لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۱۴:۱۴

بده‌بستان اردوغان و پوتین با چشم‌اندازی که پیدا نیست


ولادیمیر پوتین و طیب اردوغان پس از مذاکرات پنجم مارس ۲۰۲۰ و هنگام ورود به کنفرانس خبری
ولادیمیر پوتین و طیب اردوغان پس از مذاکرات پنجم مارس ۲۰۲۰ و هنگام ورود به کنفرانس خبری

مهم بود که چه کسی به دیدار چه کسی می‌رود، به‌خصوص که در این دوران تنش‌آلودشدن مناسبات آنکارا و مسکو در پی درگیری در ادلب، خود این مسئله اهمیت نمادین داشت و نشانه‌ای از آن بود که کدام طرف در موضع قوی‌تری است.

همان‌گونه که در جریان ساقط‌ شدن هواپیمای روسی توسط هواپیماهای ترکیه در نوامبر ۲۰۱۵، نهایتاً ترکیه بود که کوتاه آمد و عذر خواست، این بار نیز مسئله تنش در ادلب، گرچه برای مسکو هم حساس بود، ولی حساسیت و آسیب‌پذیری آن برای ترکیه فراتر از آن بود که اردوغان بخواهد چانه بزند بر سر این که دیدار کجا صورت بگیرد.

این‌گونه بود که خود اردوغان نهایتاً پنجشنبه (۵ مارس) به مسکو رفت و در توجیه این اقدامش هم پای مشغله پوتین در بحث‌های مربوط به اصلاحات قانون اساسی روسیه را به میان کشید.

پوتین هم البته با رفتاری شاید غیرمنتظره، یعنی ابراز تأسف عمیق و تسلیت به خاطر کشته ‌شدن سربازان ترکیه در حمله ارتش سوریه در ادلب، احساسی خوشایند به اردوغان بخشید.

برای اردوغان روشن بود که دو تاکتیکی که در بحران اخیر ادلب برای فشار بر روسیه و اتحادیه اروپا در پیش گرفته، یعنی ورود به درگیری مستقیم با ارتش سوریه از یک سو و باز کردن مرزهای خود به طرف یونان و تشویق پناهجویان به حرکت به سوی اروپا از سوی دیگر، کارایی چندانی ندارد و نمی‌تواند لزوماً به نتیجه مطلوب برسد.

درگیری با ارتش سوریه در ادلب بالأخره برای ارتش ترکیه هم بی‌آسیب نبوده و نیست، و فضای داخلی ترکیه هم در حمایت پایدار از این اقدام، تعلل و درنگ داشته است.

این نیز هست که ادامه درگیری در ادلب می‌توانست مناسبات با روسیه را به وخامت بیشتری بکشاند؛ آن هم با کشوری که مناسبات اقتصادی گسترده‌ای (۲۵ میلیارد دلار در سال) با آن دارد. اقدام روسیه در تحریم واردات مواد غذایی و کشاورزی از ترکیه یا ممنوعیت سفر توریست‌های روسی به این کشور در سال ۲۰۱۵ به آنکار نشان داد که این مناسبات مهم‌تر از آن است که بتوان آن را بازی گرفت و به خطر انداخت.

اختلافات با اروپا و آمریکا بر سر نوع رابطه آن‌ها با کردهای سوریه و نیز برخی اختلافات بر سر نوع مقابله با گروه‌های افراطی اسلام‌گرا، از داعش گرفته تا حماس، مناقشه با قبرس و یونان (اعضای اتحادیه اروپا) بر سر منابع انرژی در دریای اژه و مدیترانه، و نیز نوع رویکرد در موضوع جدایی دو بخش قبرس، به‌علاوه برخی مسائل خرد و درشت دیگر، مناسبات میان آنکارا با اروپا و آمریکا را در سال‌های گذشته دچار نوسان و بعضاً تنش کرده است.

دولت اردوغان سعی کرده است از طریق نزدیکی به روسیه و با بازی با کارت این کشور در زمینه تسلیحات و انرژی‌، قدرت مانور خود را در تنش‌ها و اختلافات با متحدان غربی افزایش دهد. از این رو، تشدید تنش با روسیه می‌توانست به از دست رفتن این کارت هم منجر شود.

افزون بر این‌ها، تشدید تنش با روسیه می‌توانست توافقات اخیر بر سر نوع کنترل مرزی در مرزهای سوریه و ترکیه در مناطق کردنشین سوریه را هم بلاموضوع کند؛ توافقاتی که امتیازی برای ترکیه در «مهار خطر قدرت‌گیری کردهای سوریه» و قطع ارتباط آن‌ها با کردهای پیکارجوی ترکیه به حساب می‌آمد. به اضافه این‌که تشدید تنش‌ها می‌توانست کلاً حضور نظامی ترکیه در سوریه را که علاوه بر «مهار خطر کردها» هدفی همچون تأثیرگذاری بر معادلات سیاسی آینده مربوط به قدرت در دمشق را هم دنبال می‌کند، با علامت سؤال روبرو سازد.

این‌که تشدید درگیری‌ها در ادلب می‌توانسته به سیل جدیدی از پناهجویان به سوی ترکیه دامن بزند، فضای ملتهب داخل ترکیه علیه پناهجوها را تشدید کند و ناخشنودی بیشتر علیه دولت اردوغان را به‌بار بیاورد هم دغدغه کمی برای رئیس دولت ترکیه نبوده است.

در شرایطی که اروپا نیز در کنار یونان ایستاده تا مرزهایش را سفت و سخت ببندد و تاکتیک سال ۲۰۱۵ آنکارا در استفاده از تشویق حرکت پناهجویان به سوی اروپا به عنوان اهرم فشاری برای امتیازگیری از این اتحادیه این‌بار چشم‌اندازی از موفقیت نشان نمی‌دهد، طبیعی بود که شکست اردوغان در مأموریت مسکو و مذاکره با پوتین هم بتواند مزید بر علت شود. به‌خصوص که در عرصه داخلی هم وضعیت اقتصادی با مشکلاتی روبه‌روست و محبوبیت حزب عدالت و توسعه خدشه‌های معینی برداشته است.

توافقی حداقلی با چشم‌اندازهای ناروشن

به همه این دلایل، اردوغان در سفرش به مسکو در پی مذاکرات فشرده ۶ ساعته، به توافقات حداقلی با روسیه رضایت داده و اصراری به برگرداندن وضعیت به قبل از شروع حمله ارتش سوریه برای بازپس‌گیری ادلب و عقب‌نشنیی این ارتش از مناطق تصرف‌شده نکرده است.

توافق جدید روسیه و ترکیه حاوی سه محور اصلی است، مشتمل بر اعلام آتش‌بس از نیمه‌شب جمعه (۶ مارس)، ایجاد یک کریدور به عمق ۶ کیلومتر در جنوب شاهراه موسوم به ام ۴ و شش کیلومتر در شمال این شاهراه که امنیت آن را برای حمل و نقل درون سوریه کاملاً تامین کند و نیز ایجاد گشت مشترکی از پلیس ترکیه و روسیه در این منطقه.

به این ترتیب، علاوه بر منتفی شدن بازگشت آوارگان سوری و غیرسوری در درگیری‌های اخیر در ادلب، شهر استراتژیک سَراقب هم در این استان که اخیراً دوباره به کنترل ارتش سوریه درآمد، در دست رژیم اسد می‌ماند و ارتباط کلیدی میان بندر لاذقیه و حلب که از طریق شاهراه ام ۴ و عبور از این شهر تأمین می‌شود، حالتی قطعی‌تر و مطمئن‌تر می‌یابد.

روسیه همچنین این انتظار از ترکیه را مطرح کرده است که در چارچوب توافقات سوچی در سپتامبر ۲۰۱۸، گروه‌های افراطی درون ادلب را از گروه‌های میانه‌رو جدا و منزوی سازد و در جهت خلع‌سلاح آن‌ها گام بردارد.

روسیه و سوریه ترکیه را متهم می‌کنند که تا کنون نتوانسته یا نخواسته این کار و در پی آن تأمین امنیت شاهراه ام ۴ را، آن‌گونه که در توافق سوچی آمده بود، متحقق کند، و همین، عملیات مسلحانه اخیر علیه این گروه‌ها را ضروری کرده است. ترکیه هم در مقابل گفته که این‌ها بهانه است و رژیم اسد قصد داشته به قیمت آوارگی صدها هزار نفر که «ترکیه خود را به متعهد به حفاظت از آن‌ها می‌داند»، ادلب را دوباره باز پس بگیرد.

با این‌ همه، ترکیه علاوه بر عفرین و اعزاز و بخشی از مرزهای سوریه در شمال این کشور، حضور خود را در ادلب نیز، هرچند کمتر از گذشته، حفظ می‌کند؛ هم به عنوان عاملی بازدارنده در راستای ممانعت از گسترش حوزه اقتدار کردهای سوریه و هم به عنوان اهرمی برای تأثیرگذاری بر معادلات سیاسی آینده سوریه و یارگیری احتمالی در ساختار قدرت این کشور. این حضور، با توجه به نزدیکی ولو نوسان‌مند ترکیه با اروپا و آمریکا، از سوی این‌ها نیز با خشنودی دنبال می‌شود، به‌خصوص که توافق یادشده سبب شود ترکیه فشار خود برای خروج پناهجویان به سوی اروپا را هم دوباره منتفی کند.

ترکیه این انتظار را هم دارد که توافق بر سر ادلب، تعامل با روسیه را بر سر مناقشه لیبی که آنکارا و مسکو در مورد آن در دو جبهه مقابل هم ایستاده‌اند، در وضعیت مساعدتری قرار دهد.

برای روسیه، و به طریق اولی برای رژیم اسد و متحد آن یعنی جمهوری اسلامی هم البته تداوم حضور ترکیه در خاک سوریه خوشایند نیست، ولی مسکو این ملاحظه را داشته که ادامه درگیری‌ها در ادلب می‌تواند به مخمصه‌ای بینجامد که وارد شدن مستقیم روسیه به نفع رژیم سوریه در مقابله با ترکیه را هم ضروری کند؛ ترکیه‌ای که به هر صورت بخشی از ناتو است.

شکل‌گرفتن چنین وضعیتی نه تنها خطر تقابل روسیه و ناتو را می‌تواند به دنبال داشته باشد، بلکه کلاً هدف سال‌های اخیر مسکو در ایجاد شکاف میان میان ترکیه و ناتو را هم بلاموضوع می‌کند.

کمترشدن نقش ایران

هر چه که هست، توافق اخیر میان مسکو و آنکارا دوباره نشان داد که نقش ایران در معادلات سوریه روز به روز کمتر می‌شود.

کل حضور و تأثیرگذاری تهران در سوریه، هم به دلیل کاهش عملیات میدانی و عدم نیاز پیشین به حضور پرسنلی و مستشاری نظامیان و شبه‌نظامیان وابسته به ایران، و هم به دلیل تداوم حملات نظامی اسرائیل به مقرها و امکانات این نیروها در ایام اخیر، با علامت سأال بزرگ‌تری روبرو شده است.

وضعیت اقتصادی ایران و مناقشات بین‌المللی آن که کمک‌های سابق به متحدانی مانند رژیم اسد را هم با مشکلاتی روبرو کرده، در کنار احیای دوباره مناسبات دیپلماتیک دمشق با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و انتظار کمک مالی از آن‌ها، رژیم سوریه را در حفظ مناسبات تنگاتنگ با ایران با ملاحظاتی روبه‌رو می‌کند.

غرب نیز برداشتن تحریم‌ها علیه سوریه و کمک به بازسازی این کشور را به تسریع و انعطاف در تدوین قانون اساسی، تقسیم بیشتر قدرت و نوع رابطه رژیم اسد با جمهوری اسلامی و نیز کمتر شدن نفوذ روسیه پیوند زده است.

با توافقات حداقلی جدید میان اردوغان و پوتین، به نظر می‌رسد که حل کلی بحران ادلب و نیز مناطقی از شرق سوریه که از حوزه اقتدار دمشق بیرون است، تابعی از حل کلی معادلات سیاسی مربوط به آینده سوریه باشد. تا آن زمان، احتمال ادامه مناقشات و درگیری‌ها منتفی نخواهد بود.

یادداشت‌ها آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان می‌کنند و لزوماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیستند.
XS
SM
MD
LG