لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۵۱

چرا «جمهوری اسلامی» برجام را ترک نمی‌کند؟


عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه ایران چندی پیش طی سخنانی در مؤسسه چتم‌هاوس در لندن اعلام کرد: «اگر توافق هسته‌ای نفعی برای ایران نداشته باشد و اگر بانک‌ها همچنان از همکاری با جمهوری اسلامی خودداری ورزند، ‌ایران از برجام خارج می‌شود». اینک همین مقام حکومتی می‌گوید: «مزایای برجام برای ایران نزدیک به صفر است».

بنابراین باید غیرمنطقی نیست اگر که حکومت ایران برجام را ترک کند. حتی پیش از عباس عراقچی، محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران در مصاحبه اختصاصی گفته بود: «ما حق داریم این توافق (برجام) را ترک کنیم، اما گزینه دیگری نیز وجود دارد و باید ببینیم چگونه می‌توانند منافع مردم ما را تأمین کنند».

البته در اینجا باید تأکید کرد، به نظر نمی‌رسید که منافع مردم در چارچوب رژیم‌های غیردمکراتیک -نظیر حکومت ایران- اولویتی در تصمیم‌گیری حاکمیت نقشی داشته باشد. بنابراین منظور ظریف در اینجا همان منافع «حکومت» ایران است. اولویت حاکمیت ایران نیز در «بقا» به هر قیمتی است.

افزون بر این ظریف در چنین مواردی رسماً و از نظر حقوقی سخنگوی «مردم» نیست، بلکه سخنگوی چیزی است که «دولت» یا حداکثر «نظام» خوانده می‌شود. البته سخنانی تندتر از مقامات وزارت خارجه هم شنیده شده است. مثلاً علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در اردیبشت ماه سال جاری گفته بود: «اگر ترامپ این قرارداد یکپارچه را با تعلل، تأخیر و نقض عمده مواجه کند، معنایش فروپاشی برجام است و مصلحت نیست بیش از این ما خویشتن‌داری کنیم».

البته سیر حوادث نشان داد که رژیم ایران خویشتن‌داری می‌کند و خوب هم می‌کند. چه این رژیم دارای استراتژی ثابت و تعریف شده‌ای در مناسبات خارجی نیست، و بسته به چگونگی تحولات و زور طرف مقابل و به دنبال حوادث واکنش نشان می‌دهد.

دیپلماسی ایران بخصوص در شرایط فعلی قفل شده و منتظر ابتکار عمل طرف اروپایی است. دلایل گوناگونی این امر را توجیه می‌کند. نخست اینکه سرمایه اجتماعی (اعتماد عمومی) چندان گسترده نیست که بتواند بر اساس آن دست به اقدامی ابتکاری بزند. به یاد بیاوریم که «اقدامات تروریستی» حکومت ایران در اروپا، حتی حامیان اروپایی آن هم را به ستوه آورده است. افزون بر این در جهان امروز بخش قابل توجهی از اعتبار بین‌المللی کشورها محصول وضعیت اقتصادی آنها، در این زمینه هم حکومت ایران برگ برنده‌ای ندارد.

سناریوی نخست

سناریوی نخست همین پذیرش وضعیت موجود و در نتیجه «مزایای نزدیک به صفر است». چه اقدامات اروپا برای مسدود کردن تحریم‌های آمریکا تاکنون نتیجه‌ای نداشته است. بنگاه‌های و مؤسسات و بانک‌های اروپایی تمایلی به همکاری با ایران ندارند و سازوکار ویژه، مبادله نفت و گاز صادراتی ایران با کالاهای ساخت اتحادیه اروپا نیز هنوز چشم‌انداز روشنی ندارد.

چنین سناریویی هرچند مطلوب رژیم ایران نیست اما در فقدان ابتکار عمل طرف اروپایی و ناتوانی حکومت ایران در تأثیرگذاری گریزی هم از آن نیست.

البته علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، به اتحادیه اروپا هشدار داد که اگر به تعهداتش در زمینه بهره‌مند شدن تهران از منافع اقتصادی برجام عمل نکند این وضعیت «عواقب ناگوار» به دنبال خواهد داشت. او اما نگفت که منظورش از این عواقب ناگوار چیست. آیا منظور از «عواقب ناگوار» همان ادامه غنی‌سازی همچون دوره پیشا برجام است؟ یا بلندپروازی‌های موشکی و یا ترکیبی از این دو؟

چالش‌های درونی رژیم ایران اما چنین وضعیتی -یعنی وضعیت صفر- را بر نمی‌تابد. تندورهای داخلی حکومتی و محافل جنگ‌طلب با تکیه بر اینکه مزایای برجام نزدیک به صفر است دولت را تحت فشار قرار خواهند داد تا از برجام را ترک نماید. چنین گزینه‌ای البته مطلوب دولت آمریکاست. چون دولت آمریکا به استناد به همین خروج ایران از برجام، از طرف اروپایی خواهد خواست تا به تحریم‌ها ملحق شود. اما پرسش این است که آیا ترک برجام گزینه مطلوبی برای رژیم ایران است؟

سناریوی دوم

سناریوی دوم ترک برجام از سوی حکومت ایران است. اما در صورتی که حکومت برجام را ترک کند، حامیان اروپایی خود را از دست می‌دهد. در یک سناریوی خوشبینانه ممکن است، اروپا به شکل فعال به همگامی با دولت آمریکا و تحریم‌ها نپیوندد، اما همین همکاری غیرفعال هم پیامدهای معتنابه و منفی برای مناسبات خارجی ایران و اقتصاد ایران خواهد داشت.

اما اگر، سناریوی بدبین تر محقق شود، بعید نیست که اروپا نیز به تحریم‌های آمریکا بپیوند. بدین ترتیب حلقه تحریم‌ها تنگ‌تر و اثرات آن نیز بیشتر خواهد شد. چالش‌های میان ایران و اروپا در خصوص توسعه برنامه موشکی ایران، یا دخالت ایران در امور داخلی کشورهای منطقه و یا حتی «اقدامات تروریستی» در اروپا می‌تواند توجیه‌کننده پیوستن اروپا به تحریم‌های آمریکا باشد.

چنین سناریوی البته مطلوب برخی از گرایش‌های تندروی داخل ایران و جنگ‌طلبان درون حاکمیت است. چه آنها می‌توانند با توجه به موقعیت ضعیفی که دولت دارد آن را به تمکین بیشتر واداشته و قوه مجریه را در اختیار بگیرند. کوبیدن بر طلب جنگ‌ابزاری در دست این گروه برای کسب رانت و قدرت بیشتر و به دست گرفتن قوه مجریه است. وگرنه نکته پنهانی نیست که توان این گروه تنها در نوعی نمایش جنگ‌طلبی خلاصه می‌شود و توانی در بساط حاکمیت برای جنگ باقی نمانده است.

با توجه به تحلیل سناریوهای موجود به نظر می‌رسد که سناریوی «مزایای نزدیک به صفر» مطلوب‌ترین گزینه برای حاکمیت ایران است و همین سناریوست که علیرغم گله و شکایت، به ناگزیر از سوی حاکمیت ایران پذیرفته شده است.

نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG