لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۲۸

انتقاد آمريكا از حكومت سوريه، از ديد يك مجله آمريكائي


(rm) صدا |
نشريه تايم در شماره اروپايي اين هفته خود مقاله اي دارد به قلم مايکل اليوت و با عنوان که در آن اين سوال را به ميان مي آورد که چرا پيروزي آمريکا، سوريه و ايران را نگران مي کند. نازي عظيما (راديوفردا): مايکل اليوت در مقاله حالا نوبت کيست مي نويسد در سرشت امپراتوري هاست که پيروزي در جنگي موجه را با ادامه بي پايان سلطه خلط کنند و تفاوت ميان اين دو مقوله را درنيابند. هانيبال نتوانست پيروزي در کارتاژ را به پيروزي بر سراسر روم بدل کند . ناپلئون که سراسر اروپا را در زير پا داشت با پيش بردن ارتش کبير به سوي روسيه جام زهر را نوشيد و سالي از قتل عام 11 هزار از سانداني ها در جنگ امدورمان به دست بريتانيايي ها نگذشته بود که پشت به توپ و تفنگ بوئر ها و پا به فرار نهادند. البته گذشته را نمي توان پايه پيشگويي نهاد و تن دادن بسي امپراتوري ها به وسوسه استکبار به اين معني نيست که آمريکا، مست باده پيروزي جنگ با عراق، همان خواهد کرد. اما سخنان برخي رهبران دولت بوش چندان هست که مردم بيرون از آمريکا را بر آن دارد که واشنگتن را سر بازايستادن نيست و پس از تغيير رژيم عراق، بي پرواي منافع و علائق ديگران، به راه خود ادامه خواهد داد. مشهورترين نظر را در اين زمينه جيمز وولزي، عضو مشورتي هيات سياست گذاري وزارت دفاع در پنتاگون و مدير سابق سي آي ا، سيا،ابراز کرد که گفت : اکنون آمريکا درگير جنگ جهاني چهارم است. جنگي که نه تنها رژيم صدام حسين در عراق را در برابر دارد بلکه آن گونه که او گقته است : ملاهاي ايران و فاشيست هاي سوريه را نيزگرفتار خواهد کرد. و معاون وزارت دفاع پل وولفوويتس با موضعي نرم تر ضمن آن که راه خودرا از روش وولزي جدا مي کرد پنهان نکرد که: در سوريه هم بايد تغيير ايجاد شود. اما در خاورميانه که دولتها و مفسرانش هنوز از ضربه پيروزي عراق گيجند ، نظرات وولزي سياست مسلم شمرده مي شود. واقعيت آن است که در دولت بوش توافقي بر سر قدم بعدي وجود ندارد. يک مقام کاخ سفيد مي گويد که حمله نظامي به ايران و سوريه هرگز در هيچ سطح و هيچ جلسه اي مورد بحث و مشورت جدي قرار نگرفته است . که اين به منزله رد امکان بروز جنگي ديگر نيست. اما تا زماني که امکان چنين واقعه اي وجود دارد بهتر است به اصول اوليه روي آ ورد و به ياد آورد که خواست دولت بوش در سياست خارجي اش چيست و چگونه مي خواهد به هدف هايش دست يابد. پس ازسپتامبر 2001 ، دولت بوش اين رسالت را برعهده گرفت که امنيت آمريکا و متحدانش را با در هم کوفتن تروريسم جهاني و دولتهاي حامي آن حفاظت کند. در واشنگتن - ودر لندن نيز- به اين اصل ايمان دارند که اگر تروريست ها ابزار کشتار همگاني در اختيار داشته باشند حتما آن را به کارمي برند. پس نبايد به دولت هايي که با تروريست ها مربوطند اجازه داشتن اين سلاح ها را داد. وبه عقيده نو-محافظه کاران دولت آمريکا، در خاورميانه در صورتي که دولت هاي دموکرات-و از جمله يک دولت دموکرات فلسطيني – برسر کار باشند ـ ديگر اين منطقه اسباب مزاحمت جهان نخواهد شد. اگر اين تحليل را بپذيريم آمريکا چه خواهد کرد. دولت ايران در گذشته حامي تروريستها بوده، دو اکنون نيز –همراه با سوريه- حامي حزب الله لبنان است و مدت هاست چشم طمع به سلاح اتمي دارد. اين ها همه کافي ست تا پشت حکومت اسلامي ايران به لرزه درآيد.در واقع يک مقام وزارت خارجه آمريکا گفته است در حال حاضر به اين بحث در دولت آمريکا دامن زده مي شود که کي و چه هنگام ؤآمريکا بايد سياست خود را متوجه منزوي کردن ايران و سرنگون سازي حکومت آن کند. محتمل ترين پاسخ اين است: نه به اين زودي ها . اول آن که فشار آمريکا بر تندروهاي مذهبي در حکومت ايران ، موضع اصلاح گرايان ليبرال مسلک را سست مي کند و آنان را وامي دارد بين ناسيوناليسم و خطرنوکر آمريکا معرفي شدن، يکي را برگزينند. ديگرآن که آمريکا در جنگ با ايران هيچ متحدي که دشمن قسم خورده و مقتدر ايران باشد نخواهد داشت. لندن روشن کرده است که وارد چنين نبردي نخواهد شد. شوراي امنيت ايران را به گونه عراق محکوم نکرده و هيچ اتفاق آراي بين المللي بر سر آن که ايران خطري براي بيرون از مرزهاي خود است وجود ندارد. روسيه با داشتن روابط اقتصادي محکم با ايران ، مي داند که منافع حياتي ملي آن در درياي خزر اقتضا مي کند با کشوري که سرسپرده آمريکا در اين حوزه نفت خيز نيست رابطه خوب داشته باشد. مايکل اليوت مي افزايد: اما خيال حزب الله نبايد به راحتي ايران باشد. ريچارد آرميتاژ که خود از کبوترهاي دولت بوش است ، سال گذشته به حزب الله ضرب شست نشان داد و آن را تروريست رده اول شمرد که به زودي نوبتش فرا خواهد رسيد و جاي چون و چرا در آن نيست. حمله به حزب الله لبنان، سوريه را بر سر خشم خواهد آورد. که در حالت عادي هم دولت آمريکا نظر مساعدي به ان ندارد. به ويزه که آمريکا مي خواهد اندکي افسار پرزيدنت بشار اسد را، که به نظر مي رسد لگام را گسيخته است، تنگ کند. هيچ يک از اين دلايل نشانه آن نيست که نيروهاي ائتلاف پس از تسخير تکريت فورا به چپ و به سوي دمشق مي تازند.اما همين ها هشداري به سوريه براي تغيير سياست هاي خود شمرده مي شود. اکنون ايران بايد احتياط را رعايت کند و حزب الله و سوريه بايد گوش به زنگ خطر باشند. با همه اين ها بدون حل نزاع اسرائيل و فلسطين مساله خاورميانه حل شدني نيست. اکنون ديگر تصوير رنج و آلام فلسطيني ها از طريق تلويزيون به درون همه خانه هاي خاورميانه وارد شده است. آن گونه که مروان معاشر وزير خارجه اردن به مجله تايم گفته است: جهان عرب مدتي ست تلاش خود را در راه صلح فلسطين و اسرائيل به کار گرفته است. اما لازم است مردم عرب بدانند که آمريکا فقط براي مشکل عراق چاره انديشي نمي کند بلکه به فکر مشکلات ديگر نيز هست. که به نظر مي‌رسد جورج بوش درباره حل آن تصميم جدي دارد. نشريه تايم در شماره اروپايي اين هفته خود مقاله اي دارد به قلم مايكل اليوت با عنوان حالا نوبت كيست كه در آن به موضوع جنگ لفظي آمريكا عليه سوريه پرداخته است. مايكل اليوت مي نويسد واقعيت اين است در دولت بوش توافقي براي قدم بعدي وجود ندارد اما تا زماني كه امكان چنين واقعه اي وجود دارد بهتر است كه به اصول اوليه روي كرد و به ياد آورد كه خواست دولت بوش در سياستهاي خارجي آن چيست و چگونه مي خواهد به اين اهدافش دست يابد. در واشنگتن و در لندن به اين اصل ايمان دارند كه اگر تروريستها وسائل كشتار جمعي در اختيار داشته باشند حتما آنرا به كار مي برند و در خاورميانه اگر دولتهاي دموكرات و از جمله يك دولت دموكرات فلسطيني بر سر كار باشند ديگر اين منطقه اسباب مزاحمت منطقه نخواهند شد.
XS
SM
MD
LG