گوش بدهم. نظر موقتم اين است که اين تجربه غلطي بوده و بايد راههاي ديگري را براي خبرنگاران بتوانند به جنگهاي آينده پوشش بدهند. البته اميدوارم که در آينده ديگر جنگي اتفاق نيافتد.
م.ا.: آقاي زرهي؟
حسن زرهي: خبرنگاراني كه به پياده نظام يك جبهه تبديل مي شوند ديگر كار خبرنگاري نميکنند، بيشتر محدود ميشوند و مقيد به نگاه و زاويه ديد همان جبهه. چون آنها در آنجا هستند و آن تانك بايد پيش برود تا آنها چيزي را ببينند. آنها در پشت آن تانك و جبهه و رسته و گروه و گردان ارتش دارند به جنگ نگاه مي كنند و تا امن نباشد اين پيشروي، آن خبرنگار ديگر از آن جبهه خبري ندارد. از آن سوي جبهه كه مطلقا خبر ندارد و از اين سوي جبهه هم بعد از هر پيروزي خبردار مي شود. يعني بايد پيشروي اتفاق بيفته، تا اين خبرنگار بتواند چيزي را گزارش كند و اين ديگر خبرنگاري نيست. اين پياده نظامي بخشي از جبهه است. اين تجربه نشان مي دهد كه ارتش پيروز خبرنگارهاي اينچنيني مي خواهد. ارتش قدرتمند خبرنگاري ميخواهد كه پيشروي جبهه او را گزارش كند، نه جنگ را. اين کجاش گزارش جنگه؟ اين گزارش خبري نيست. اين حقيقت خبر رساني را نفي ميکند. اين باعث تاسف است اگر ما به عنوان اهالي رسانهها، نگاه نكنيم به چيزي كه دارد قرباني ميشود، اگر عمل، حق و امتياز خبرنگاري در جهان را داريم. اينها آن چيزهايي است كه در در اين جنگ قرباني شده و من فکر نميکنم هيچ خبرنگار منصفي آنها را نبيند.
م.ا: پس آقاي زرهي، چه بايد کرد؟ مردم تشنه خبرهستند و يکي از خصيصههاي انساني است که ميخواهند خبر را بشنوند و الان هم تکنولوژي اين را ميسر کرده. و اگر قرار باشد که خبرنگاري که همراه ارتش ميرود به شکلي که شما مطرح ميکنيد، در واقع جزو پياده نظام آن ارتش محسوب ميشود، پس چه بايد کرد؟
حسن زرهي: بايد از حق خبرنگاري آزاد و مستقل دفاع كرد. بايد به آنهايي كه نمي گذارند خبرها از ميانه جبهه و آنچنان كه حقيقت جنگ است نشان جهان و انسان اين جهان داده شود، معترض بود. بايد گفت كه خبرنگار در هتل نبايد كشته شود. بايد گفت كه تانك اجازه ندارد از پل جماهيريه به دفتر رويتر گلوله بپراکند. اينها آن چيزي است كه ما بايد بخواهيم براي قرباني نشدن آنچه كه حقيقت اطلاع رساني در جهان امروز است. و ما متاسفانه به عنوان اهالي اين حرفه، به اين حرفه و به حرمت و حقيقت اين حرفه معتقد نباشيم، چه کسي دفاع خواهد کرد از حقيقت حرفه روزنامه نگاري؟
م.ا.: آقاي طاهري؟
امير طاهري: من همانطور كه نظر موقتم اين است که با رفتن اين ها موافق نيستم و خودم هم يك پيشنهاد و دعوت ارتش انگليس را براي همراهي کنم با آنها رد كردم. منتها باز هم ميگويم كه اين نظرشخصي و موقتيام هست و ترجيح مي دهم با خبرنگاران ديگر بيشتر صحبت كنم، با نظاميان صحبت كنم، نتايج را بررسي كنم و عجولانه يك تجربهاي را كه انجام شده، رد نكنم. اميدوارم كه بتوانيم در سميناري كه در پايان اين جنگ تشكيل خواهيم داد، به يك راه حل جديدي برسيم و پيشنهاداتي بکنيم. مثل جنگ قبل بر سر كويت كه چندين سمينار تشكيل داديم و چندين کتاب منتشر کرديم در اين زمينه كه به هرحال برخي از اين پيشنهادها مورد قبول واقع شد از طرف خبرنگاران و از طرف دولتها و بعضي مورد قبول قرار نگرفت. اين يك موضوع احساساتي نيست. اين يك موضوع عملي است، كه بايد به آن با عقل و درايت فكر كرد و با تبادل نظر به يك نتيجه مثبتي رسيد. من با آقاي زرهي موافقم و ترجيح مي دهم خبرنگاران مستقلا كارشان را انجام دهند و به نظر من جنگها را مي توان پوشش داد.
م.ا.: آقاي طاهري چه مقايسه اي مي توان بين اين جنگها و آن جنگها از نظر پوشش خبري كرد؟
طاهري: همانطور كه قبلا عرض كردم مهمترين تفاوتي كه در اين جنگ است حجم عجيب آتشي است که در اين جنگ به کار رفته و سرعت حرکت نيروهاي موتلفه كه واقعا كار يك پوشش مداوم و هماهنگ را بسيار مشكل مي كند و در عين حال تفاوت فوق العاده اي كه بين دو طرف از نظر ارائه اطلاعات وجود داشت. مثلا چيزهائي كه گفته ميشد از طرف آقاي محمد سعيد الصحاف واقعا حرفهاي چرندي بود و بسيار آماتوري و مسائلي كه از طرف ايالات متحده و موتلفينش گفته مي شد بسيار با زيركي و با تكنيكهاي خاص تبليغاتي تهيه شده بود و بنابراين دو طرف در اين زمينه همگن و همسان نبودند. درحاليكه در جنگ هندو پاکستان، هر دو طرف فرماندهشان تحصيلکرده مدارس انگليس بودند و سنت ها و تاکتيکهائي شبيه به هم داشتند و تبليغات شبيه هم. تفاوت بزرگ ديگري هم كه در اين جنگ وجود دارد اين است كه افكار عمومي جهاني، به شدت حتي قبل از شروع اين جنگ تقسيم شده بود به يك اردوگاه ضد آمريكايي بسيار شديد. بنابراين خود مسئله جنگ در درجه دوم اهميت قرار گرفت يعني اينكه هدف اين بود که از يک طرف نشان بدهيم آمريكا دارد تجاوز و حمله مي كند و مي سوزاند، يا از طرف ديگر، آمريكا در حال آزاد سازي يك مردم بدبختي است كه اسير يك ظالم خونخواري شده بود. يعني تبليغات به حدي زياد بود از دو طرف كه پوشش خبري بيطرفانه و عيني بسيار دشوار ميشد. درحاليكه در جنگ قبلي بر سر کويت به هرحال نظرات متعادلتري وجود داشت. اين جنگ يک جنگ خاصي بود و اصلا نبايستي اتفاق ميافتاد و ميدونيد اين جريان هنوز گرم است.
م.ا: آقاي زرهي آيا اين تعداد كشته شدگان در ميان خبرنگاران صرف نظر از اين كه به چه علت بوده آيا مي تواند به خودي خود به عنوان يك عامل بازدارنده عمل كند؟
حسن زرهي: بي گمان موثر است و من فکر ميکنم آنهايي كه اين قتلها را به بار آوردند به گونه اي مي خواستند به اين آرزو برسند كه خبرنگاران كمتري در جنگ شركت كنند. من فكر مي كنم بايد به راه حل ديگري رسيد. بايد از حقيقت به گونه ديگري دفاع كرد. من خاطرم هست كه در سال 98 در كنفرانس ITI سازمان جهاني روزنامهنگاران در اردن بودم كه تقريبا از همه جهان خبرنگاران شركت كرده بودند. و قراربرآن بود كه در آن كنفرانس خبرنگاران از خاطرات تلخ خود از برخورد دولتها و حكومتها و جبهه ها تعريف كنند. بيشترين تعداد خبرنگاراني كه در آن كنفرانس سه روزه خاطرات تلخ تعريف کردند از کار خبرنگاريشان، خبرنگاران الجزيره بودند. چون ميگفتند در هر كشور عربي كه آنها ميروند براي تهيه خبر ماموران حكومتي در لباس شخصي به آنها حمله مي كنند، دوربينهايشان را مي شكنند، آنها را كتك مي زنند و مانع خبرگزاري آنها مي شوند. آمريكايي كه قرار است دموكراسي را به عراق ببرد چرا از تنها رسانه دموكرات عرب اينهمه وحشت دارد؟
امير طاهري: من پيشنهادي دارم براي آقاي زرهي. آقاي زرهي من يه مقاله نوشتم راجع به تلويزيون الجزيره، پارسال در وال استريت جورنال، كه روي اينترنت هم مي توانيد پيداش كنيد. الجزيره يك وسيله مستقل ارتباط جمعي نيست. يك تلويزيوني است متعلق به امير قطر و مخالفتهايي كه باهاش ميشود از طرف رژيمهاي ديگر عرب است كه از تبليغاتش ميترسند. الجزيره تبليغهاي شديد اسلامي و ضد رژيمهاي عرب ميكند بنابراين رژيمهاي عرب ازآن ناراحتند. و يك وسيله ارتباط جمعي بيطرف و حرفهاي به آن صورت نيست. مثلا 73 بار از حسن الترابي رهبر قدرتگرايان سودان برنامه پخش كرده، درحالي كه رهبر معتدلين سودان، نخست وزير اسبق صادق المهدي، فقط 13 بار دعوت شده. مثلا در مورد ايران هيچ يك از شخصيتهاي معتدل ايراني را اينها دعوت نميكنند به مصاحبه.
زرهي: من فكر مي كنم در مورد ايران يكي دو موردي باشد كه من بتوانم مثال بزنم. در عين حال من فكر مي كنم از رسانه مستقل شايد تعريف مشابهي نداشته باشيم و فکر ميکنم يک جاهائي اين استقلال بنابر يک منفعتهائي يا علائق و شواهدي تغيير خواهد کرد.
م.ا.: ظاهرا اين موضوع جاي بحث زياد دارد ولي متاسفانه وقت ما محدود است به ناچار، آقاي طاهري و آقاي زرهي، با تشکر زياد از اينکه در اين ميزگرد شرکت کرديد، برنامه را به پايان ببرم. شب شما و شنوندگان عزيز خوش.
راديوفردا: نظرات و پيشنهادات خود را با ما در ميان بگذاريد. نشاني الکترونيکي ما democracy@radiofarda.com است و شماره فکس ما 8287239(202) در طول سه هفته جنگ عراق 14 خبرنگار بر اثر مين، آتش خودي و حوادث ديگر كشته شده اند. ارتش ائتلاف حدود 500 خبرنگار را با خود برد تا از جبهه ها خبر تهيه كنند. آيا كشته شدن خبرنگاران از يكسو و به همراه بردن آنها توسط نيروهاي نظامي، آزادي آنها را محدود نخواهد كرد. آيا اين گفته خبرنگاران معترض يوناني به واقعيت نزديك است كه اولين قرباني جنگ حقيقت است؟
امير طاهري، روزنامه نگار پرسابقه ايراني و از بنيانگذاران خبرنگاران بدون مرز مي گويد: در اين ترديدي نيست كه در زمان جنگ همه آزادي هاي اجتماعي از جمله آزادي مطبوعات محدود مي شود، اطلاعات و اخباري كه از هردو طرف پخش مي شد كنترل شده بود. البته در رسانه هاي غرب اعلام مي شود كه خبر كنترل شده است. حسن زرهي، سردبير نشريه شهروند در كانادا مي گويد: درست است هردو طرف كنترل مي كردند اما سوي غربي انحصار خبري را مي طلبيد.