لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۱۶:۰۳

آنگلا مرکل؛ خداحافظی طولانی و آبرومندانه


آنگلا مرکل پس از ۱۸ سال از رهبری حزب دمکرات مسیحی آلمان کنار رفت، هر چند که تا اطلاع ثانوی صدراعظم آلمان می‌ماند. رد و نشانه‌های مرکل بر سیاست آلمان و جهان و از جمله در مناسبات با ایران بارزتر از آن هستند که دیده نشود. در ایران نام مرکل این روزها با روایتی گره خورده که در شبکه‌های اجتماعی از پرواز غیرمتعارف او به آرژانتین دست به دست می‌شود.

«پس از ۱۸ سال که من رهبر حزب دمکرات مسیحی بودم، سیمای حزب بسیار تغییر کرده و حالا دیگر این حزب، حزب سال ۲۰۰۰ نیست و چه خوب که این چنین است.»

این از جمله نکاتی بود که روز جمعه ۱۶ آذر، آنگلا مرکل در سخنرانی و داعش به عنوان رهبر حزب خطاب به هزار نماینده‌ای که در کنگره حزب گرد آمده بودند عنوان کرد. درست هم می‌گوید. در واقع، گرچه فشار و ضروریات زمانه هم مطرح بوده است، ولی با پیگیری و خواست مرکل سیمای محافظه‌کار حزب دمکرات مسیحی به شدت تغییر یافته، از وداع با ساختارهای محافظه‌کارانه مردانه در حزب که خودش به عنوان اولین رهبر زن حزب نماد آن بود تا لغو خدمت نظام وظیفه، تا هم‌سطح‌ کردن حقوقی همه انواع زندگی‌های مشترک، تا وداع با انرژی اتمی، تا تعیین سهمیه برای حضور زنان در سطوح مدیریت شرکت‌ها تا قبول اسلام به عنوان حیات اجتماعی آلمان تا قبول تابعیت دوگانه ...

اینکه یکی از سه نامزد جانشینی او در کنگره امروز مردی همجنسگرا بود را کمتر کسی حتی تا ۱۰ سال پیش هم می‌توانست در حزب دمکرات مسیحی و در میان محافظه کاران تصور کند.

البته در پیامد این روندها و تحولات بخشی از محافظه کاران درون حزب و جامعه حالا خود را بی‌پناه و بی‌ماوا می‌یابند و حزب پوپولیست راستگرای «آلترناتیو برای آلمان» (AFD) هم بر همین بستر و مبنا قوت گرفته. این عوارض جنبی رویه و رویکرد مرکل در حزب دمکرات مسیحی، اجبار او به استعفا از رهبری حزب را به دنبال آورد، ولو که او ابراز تمایل کرده که مقام خود به عنوان صدراعظم را تا پایان این دوره مجلس (۲۰۲۱) حفظ کند.

«حرمت انسان خدشه‌ناپذیر است»

مرکل در سخنرانی‌اش همچنان ابایی نکرد تکرار کند که «برای حزب حرمت همه انسان خدشه‌ناپذیر است»، تأکیدی غیرمستقیم بر سیاست پناهجویی سال ۲۰۱۵ و دفاع از آن. در این سال که صدها هزار تن پناهجو از سوریه و عراق و افغانستان و ... پشت دروازه‌های اتحادیه اروپا خواهان ورود بودند، دولت مرکل، هم از سر مسائل انسانی و هم با ملاحظه روندهای جمعیتی و نیازهای بازار کار و هم در هماهنگی با ارباب اقتصاد آلمان دروازه‌های کشور را گشود و نزدیک به یک میلیون نفر پناهجو وارد آلمان شدند؛ باری سنگین برای کشور که گرچه حدوداَ خوب مدیریت شده، ولی چالش‌های انسانی و فرهنگی و امنیتی حضور این شمار گسترده از پناهجو در پیوند با مبهم‌ شدن برخی از چشم‌اندازهای اقتصادی و هویتی ناشی از جهانی‌شدن و دیجیتالیسم و تغییرات اقلیمی بخش‌هایی از جامعه را به سوی دغدغه‌ها و عدم اطمینان‌هایی رانده است.

برای این بخش از جمعیت که تا حدود زیادی پایگاه حزب دمکرات مسیحی به شمار می‌آمده حالا شعارهای هویت‌گرا، قسما خارجی‌ستیز، مسیحیت‌محور و اسلام‌ستیزانه ملی‌‌گرایان پوپولیست جذاب شده است. محافظه‌کاران درون حزب دموکرات مسیحی برای جذب دوباره این نیروها چاره را در تشدید شاخص‌های محافظه‌کارانه و مصادره این یا آن شعار حزب آلترناتیو برای آلمان یافته‌اند، کاری که به عقیده آنها با تداوم رهبری حزب توسط خانم مرکل یا شخصیتی با افکار مشابه ممکن نیست.

اینکه اصولاً دوران احزاب مردمی با پایگاه‌های گسترده اجتماعی که طیف‌های مختلف فکری و اجتماعی می‌توانستند در آنها در کنار هم حضور و رقابت داشته باشند هم سپری شده البته مشکل عمده‌تری است که هنوز کمتر روی آن تمرکز می‌شود. فعلاً هنوز ترجیح داده می‌شود که به جای تاملات و چاره‌اندیشی‌های دور و درازتر در بار آینده و چشم‌اندازهای تشکلی به نام حزب در یک نظام دمکراتیک، مشکلات پدیدآمده و ریزش آرا را به مشی‌ها و افراد برگردانند و تعویض و ترمیم آنها را چاره‌کار تلقی کنند.

مرکل در دوره‌ای که حزب دمکرات مسیحی به دلیل کسب پول‌های سیاه در دوران هلموت کهل با بحران رهبری روبه‌راه بود، به عنوان رهبر دوران گذر انتخاب شد تا «رهبران» باسابقه نفسی تازه کنند و دوباره به قدرت بازگردند. مرکل اما خطی بر این محاسبات کشید و خود سکان هدایت حزب را برای ۱۸ سال در اختیار گرفت، با شطرنج‌های سیاسی بعضاً نفس‌گیر در درون حزب با مدعیان و رقبای قدیم و جدید. با این همه رهبری نرم و بی‌حاشیه او هیچوقت به مسیری نرفت که با عنوان «بانوی آهنین» تناسبی داشته باشد. خودش هم او از ای عنوان دل خوشی نداشت.

زاویه‌های مرکل با جمهوری اسلامی

در دوران ۱۸ سال رهبری مرکل بر حزب دموکرات مسیحی کلیسای کاتولیک سه پاپ به خود دید و بزرگترین حزب رقیب در آلمان، یعنی سوسیال دمکرات‌ها از جمله به دلیل بحران‌هایی که داشتند ۱۰ رهبر عوض کردند. مرکل اما ۱۸ سال ماند، نه صرفاً به دلیل جوانی نسبی‌اش و نیز ساختار محافظه‌کارتر حزب در قیاس با سوسیال دمکرات‌ها، بلکه نیز به دلیل شیوه و سبک رهبری‌ غیرهیجانی‌اش و بعضاً هم به دلیل موکول‌کردن تصمیم‌های مهم به شرایطی آرام‌تر که لزوماً همیشه هم مزیت نبود.

در ۱۳ سالی که مرکل صدراعظم آلمان است آلمان و اروپا بحران‌های بزرگی را از سر گذرانده‌اند یا هنوز می‌گذرانند، که قسماً به روندهای جهانی‌شدن و دیجیتالیزه‌شدن جهان مربوط است و به چالش‌های اقتصادی، زیست‌محیطی، هویتی، فرهنگی، اجتماعی و پناهجویی ناشی از آن.

در زمره این بحران‌ها می‌توان به بحران مالی و بانکی سال ۲۰۰۷ و بحران پناهجویی در سال ۲۰۱۵، واگرایی در اروپا و اختلال در روند وحدت آن که اوجش بحران اقتصادی یونان و بعداً برگزیت بود و هست، تا چالش‌های روی کارآمدن ترامپ و شناور شدن مناسبات شکل‌گرفته و «فولادینی» که میان دو سوی اقیانوس شکل گرفته بود تا قدرت‌گیری پوپولیست‌های در اروپا و از جمله در خود آلمان تا ... اشاره کرد. اینکه خود مرکل و دولت او هم با سخت‌گیری در مورد سیاست‌های ریاضتی در حوزه یورو که بیش از همه منافع آلمان و رشد اقتصادی آن را تأمین می‌کرد هم، در این زمینه بی‌تقصیر و تأثیر نبودند شاید قابل اشاره باشد.

مرکل هیچ‌گاه با ایران تحت رهبری جمهوری اسلامی صاف نشد، نه در دوره‌ای که احمدی‌نژاد سرکار بود و بحران برنامه اتمی ایران و نفی هولوکاست در اوج بود و نه اکنون که همچنان به دلیل موضع معطوف به نابودی اسرائیل حاضر به ملاقات با رئیس‌جمهور ایران حتی در حاشیه کنفرانس‌های بین‌المللی نیست. و به رغم قول و قرارها در مورد حفظ برجام همین مواضع جمهوری اسلامی مانع از آن می‌شود که آلمان تحت رهبری او برآمدی قوی‌تر در جهت حراست از این توافق و ایستادن در برابر آمریکا یا متقاعد کردن آن به تغییر رویه داشته باشد. سوسیال دمکرات‌ها همه سر کار بودند، شاید از ملاقات با روحانی تن نمی‌زدند، چنان که شرودر از دیدار با خاتمی تن نزد، ولی در سیاست حراست از برجام احتمالاً تفاوتی نمی‌بود.

ورای سیاست‌های کلان، آنچه که این روزها برای ایرانی‌های حاضر در شبکه‌های اجتماعی در مورد مرکل عمده شده، یکی این است که نه خودش و نه همسر شیمیدانش اجازه نداده‌اند که سیاست وارد زندگی شخصی‌شان شود یا سودی از موقعیت مرکل به این خانواده برسد؛ و یکی هم دست به دست‌شدن روایتی از رفتار بی‌تکلف او در پرواز اخیرش به آرژانتین است.

مرکل دو هفته پیش به دلیل خرابی هواپیمای دولتی مجبور شد برای شرکت در اجلاس رهبران گروه بیست در بوئنوس آیرس سوار یک هواپیمای معمولی بشود و با مسافرانی عادی ۱۳ ساعت پرواز را در راه باشد. مسافری که همسفر او بوده روایتی از این همسفر بی‌تکلف نوشته که در شبکه‌های اجتماعی ایرانی‌ها هم می‌چرخد.

آگوستین آگوئرو، جوان آرژانتینی همسفر مرکل به یک باره کسی را در صندلی کنار خود می‌یابد که نشریه فوربس هفت بار او را به عنوان قدرتمندترین زن جهان برگزیده است. آگوئرو رفتار و رویکرد سیاستمداران را هم عمدتاً از سریال معروف خانه پوشالی می‌شناخته. ولی چیزهایی که او از مرکل در آن پرواز دید با درکش از یک سیاستمدار در آن سریال و شاید در آرژانتین و بسیاری از کشورها و حتماً ایران، به شدت متفاوت بود.

اگوئرو در توئیترش عکسی از مرکل در هواپیما را منشتر کرد و این گونه نوشت: «انتظار نداشتم که قدرتمندترین زن جهان یک فرد عادی باشد. او ماست خورد، کتاب خواند و کمی خوابید. هیچ درخواست خاصی نداشت...جرئت نکردم با او صحبت کنم، اما او چند بار به من نگاه کرد و لبخند زد.»

فرود بعدی هم آبرومندانه خواهد بود؟

مرکل امروز که غزل خداحافظی از رهبری حزب را در برابر هزار نماینده حاضر در کنگره خواند با تشویق و ستایشی ده دقیقه‌ای در پایان مواجه شد که کم‌سابقه بود، بی آنکه همان بی‌تکلفی دیده‌شده در پرواز آرژانتین از رفتارش رخت بربندد.

بر سر انتخاب جانشین مرکل در حزب رقابت فشرده‌ای در کنگره امروز درگرفت که یک سوی آن خانم آنگرت کرامپ کارنباوئر ایستاده بود و سوی دیگر آن فردریش مرتس. کارنباوئر مواضعی نزدیک به مرکل دارد و مرتس طیف محافظه‌کارتر درون حزب را نمایندگی می‌کند که معتقدند به دلیل کم‌رنگ‌ شدن شاخصه‌های محافظه‌کاری در حزب، ریزش آرا و قدرت‌گیری حزب رقیب «آلترناتیو برای آلمان» روی داده است.

با انتخاب خانم آنگرت کرامپ کارنباوئر با ۵۱۷ رأی از ۹۹۹ رأی کنگره گرچه ماندن مرکل در مقام صدراعظمی و ممانعت از چالش میان رهبری حزب و صدراعظم شانس بیشتری دارد، ولی هم اختلاف نسبتاً کم آرا با رقیب و هم سرنوشت انتخابات پارلمان اروپا و دو انتخاب ایالتی در سال آینده فاکتورهای تاثیرگذاری در مورد موفقیت رهبری جدید حزب و بالتبع ماندن یا رفتن مرکل هستند. اگر سلسله ریزش آرا در سه انتخابات یادشده ادامه یابد، شاید هم رهبر جدید حزب بیش از پیش به مواضع محافظه‌کارانه‌تر بگراید (یا حتی کنار گذاشته شود) و هم کنار گذاشتن مرکل قبل از پایان دوره مجلس را راه‌حل تلقی کنند.

مرکل در تشخیص لحظه برای کنار رفتن از رهبری حزب تقریباً به موقع عمل کرد. او در کنگره امروز گفت که «من برای صدراعظم شدن زاده نشدم، من همیشه آرزویم این بوده که در مشاغلی که به‌عهده می‌گیریم آبرومندانه عمل کنم و آنها را آبرومندانه ترک کنم».

ترک آبرومندانه رهبری حزب حالا رقم خورده است. نحوه ترک مقام صدراعظمی موضوع سال‌ها یا ماه‌های آینده است.

XS
SM
MD
LG