امانوئیل اوتولنگی ، یکی از پژوهشگران « بنیاد دفاع از دمکراسی» که مرکز آن در واشینگتن است مقاله ای در «نشنال پست» در مورد اتهام توطئه ایران برای ترور سفیر عربستان در آمریکا، مقاله ای نوشته است.
این نویسنده می گوید خبر طرح شکست خورده ايران در راستای ترور سفير سعودی در ايالات متحده آمريکا هنوز صفحات اول روزنامه ها را به خود تخصيص داده است. با اينهمه برخی مقامها و آگاهان می کوشند اين نظر را تلقين کنند که طرح مورد بحث عملا کار تعدادی از «عناصر خبيث» درون رژيم ايران است که کوشش دارند «اصلاح طلبان» تهران را خراب کنند.
به نوشته آقای اتولنگی، اريک هولدر وزير دادگستری آمريکا «بخش هايی از حکومت ايران» را مقصر اعلام می کند. به نوشته جمشيد و کارول چوکی، پژوهشگران دانشگاه اينديانا در وب سايت سی ان ان «اعضای بنيادگرای حکومت ايران که همواره در پی خراب کردن هرگونه احتمال عادی شدن رابطه ميان تهران و واشنگتن بودند احتمالا در کار خود موفق شده اند.» در بريتانيا نيز جوليان بورگر در روزنامه گاردين می نويسد: «به نظر غيرمحتمل می آيد که آيت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ايران با چنين طرح جسورانه ای با نتايج احتمالی غيرقابل پيش بينی موافقت کرده باشد.» مارک هوزنبال و تبسم ذکريا، از رويتر از يک مقام دولتی که نامش برده نشده نقل قولی آورده اند به اين مضمون که «ايالات متحده آمريکا اطلاعات دقيقی مبنی بر ميزان ارتباط با راس هرم ندارد...»
امانوئل اتولنگی که اخیرا کتابی درباره سپاه پاسداران منتشر کرده می افزاید انگيزه بسياری از اين تخمين ها ميل باطنی در غرب برای باز بودن راه گفت و گو با ايران است. اميدی که در صورت پذيرش گزينه دخالت رژيم و نه گروهی اقليت در طرح ترور سفير سعودی، بر باد خواهد شد.
بسياری از زمامداران غرب و کارشناسان هنوز بر اين باورند که اگر اين ساختار خبيث افراطيون در داخل رژيم ايران نبود تاکنون سازش صورت گرفته بود.
وی می افزاید اما واقعيت به گونه ديگری است: عوامل و ايادی ايرانی به اين دليل می توانند بکشند يا آسيب بزنند که رهبرانشان به آنها دستور داده اند. نبايد تصور کرد که يک گروه از پشت گروه ديگری را خنجر می زند. ايران چهل تکه ای از ملوک الطوايف به رهبری جنگ سالاران که هر کدام ساز خود را در سياست خارجی می زنند، نيست. برعکس چنين تصميم هايی نمی تواند بدون نظارت و بدون اجازه قبلی از مقامهای بالاتر حکومت يعنی بدون اجازه خود رهبر عملی شود. ناديده گرفتن مخمصه سياسی ناشی از بيرحمی رژيم ايران به اميد اين که به عناصر «اصلاح طلب» کمک کنيم نزديک ترين راه رفتن به استقبال رويدادهايی بدتر در آينده است.
به نوشته آقای اتولنگی، واشنگتن بايد بهتر بداند. حمله به برج های خوبر در عربستان سعودی در سال ۱۹۹۶ که منجر به از دست رفتن جان ۱۹ آمريکايی شد اثر انگشت ايران را داشت. ايالات متحده برای آن که مبادا راه گفت و گوی سياسی با ايران را ناهموارتر سازد، القاعده را مقصر خواند. ۱۵ سال از آن تاريخ گذشته و هنوز درخت ديپلماسی بر نداده است.
پژوهشگر بنیاد «دفاع از دمکراسی « در سالهاست عوامل رژيم ايران مخالفان خود را در تبعيد، روز روشن و در برابر ديدگان مردم در پايتخت های اروپايی ترور می کنند. شاپور بختيار، در پاريس، کاظم رجوی برادر مسعود رجوی در ژنو، عبدالرحمن قاسملو در وين و صادق شرفکندی در برلين از رهبران کرد تنها نمونه ای از شمار بيشتری هستند که جان خود را از دست داده اند.
وی می افزاید دولت های اروپايی نيز که روابط بازرگانی شان با ايران آنها را زمينگير کرده است خود را به نديدن زده اند. دوران «پراگماتيزم» زمامداری علی اکبر هاشمی رفسنجانی آمد و در پی آن دوران «رفرميسم» جانشين او محمد خاتمی سر رسيد. آنها وسوسه شده بودند که باور کنند که اين زمامداران خوش نيت مداراجو هستند. وقتی هم رويدادهايی اثر انگشت ايران را برملا می کرد فورا گناه به گردن عوامل خبيث و نه خود رژيم انداخته می شد.
آنچه نگرش اروپا را دگرگون کرد، نتيجه گيری های گريزناپذيری بود که سرانجام قاضی های آلمانی را متقاعد کرد که دستور کشتار رهبران کرد ايرانی در ميکونوس از بالا صادر شده است. اين رويداد در روز ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ در برلين روی داد که رويا حکاکيان با هنرمندی هرچه تمامتر در کتاب تازه خود با نام «آدمکشان قصر فيروزه» آن را مستند کرده است.
آنچه تا آن زمان به ايران فرصت تکرار چنين اقداماتی را می داد آزادی عمل آن بود برای رفت و آمد در خيابانهای اروپا و شکار مخالفان رژيم. آنچه سبب شد ايران اين گونه اعمال را متوقف کند رشد خشم عليه ايران در سرتاسر اروپا بود. ايران ديگر نمی توانست در برابر شواهد روشن اعمال خود را انکار کند. تصميم مشترک کشورهای اروپايی برای فراخواندن سفيران خود از تهران کافی بود که تهران را از فکر ادامه کشتار مخالفان رژيم در تبعيد باز دارد.
آقای اتولنگی می گوید حال بد نيست عقربه زمان را به تاريخ امروز بياوريم. آنچه سران بالای رژيم ايران را به فکر انداخت که حمله ای چنين گسترده را در پايتخت آمريکا تدارک ببينند اين فرض بود که دولت کنونی آمريکا ضعيف تر از آن است که واکنشی تند نشان دهد زيرا اين دولت سرش گرم باز نگاه داشتن در ديپلماسی است و انگشت اتهامش را متوجه راس هرم قدرت در ايران نخواهد کرد. زمامداران ايران با خود استدلال کرده بودند که اين طرح برای ايران هزينه ای در بر نخواهد داشت.
این نویسنده در پایان می نویسد تاريخ جمهوری اسلامی ايران به ما می آموزد که ايران تنها زمانی دست از کارهايش بر خواهد داشت که با تصميمی محکم و آمادگی برای پيکار از سوی طرف مقابل رو به رو شود. واشنگتن تا حال نشان داده است که همواره متاسفانه واکنشی غير از اين را برگزيده است. بگذاريد اميدوار باشيم که اين نگرش در آينده تغيير يابد.