(rm) صدا |
بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورک): سينما بازان نيويورک اين روزها فرصتي دارند که 22 فيلم از آخرين آثار برجسته سينماي جهان را در کنار هم در جشنواره نيويورک تماشا کنند. آقاي جمشيد اکرمي، استاد دانشگاه کلمبيا و محقق سينما، در مصاحبه با راديوفردا، ابتدا به فيلم «خانه اي کنار درياچه» Mansion by the Lake ميپردازد از فيلمساز کهنسال سريلانکائي، Lester James Peries که برداشتي است آزاد از نمايشنامه مشهور انتون چخوف، باغ آلبالو.
جمشيد اکرمي: يکي از کارهاي بهتري که در جشنواره هست. اين فيلم در باره يک خانواده اشرافي است که از خارج بر مي گردند، از لندن، که خانه اي که کنار دريا دارند دوباره تصاحب کنند و مي بينند وضعيت عوض شده و موقعيت خود را در آن اجتماع به خصوص از دست داده اند. فيلم نشان مي دهد که اين خانه زير قرض بوده و اينها استطاعت آن را ندارند که آن قرض را پرداخت کنند وبه اين دليل آن خانه را از دست ميدهند. ولي اين مقروض بودن، نمادين است و نشان مي دهد که اصلا طبقه اينها مقروض است و ورشکست شده و اين طبقه اشرافي در آن فضاي به خصوص اجتماعي جاي خود را از دست داده است. منتهي لستر جيمز پريس به اين طبقه جابه جا شده سمپاتي نشان ميدهد و از اينها تجليل ميکند، به خصوص از مادر و دختري که در مرکز فيلم هستند. پدر خانواده از دست رفته است. و يک جوري اينها از اين خانه بيرون ميآيند، انگار اين خانه است که حالا بايد گريه کند به اين دليل که اين آدمها ديگر ساکن آن خانه نيستند. نشان ميدهد که سمپاتي فيلمساز کجاست و يک مقدار شايد حسرت خواري است براي يک زماني که از دست رفته است و نوع آدمهائي که از دست رفتهاند.
ب.ن.: به ايران هم مربوط است.
جمشيد اکرمي: بله، نوع آدمهائي که به آنها طاغوتي مي گوئيم، به همان نسبتي که آنها ايران را از دست داده اند، ايران هم آنها را از دست داده است.
ب.ن.: در آنسوي طيف سينما از خانه اي کنار درياچه، فيلم جديد کلودشابرول، کارگردان موج نوي سابق فرانسوي قرار دارد به نام گل شر، يا Flower of Evil که به نظر آقاي جمشيد اکرمي، از عناصر فيلمهاي تجاري به صورت غيرمتعارفي استفاده مي کند.
جمشيد اکرمي: من شخصا خوشم آمد. البته شما بايد شابرول دوست باشيد که اين فيلم را بپسنديد، به خاطر اينکه با همان تم هاي عشق و سکس وخيانت و پول و جنايت و اين چيزها، که از نظر شابرول بيان کننده يک زندگي بورژوازي است در فرانسه – فيلم راجع به همين چيزهاست.
ب.ن.: بيشتر منتقدهاي آمريکائي در بررسي فيلمهاي جشنواره امسال نيويورک، از تاريکي و تيرگي ديدي سخن گفته اند که در اغلب اين فيلمها ميشود ديد، نوعي نگاه تلخ به زندگي، که آن را ناشي از فضاي بعد از 11 سپتامبر 2001 در جهان ميدانند. در کنار اين درونمايه کلي، آقاي جمشيد اکرمي با قضاوت در باره فيلمهائي که تاکنون در جشنواره نيويورک ديده است، به درونمايه کلي ديگري اشاره ميکند و آن نوع برخورد تازه با پديده گناه است.
جمشيد اکرمي: چيزي که خيلي براي خود من جالب بود، پرداختن خيلي از فيلمها به تم گناه بود که تازگي ندارد البته در سينما. از اولين روزهاي سينما فيلم ها در باره گناه و crime و اين جور چيزها هم بوده. ولي چيزي که در فيلم هاي امسال مي بينيم يک ارزيابي تازه تر و ليبرال تر و حتي مي شود گفت چشم پوشانهتري است از اخلاقيات. فيلمها با اغماض به گناههائي که کارآکترها مرتکب ميشوند، نگاه ميکنند. مثلا در همين فيلم گل شر شابرول، مي بينيم جنايتي در انتهاي فيلم اتفاق مي افتد ولي چون يک کارآکتر اين کار را مي کند که از کارآکترهاي مورد علاقه فيلم و تماشاگران است، داستان طوري بسته مي شود که اين آدم به خاطر جنايتي که کرده مجازات نشود. يا در يکي از فيلم هاي خوب فستيوال، به اسم Young Adam از David Mackenzie اسکاتلندي، آن کارآکتر اصلي نه فقط رابطههائي با زنهاي شوهر دار دارد و آخرش هم البته به طور غير عمد باعث مرگ زني مي شود بلکه در حاشيه هم مي ايستد وقتي آدم ديگري به خاطر قتل اين زن دستگير و اعدام مي شود، و هيچ چيز نمي گويد. اين خيلي تکان دهنده بودکه همچه فيلمي اين قدر آرام به اين آدم نگاه مي کند و قضاوت شديد اخلاقي در باره اش نمي کند يعني ما واقعا شاهد گناه هاي بدون مجازات هستيم در فيلم هاي امسال به همين دليل گفتم که به نظر مي رسد که ارزيابي ليبرالي در جريان است لااقل در سينماي روز دنيا در مورد اخلاقيات، و با ديد تازه اي نگاه مي شود. جمشيد اكرمي، استاد فيلم دانشگاه نيويورك و منتقد سينما، درمصاحبه با راديو فردا مي گويد فيلم خانه اي به روي درياچه Mansion by the Lake از كارگردان سريكانكائي، لستر جيمز پريس، كه براساس نمايشنامه باغ آلبالوي انتون چخوف ساخته شده است، از خانواده اشرافي كه در بازگشت به ميهن خود را مقروض و ورشكسته مي يابد، تجليل مي كند و شايد حسرت خوار زماني از دست رفته است. وي مي افزايد فيلم گل شر، از كلود شابرول، كارگردان سابق موج نوي فرانسه با مصالح هميشگي شابرول، تم هاي عشق و سکس وخيانت و پول و جنايت و اين چيزها، که از نظر شابرول بيان کننده يک زندگي بورژوازي است، سرو كار دارد. وي مي افزايد در اكثر فيلم هاي جشنواره با برخورد تازه، بخشاينده و آزاديخواهي با پديده گناه روبرو هستيم، به دور از قضاوت اخلاقي.