لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ تهران ۱۶:۱۱

سوریه، جمهوری اسلامی و دیپلماسی ظریف


علاء‌الدین بروجردی، نماینده مجلس، در دیدار با بشار اسد
علاء‌الدین بروجردی، نماینده مجلس، در دیدار با بشار اسد
چندی پس از آن که بحث حمله نظامی به سوریه در اثر استفاده از سلاح شیمیایی علیه غیرنظامیان شدت گرفت، جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در نوشته‌ای دوستانه در صفحه فیس‌بوک خویش سوالاتی را درباره موضوع سوریه مطرح کرد وهمگان را به اشتراک نظر فراخواند. این ابتکار که در نوع خود کم‌نظیر و ستودنی است در واقع تصویری از دیپلماسی وزیر خارجه جدید جمهوری اسلامی نسبت به سوریه است.

محور اصلی پرسش آقای ظریف مسئله مهم جنگ و صلح در قاموس روابط بین‌الملل بود، اما در عین حال بهانه اصلی طرح این بحث موضوع حمله احتمالی به سوریه بود. ظریف پرسیده بود: «صرف نظر از روابط ایران و سوریه، تحولات اسف‌بار اخیر یک پرسش اساسی که سال‌هاست دغدغه فکری بنده است را مجددا مطرح می‌کند که آیا در جهان کنونی می‌توان اهداف انسان‌دوستانه یا حتی اهداف سیاسی را از طریق جنگ و عملیات نظامی به پیش برد؟»

رویکرد طرح سوال از سوی ظریف نشان می‌دهد که او گرایش شدیدی به نظرات آرمان‌گرایان در روابط بین‌الملل دارد. آرمان‌گرایان تلاش می‌کنند تا با حاکم ساختن قواعد حقوق بین‌الملل و توسعه نهادهای بین‌المللی به‌تدریج از قدرت حاکمیت دولت‌ها به عنوان مهم‌ترین بازیگران جامعه بین‌الملل بکاهند و در نتیجه اراده آنها را در قالب تاسیس نهادهای مختلف بین‌المللی و زیر سایه حقوق بین‌الملل مهار کنند.

از این رو آقای ظریف به منع جنگ و اصل عدم توسل به زور اشاره می‌کند و می‌گوید: «آیا می‌توان برای مقابله با یک عمل خلاف حقوق بین‌الملل یا حتی یک جنایت، یک قاعده آمره حقوق بین‌الملل (ممنوعیت توسل به زور) را نقض کرد؟ اصولا چرا منشور ملل متحد جنگ و تهدید به آن را ممنوع کرده است؟ آیا این یک خیالبافی حقوقی است یا بیان یک واقعیت سیاسی؟ به عبارت دیگر، آیا در قرن بیستم و بیست و یکم جنگ ابزار کارآمدی برای پیشبرد سیاست خارجی یا اهداف انسان‌دوستانه است؟ یا این که چون جنگ کارآمدی ندارد ممنوع شده است؟»

این نگاه، ادعای نگارنده را تصدیق می‌کند که آقای ظریف می‌تواند آرمانگرا باشد. اما آیا سیاست خارجی جمهوری اسلامی که وی سکان آن را به دست گرفته است، در قبال سوریه از بدو آغاز بحران، نگاهی آرمان‌گرایانه داشته است؟ گرچه آقای ظریف در آن مقطع مسئولیتی نداشته‌اند و چنان چه داشتند شاید مسائل به نحوی دیگر رقم می‌خورد، مسئله اینجاست که مناسبات ایران و سوریه در دوره دولت احمدی‌نژاد کاملا بر نگاهی رئالیستی و منطبق بر منافع جمهوری اسلامی استوار بوده است. جمهوری اسلامی با حمایت مطلق از دولت بشار اسد و تایید جنایات وی در کشتار غیرنظامیان و همچنین اعزام نیروی مسلح به خاک سوریه عملا در پی رسیدن به اهداف شخصی خویش بوده است.

جمهوری اسلامی در واقع یکی از مسببان پیچیده شدن بحران سوریه و تداوم کشتارها در این کشور بوده است. سیاست‌های واقع‌گرایانه به بهانه حمایت از خط مقدم جبهه نبرد علیه اسرائیل و حفظ منافع جمهوری اسلامی در سوریه و جنوب لبنان یکی از عوامل توسعه این بحران بوده است. متاسفانه نابخردی‌ها در دوران دولت گذشته نیز در مدیریت بحران سایه افکنده و عملا سوریه را به میدان برد و باخت تبدیل کرده است. البته انتظار نیز نمی‌رود در دولت جدید نیز تغییر محسوسی در این سیاست روی دهد، مگر آن که با صورت گرفتن حمله نظامی و سقوط دولت اسد صورت مسئله به طور کلی پاک شود.

از این رو نمی‌توان به دولت‌های معارض دولت سوریه نیز خرده گرفت. آنان نیز با بدبینانه‌ترین نگاه، همچون جمهوری اسلامی نگاهی کاملا منفعت‌جویانه به مناسبات بین‌المللی دارند و البته آقای ظریف بهتر می‌دانند که دموکرات‌ها در آمریکا عمدتا نگاهی آرمانگرایانه‌تر از جمهوری‌خواهان به روابط بین‌الملل داشته‌اند.

اکنون سوال این است که آیا آقای ظریف این نقدها به سیاست خارجی ایران در قبال سوریه را وارد می‌داند یا خیر و اگر وارد می‌داند چه رویکردی برای اصلاح آن دارد؟ متاسفانه علی‌رغم این که به نظر می‌رسد با حمله نظامی غرب به سوریه وضعیت دشوارتری برای آینده منطقه متصور است هنوز جمهوری اسلامی بر سیاست خارجی خویش در حمایت از دولت اسد اصرار دارد و به راه حلی اساسی برای حل این بحران نمی‌اندیشد. گویا اسد تنها مهره‌ای است که جمهوری اسلامی در سوریه دارد و در صورت حذف وی دیگر شانسی برای نفوذ در این کشور نخواهد داشت. این دیپلماسی عین سیاستی است که کشورهای غربی در قرن نوزدهم دنبال می‌کردند.

واقعیت دیگر این است که تاکنون همه انتقادات از دولت احمدی‌نژاد در مسائل اقتصادی خلاصه شده است و نقد عملکرد برخی از حوزه‌ها که در حریم شخص رهبر جمهوری اسلامی قرار دارد همچنان برای دولتمردان جدید نیز ممنوع است، در غیر این صورت آقای ظریف بهتر از هر کس می‌توانست تصدیق کند که ایران چگونه قادر بود بحران سوریه را مدیریت کند و زمینه برای رشد گروه‌های تفکیری و شبکه‌های تروریستی در سوریه در قالب نیروی اپوزیسیون دولت را ندهد.

مسلما جنگ با هر نیتی یکی از منفورترین پدیده‌های قرن جدید است، هر چند اصل منع توسل به زور بر اساس منشور ملل متحد استثنائاتی نیز دارد که نیازی به توضیح آن نیست. جمهوری اسلامی اکنون نیز می‌تواند با کنار گذاشتن اسد حداقل به صرف این که وی قادر به کنترل اوضاع سوریه نیست و حمایت از دولتی که مورد خواست ملت سوریه است گامی به سمت پرهیز از جنگی دیگر در منطقه بردارد.

آقای ظریف نیز از منظر یک شخص حقیقی می‌توانند اقدام نظامی علیه سوریه را تقبیح کند، اما از جایگاه جمهوری اسلامی که پیشتر سیاست جانب‌دارانه‌ای در قبال سوریه اتخاذ کرده است، طرح این سوالات نوعی دوگانگی در موضع‌گیری را تداعی می‌کند. وزیر خارجه جمهوری اسلامی نمی‌تواند وقتی سلاح و سرباز به سوریه اعزام و در عمل خود را وارد صحنه جنگ و درگیری داخلی در کشور ثالث می‌کند سخن از منع جنگ و نکوهش حمله نظامی سر دهد.
XS
SM
MD
LG