لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۱۹:۴۹

بشنو از نی، قصه‌ای دارد جدید


مجلس ترحیم بهنام صفوی، نازنین جوان موزیک پاپ، در مسجد جامع شهرک غرب/ جز فارس هیچیک از خبرگزاری‌های ایران تصویری از لحظه اجرای نی‌نوازی در این مجلس منتشر نکرده‌اند
مجلس ترحیم بهنام صفوی، نازنین جوان موزیک پاپ، در مسجد جامع شهرک غرب/ جز فارس هیچیک از خبرگزاری‌های ایران تصویری از لحظه اجرای نی‌نوازی در این مجلس منتشر نکرده‌اند

چند روز پیش، مجلس ختم بهنام صفوی، نازنین جوان موزیک پاپ، در مسجد جامع شهرک غرب به آرامی در حال برگزاری بود که آقایی آمد نزدیک میکروفن و به هنرمندی که گرم نواختن نی بود، امر کرد که ادامه ندهد!
هنرمند را خوش نیامد و گفت «نی، ساز افلاک است، ساز آسمانی است قربان ...». اما افاقه نکرد. آن آقای محترم چیزی در گوش نوازنده گفت (متأسفانه آهسته می‌گوید و در فیلمی که هست شنیده نمی‌شود) که هنرمند نی‌نواز، بله بله گویان، با دلخوری پایین آمد و رفت ...

بشنو از نی چون حکایت می‌کند
وز همین یارو شکایت می‌کند

از همین یارو که آمد آن جلو
گفت آقا نی نزن پاشو برو!

نی زدن یعنی چه؟ منظور تو چیست؟
مجلس ختم است این، دیسکو که نیست

تعزیه است اینجا و جای اشک و آه
پس نکن با ختنه‌سوران اشتباه

گر به آن مرحوم داری احترام
نوحه‌خوانی کن تو را جان امام

راست می‌گویی، به جای نی زدن
مثل آدم لخت شو سینه بزن!

یا همین الان بزن اینجا قمه
تا بریزد خون تو شش قابلمه

زود فارغ شو از این کار خلاف
جمع کن فوری، بکن نی را غلاف

گفت نی‌زن: ساز افلاک است این
گفت یارو: نه، خطرناک است این!

گفت نی‌زن: می‌زنم آهسته‌تر
می‌نوازم نغمه‌های بی‌خطر

ساز خود را تلخکام و اشکریز‌

می‌زنم با یاد بهنام عزیز

گفت یارو با بیانی خشمناک:
نی نزن، بلکه بزن فوری به چاک!

من ندارم با تو شوخی این میان
میری یا الان بگم اونا بیان؟

**

بشنو از نی باقی این ماجرا
تا بدانی ناله‌ها دارد چرا:

صاحب من، نی‌زن صاحب مرام
آنکه ما را می‌نوازد صبح و شام

با روانی یکه‌خورده، قلب خون
بنده را برداشت و آمد برون

من شدم در این میان خیلی کنف
کلاً از نی بودن خود منصرف!

با خودم گفتم که ای بیچاره نی
این مصیبت را تحمل تا به کی؟

کاش بودی در نیستان همچنان
وز مصیبت‌های اینجا در امان

«تو به هر جمعیتی نالان شدی»
«جفت بدحالان و خوش‌حالان شدی»

مردمان گونه‌گون دیدی بسی
لیک این توهین ندیدی از کسی

***

نی در اینجا آه مبسوطی کشید
گفتم مغزم ناگهان سوتی کشید

چونکه دانستم که آن مأمور مرد
آنکه آواز مرا سانسور کرد،

منکراتی بوده و خوفش زیاد؛
کز صدای من فزون گردد فساد؛

هرکه آنجا ناله‌ام را بشنود؛
از همان مجلس به گمراهی رود!

این یکی با نای من گردد دغل
آن یکی با ناله‌ام دزدد دکل

این کند با نغمه من اختلاس
آن طلاها را برد با اسکناس

در لویزان این بسازد کاخ خویش
بر ضعیفان آن سپوزد شاخ خویش

این به نام دین بدزدد مال را
آن به قرآن ره زند اطفال را

این به کار مملکت خائن شود
آن به عفو خائنان ضامن شود

این بچاپد مردمان را با پسر
آن بقاپد مملکت را از پدر

ناله من خانمان‌سوزی کند
نغمه من جنگ‌افروزی کند

بنده لابد از لحاظ آن جناب
می‌کنم اخلاق مردم را خراب

ناله من می‌کند زن را جَری
تا بجنگد با سپاه روسری

نغمه من عزم را سازد سپر
بهر احقاق حقوق کارگر

من حکایت دارم از ظلم و ستم
می‌دهم سوژه به ارباب قلم

چون پی تحریک کل عالمم
مفسد فی‌الارض و مهدورالدمم

پس همان بهتر که خاموشم کنند
تا که مردم هم فراموشم کنند

***

ناله‌های نی به اینجا چون رسید
ناگهان سر کرد آهنگی جدید

گفت: ملت غم مخور، دلشاد باش
در مصاف قوم استبداد باش

رو به پایان است دوران عزا
هم به زودی باز می‌گردد فضا

مرگ بر این دولت مردم فریب
می‌رسم با تار و تنبک عنقریب!

  • 16x9 Image

    هادی خرسندی

    هادی خرسندی نویسنده، شاعر ​​و طنزنویس سرشناس ایرانی مقیم لندن است. او که سال‌هاست نوشته‌هایش برای مخاطبان ایرانی و فارسی‌زبانان آشناست، طنزنوشته‌هایی را در قالب نامه‌هایی هفتگی با مخاطبان رادیوفردا در میان گذاشته است.

XS
SM
MD
LG