روز دوشنبه اول خرداد برابر با ۲۱ آوریل در آستانه مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای پنج به علاوه یک (شامل آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین به علاوه آلمان) گروهی پژوهشی در بریتانیا به نام «گروه تحقیق اکسفورد» در ۲۰ صفحه گزارشی منتشر کرده است به نام «آچمز هسته ای ایران، شکستن بن بست».
تنظیم کنندگان این گزارش برای تحقیق در این باره با افراد و چهره های شاخص نزدیک به محافل سیاستگذاری ایران و شش کشور دیگر درگیر در این مسئله و نهادهای بین المللی گفت و گو کرده اند.
به نوشته «گروه تحقیق اکسفورد» گرچه بعضی از کسانی که این گروه با آنها به رایزنی پرداخته افراد مجربی هستند یا در گذشته در محافل سیاستگذاری کشورهای خود یا نهادی بین المللی نقش داشته اند، اما در حال حاضر سمتی در هیچیک از دولت ها ندارند.
گزارش یاد شده در ۳ بخش تنظیم شده است.
در بخش اول به کمبودهایی پرداخته شده که به نظز گزارشگران در گذشته سبب عدم پیشرفت مذاکرات شده اند.
در بخش دوم نتایج سیاسی دوسویه مکمل تشویق و تهدیدِ دولتِ باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و اتحادیه اروپا بررسی شده است. یعنی سیاست توامان اعمال تحریم های فلج کننده از یک شو و درگیر کردن ایران در مذاکره از سویی دیگر؛ و سیاستی که به نوشته گزارشگران در مرحله جدید باید نسبتهای مشوق ها و تهدیدها در آن از نو تنظیم شود. (نگرانی گزارشگران از این است که ممکن است محدودیتهای ناشی از سیاست داخلی ایران از یک سو و عدم همکاری تهران از سوی دیگر پاندول را بیش از حد به سمت برخوردهای تنبیهی کشانده باشد).
بخش سوم گزارش «گروه تحقیق اکسفورد» به ارائه رئوس راه حل این اختلاف نظر می پردازد. به رسمیت شناختن حق فعالیت هسته ای ایران در چارچوب پیمان منع گسترش به گونه ای که به کسب توانایی تولید سلاح هسته ای منجر نشود، در کنار تعهد ایران به امضای پروتکل الحاقی و دادن اجازه بازرسی بدون محدودیت به آژانس بین المللی انرژی هسته ای برای بازدید از تاسیسات و نیروگاهها ، از جمله مواردی است که در راه حل ارائه کنندگان گزارش بر آن تاکید شده است.
تهیه کنندگان این گزارش عبارتند از: گابریل ریفکیند مدیر برنامه خاورمیانه «گروه تحقیق اکسفورد» (تحلیلگر و کارشناس حل اختلاف)؛ پل اینگرم دبیر اجرایی «شورای عالی اطلاعات امنیتی بریتانیایی آمریکایی» (و برنامه ریز استراتژی بلندمدت این نهاد)؛ و اسکندر صادقی بروجردی «محقق گروه تحقیق اکسفورد» (و دانشجوی دکترای مطالعات معاصر خاورمیانه در دانشگاه اکسفورد).
اسکندر صادقی بروجردی میهمان گفت و گوی ویژه رادیو فرداست.
آقای اسکندر صادقی، چهرههای شاخصی که گروه تحقیق آکسفورد با آنها رایزنی و مشاوره کرد تا چه حد به هیاتهای مذاکره کننده ایران و کشورهای ۵+۱ نزدیک بودند؟
اسکندر صادقی: اینها افرادی بودند که قبلا در روند مذاکرات شرکت داشتند. چهرههایی که کاملا به نوع کارکرد دیپلماسی آگاه بودند و درباره پرونده هستهای ایران اطلاعات جامعی داشتند. و قادر بودند از مسایل، ملزومات و موانع پیش روی طرفهای درگیر تخمینی به دست دهند. بیشتر از این چیزی نمیتوانم بگویم.
پس، از آنها نام نمیبرید؟
نه. همانطور که گفتم ما با افراد نزدیک روند مذاکره مشاوره کردیم و مبنای کار ما اعتماد است و نام بردن از این افراد یا ذکر جزییات سبب سلب اعتماد میشود.
اما کم و بیش مطمئنید که آنچه که این افراد میگفتند بازتاب نظرات تصمیمگیرندگان حوزه سیاست خارجی در کشور هر یک از آنها بود؟
بله. اطمینان داریم که همینطور است. بر مبنای برداشتهای خودمان و کمکی که به پیشبرد گردآوری اطلاعات و استنتاجهای تحقیقی ما کردند نظرات طرفهای درگیر را به خوبی بازتاب دادند. بدیهی است که هیچیک مقامهای رسمی کشوری نبودند. بنابراین نمیشود گفت نظرات دولتها را انعکاس میدادند. اما اشخاص مجربی بودند که ما برای تهیه این گزارش با آنها رایزنی کردهایم و اطمینان داریم که گزارش بازتاب دهنده خواستها، نگرانیها و دغدغههای طرفهای درگیر است.
شما در گزارش تان به ۹ عامل اشاره کرده اید که مجموعا به شکست مذاکرات در گذشته انجامیدهاند. تا پیش از گفت و گوهای اخیر استانبول از نظر ایران کدام یک از این عوامل موجب شکست مذاکرات گذشته بودهاند؟
به نظر من مهمترین نگرانی ایران این است که به حق ایران برای غنیسازی اورانیوم در خاک ایران احترام گذاشته نشده و ایران نگران این است که آمریکا و غرب میخواهند این حق را از ایران سلب کنند. همین که تهران تا این حد تلاش کرده که اورانیوم تولید کند نشان دهنده این است که این موضوع برای ایران بسیار حساس است. اما فکر میکنم حرفهای خانم کاترین اشتون، مسوول دیپلماسی اتحادیه اروپا این اطمینان خاطر را به ایران داده باشد که در چارچوب ان پی تی، قرارداد منع گسترش، حق ایران برای تولید انرژی هسته ای صلح آمیز به رسمیت شناخته شده. تنها مانده که پاسخهای ایران آژانس بینالمللی انرژی هسته ای را راضی کند و جای شک باقی نگذارد که برنامه هسته ای ایران ابعاد نظامی ندارد.
و از نظر کشورهای ۵+۱ کدامیک از ۹ عاملی که گروه تحقیق آکسفورد باور دارد در گذشته مانع پیشرفت مذاکرات شده، بیشتر اهمیت دارد؟
به نظر من همه طرفهای درگیر در گذشته اشتباهاتی کردند و در بعضی سرفصلها اشتباهات فاحشی هم کردند. شاید تاکید آمریکا در گذشته، در دوران ریاست جمهوری جورج بوش که ایران نباید حتی یک سانتریفیوژ فعال هم داشته باشد، عامل تاثیرگذاری بود در این تصمیم که از تلاشهای اروپاییها در توافق پاریس در سال ۲۰۰۴ حمایت نشود. و همین هم سبب شد که مذاکرات اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۵ محتوای ملموسی نداشته باشد.
البته بعدا ایران هم در سال ۲۰۰۹ در وین یک اشتباه فاحش کرد، وقتی که دولت ایران پیشنهاد مبادله سوخت برای تاسیسات هستهای تهران را رد کرد. و به نظرم ایران هم از این تصمیم پشیمان باشد. ولی به نظر میرسد که رسیدن به یک توافق فدای اختلافهای درونی سیاسی در ایران شد که گاهی در ایران اتفاق میافتد و سبب میشود غربیها نگران باشند که چشمانداز توافق معمولا گروگان روند درگیریهای داخلی جناحی در ایران میشود.
یکی از نتایج گزارش شما این است که باید در شیوه برخورد به پرونده هستهای ایران تجدید نظر شود. در این باره توضیح میدهید؟
ما نمیگوییم که سیاست جاری غلط است. به نظر ما سیاست دوسویه تشویق و تطمیع مکمل موثر بوده. دادن گزینه دیپلماسی به ایران و ادامه گفتگوها در کنار فشار گذاشتن بر ایران سبب شده ایران فکر کند ضروری است به نگرانیهای اصلی آژانس و کشورهای ۵+۱ بپردازد. پیشنهاد ما این است که اگر ایران با کنار گذاشتن غنی سازی بیست در صدی اورانیوم و انتقال اورانیوم ذخیره شده بیست درصدی به خارج موافقت کند، لازم است آمریکا و کلا ۵+۱ هم تمایل خود را به دادن امتیاز به ایران نشان دهند. به همین دلیل ما به این نتیجه رسیدهایم که در قبال هر توافق و سازشی طرفین باید امتیازی به همدیگر بدهند تا در پایان هر دور مذاکره دو طرف چیزی به دست آورند.
قبلا برخی این نظر را مطرح کرده آند که مساله هستهای ایران فقط و فقط وقتی حل میشود که کل اختلافات ایران و آمریکا یک جا حل شود. یعنی کمک به تروریسم، بیثبات کردن منطقه، نقض حقوق بشر و تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای از نظر آمریکا. آیا در میان چهرههای شاخصی که با آنها رایزنی کردید کسانی بودند که چنین نظری داشته باشند یا نه؟
ما فکر نمیکنیم کاربرد آنچه چهرههایی مثل فلینت و هیلری لورت، از مسوولان سابق در دولت جورج بوش درباره لزوم انجام یک توافق کلی میان ایران و آمریکا پیشنهاد کردهاند فعلا قابل وصول باشد. همچنین فکر نمیکنیم این راه حل به کار پیشبرد آجل رژیم منع تکثیر بیاید که مساله اصلیاش تولید اورانیوم غنی شده به میزان ۲۰ درصد و احتمال کاربرد دوگانه و ابعاد بالقوه نظامی برنامه هستهای ایران است.
همه افرادی که با آنها رایزنی کردیم پیشنهادهایی برای حل مساله در طولانی مدت داشتند که شامل همه آن موارد میشد، به عنوان بهترین راه حل برای صلحی پایدار و صلح در منطقه. رسیدن به این اهداف نیازمند یک توافق کلی میان ایران و آمریکاست. اما این مساله فوری ما نیست.
آیا کشورهای ۵+۱ حاضرند با تولید اورانیوم غنی شده زیر درصدی معین در خاک ایران موافقت کنند؟ ایران بارها بر تولید اورانیوم غنی شده در خاک ایران تاکید کرده.
بله. به نظرم میرسد در گفت و گوها در وین و پیش از آن در ژنو در چشم انداز بود که تلویحا آمریکا و روسیه حق ایران را برای تولید اورانیوم غنی شده تا میزان ۳.۵ تا ۵ درصد بپذیرند. چیزی در این حدود. و این ارقامی است که اکثر تحلیلگران و همه کسانی که برروی این مساله کار کرده اند ارائه داده اند. اما غنی سازی به میزان ۲۰ درصد، آمریکا، اسرائیل و بقیه کشورهای درگیر را نگران میکند. چون میتواند به آسانی کاربرد نظامی پیدا کند. این نگرانی است که فوری باید برطرف شود. فکر نمیکنم در صورت غنی سازی ۲۰ درصدی، سوخت هستهای مورد نیاز تاسیسات تهران به ایران تحویل داده شود.
در چه صورت اسرائیل با غنی سازی ۳.۵ درصدی در خاک ایران ممکن است موافقت کند؟
به نظر میرسد تا آنجا که به دولت نتانیاهو مربوط میشود غنی سازی میتواند به مرز کسب توانایی تولید سلاح هستهای برسد که برای اسرائیل یک خطر حیاتی مماتی محسوب میشود. به نیت ایران اعتمادی ندارند. اما تضمینهای امنیتی و صحه گذاشتن آمریکا، متحد کلیدی آنها، بر روی این تضمینها میتواند پس از بررسی دقیق اسرائیل را راضی کند که با غنی سازی به میزان ۳.۵ درصد در خاک ایران موافقت کند.
به نظرم اسرائیل به سختی بتواند در این مورد مخالفتی کند. حکومتی اصطلاحا هسته ای است، قرارداد منع گسترش را امضا نکرده و در چارچوب حق ایران در جایگاه عضوی از امضاکنندگان قرارداد منع گسترش است که بتواند با اهداف صلحامیز به غنی سازی اورانیوم بپردازد.
در سووال و جوابهایی که کردید آیا مشخص شد که اکنون قدرتهای بزرگ حاضر هستند مشوقهایی به ایران ارائه کنند یا نه؟
با افزایش تحریمها و تحریم بانک مرکزی ایران و تحریمهای هدفمند قواعد بازی کمی عوض شده و در حال حاضر به نظر نمیرسد غرب لقمه دندانگیری برای ارائه دادن داشته باشد. فکر میکنم محتملترین چیز متوقف کردن روند تحریم نفت ایران از جانب کشورهای اروپایی است.
البته اگر ایران حسن نیت نشان دهد. و در نتیجه سفر آمانو رییس آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران آژانس بتواند از تاسیسات هستهای پارچین بازرسی کند، یا ایران موافقت کند که غنی سازی بیست درصدی اورانیوم را پایان دهد. که قبلا اعلام کرده به این کار تمایل دارد. اگر این چنین شود غرب هم میتواند تدریجا ژاپن، کره جنوبی و هند نفت مورد نیازشان را به میزان دلخواه از ایران تامین کنند. اما پایان دادن به تحریم بانک مرکزی ایران بسیار پیچیده تر و دشوارتر از اینهاست.
طبق رایزنیهای گروه شما گروه تحقیق آکسفورد، چشم انداز گفت و گوهای بغداد چگونه است؟ با توجه به هشدار سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده رهبر، به کشورهای ۵+۱ که دچار اشتباه محاسبه نشوند.
به نظرم نباید زیاد به تفسیر و تحلیل این گفته پرداخت. تا آنجا که به چشم میخورد شاهد واکنشهای مثبت زیادی به تغییر لحن سعید جلیلی در مذاکرات استانبول بودیم. حرفهایش صریح و روشن بود و از گفتارهای طولانی انتقادی درباره نقش آمریکا در منطقه پرهیز کرد. بنابراین بر لفاظی پیش از مذاکرات نباید بیش از حد تاکید کرد. برای اینکه تا حدی در طرف مقابل و آمریکا هم چنین گفتههایی بر زبان آورده میشود.
و تا آنجا که به مذاکرات ایران و آژانس مربوط میشود حداقل خواست آژانس از ایران چیست؟
فکر میکنم درخواست آژانس دسترسی به تاسیساتی مانند تاسیسات پارچین است و ملاقات با دانشمندان هستهای ایران که گفته میشود یا متهم اند پیش از سال ۲۰۰۴ در تحقیقات تسلیحاتی دخیل بودهاند، تا این مورد از دستور کار حذف شود و جای شکی برای آژانس باقی نماند که برنامه هستهای ایران کاملا غیرنظامی است.
اما به پنج نفر از دانشمندان هستهای ایران سوء قصد شده و بر اثر این پنج سوء قصد چهار دانشمند هستهای ایران کشته شده اند و ایران در این مورد که به آژانس اجازه دهد با بقیه این دانشمندان ملاقات کند، حساس است ...
درست است. و فکر میکنم دلیل اینکه علیاکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران و دیگران گفتهاند در دیدار آمانو رییس آژانس از ایران باید بر سر چارچوب مناسبی برای تحقیقات آژانس موافقت کرد. به نظرم دلیل سفر به ایران هم این بود که فکر میکرد رسیدن به یک توافق بر سر این موارد امکان پذیر است. چون بعد از سفر محمد البرادعی رییس سابق آژانس در سال ۲۰۰۹ این اولین سفر رییس آژانس به ایران است. ایرانیها درباره ملاقات با دانشمندان هستهای حساس اند و با در نظر گرفتن سوء قصدهای قبلی که محکوم اند، حق هم دارند. اما به گمانم سفر آمانو به تهران علامت مثبتی است.
نشان دهنده این که ایران میتواند با آژانس بر سر چارچوب مشخصی برای تحقیقات و بازرسیها به توافق برسد که به کدام تاسیسات سر بزنند و با چه کسانی ملاقات کنند و همانطور که میگویید ایرانیها در این باره حساس اند. ولی زمان به سرعت میگذرد و ایران نمیخواهد در آستانه و همزمان با مذاکرات وجهه زیاد از حد منفی به ۵+۱ نشان دهد.
از لابه لای گفتوگوهای گروه تحقیق شما با چهرههای شاخص نزدیک به هیات مذاکره کننده ایران معلوم شد حداکثر توافقی که تهران ممکن است با آژانس بکند در چه حد است؟
خیلی معلوم نیست. به نظر میرسد ایران از این ترس دارد که اگر به آژانس چک سفید بدهد صحبت از بازدید از تاسیسات دیگری هم به میان آید. به علاوه درخواستهای دیگر که مجموع آنها به فهرستی پایان ناپذیر از شکایات و حکایات تبدیل شود و از دیدگاه رهبری ایران سرآغاز ایجاد مسایل جدیدی که سبب سرازیر شدن انتقادهای تازه به ایران شود و زیر سووال رفتن مجدد تعهدی ایران به پیمان منع گسترش. اما فکر میکنم ایران تا حدی در مسئولیت شکلگیری چنین وضعیتی سهیم است. بالاخره برنامه هستهای خود را تا ۲۰۰۲ مخفی نگاه داشته بود. تاسیسات در عمق فردو را هم پنهانی به راه انداخت. بنابراین دلایلی وجود دارد که آژانس و جامعه جهانی به ادعاهای ایران مشکوک اند.
چه ترفندهایی برای حفظ وجهه دو طرف در نظر گرفته شده چنانچه در گفتگوهای وین و بغداد عقبنشینیهایی بشود؟
تا آنجا که نتایج رایزنی های ما نشان میدهد و بر اساس حدسهایی که میشود زد حفظ وجهه برای ایران دادن اجازه غنی سازی است. مسئولان کشورهای غربی قبلا گفتهاند که به رغم تلاشهایی که برای بازداشتن ایران از غنیسازی و تواناییهای آن شده برنامه هستهای ایران گسترش یافته. و گسترش آن ادامه خواهد یافت تا حدی که الان ایران دارای ۹۰۰۰ سانتریفیوژ است. در صورتی که اگر در سال ۲۰۰۵ توافقی حاصل میشد تعداد دستگاههای سانتریفیوژ ایران بسیار بسیار بسیار کمتر از این بود.
به نظرم سیاستگذاران خارجی غربی به خوبی آگاهند که رهبری ایران سرمایهگذاری سیاسی و گفتمانی کلانی بر روی برنامه هستهای و دفاع از این برنامه کرده و عقبنشینی از این برنامه برای ایران خیلی دشوار شده و غربیها بر این امر واقف اند.
از سویی دیگر قدرتهای غربی میدانند که رژیم منع گسترش باید تضمین شود و وجهه آنان زمانی حفظ میشود که بتوانند به افکار عمومی مردم کشورشان نشان دهند که برنامه هستهای ایران دقیقا تحت نظر است. توانایی و حق ایران برای غنی سازی تا سقف معینی محدود است. و به نظرم اینها به حد کافی وجهه غرب را حفظ میکند. چون با تضمین عدم گسترش دغدغههای اصلی برطرف میشود. از زمانی که ایران با شرایط آژانس موافقت کند تا لوازم منع گسترش از نو در ایران برقرار شود حدود سه سال طول خواهد کشید.
آیا هیچکدام از چهرههای شاخصی که با آنها مشاوره کردید از احتمال حمله نظامی به ایران در صورت بینتیجه بودن مذاکرات بغداد حرفی زد؟
نه هیچکدام چنین چیزی نگفتند. به نظرم همه کسانی که با آنها رایزنی کردیم خودشان منتقد دخالت نظامی بودند. فکر میکردند مساله ای را حل نمیکند و تنها نتیجه آن متمایل کردن ایران به تولید سلاح هستهای است که تاکنون بنا بر برآوردهای بیشتر سازمانهای اطلاعاتی غربی و حتی یک مقام عالیرتبه نظامی اسرائیل ایران هنوز چنین تصمیمی ندارد. بنابراین نتیجه گیری ما این است که از حمله نظامی به ایران هدفی حاصل نمیشود جز اینکه برنامه هستهای ایران زیرزمینی شود.
بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران نگران است که عادی شدن روابط میان ایران و ۵+۱ به باور آنها دست حکومت ایران را برای نقض حقوق بشر بازتر کند. چالشی برای ایجاد توازن بین این دو هدف نمیبینید؟
چون گروه تحقیق آکسفورد به عنوان یک سازمان به دنبال حل اختلاف است دغدغه ما پرهیز از درگیری نظامی است. در شرایط حمله نظامی حقوق بشر خیلی بیشتر به مخاطره میافتد و با تشکیل حکومت نظامی موارد نقض حقوق بشر افزایش مییابد و حکومت احتمالا میتواند به صورتی پنهانی تر حقوق بشر را نقض کند و حتی میتواند به نام غرور ملی و دفاع از کشور توجیهش کند. بنابراین این یا آن کردن سفسطه آمیز است و ثبات بلند مدت نافی انتقاد کشورهای غربی از کارنامه حقوق بشر نیست. چنانکه آنها وظیفه دارند به این موارد انتقاد کنند یا به شکوفا شدن نهادهای جامعه مدنی در ایران کمک کنند. معلوم است که فعل و انفعالهای داخل ایران مورد تایید ما نیست. درست است که گزارش ما اساسا در این باره نیست ولی بر این باوریم که نقض حقوق بشر مساله ای جدی است. اما فکر میکنیم درگیری نظامی خطرش حتی بیشتر است. باید در هر دو زمینه فعال بود.
تنظیم کنندگان این گزارش برای تحقیق در این باره با افراد و چهره های شاخص نزدیک به محافل سیاستگذاری ایران و شش کشور دیگر درگیر در این مسئله و نهادهای بین المللی گفت و گو کرده اند.
به نوشته «گروه تحقیق اکسفورد» گرچه بعضی از کسانی که این گروه با آنها به رایزنی پرداخته افراد مجربی هستند یا در گذشته در محافل سیاستگذاری کشورهای خود یا نهادی بین المللی نقش داشته اند، اما در حال حاضر سمتی در هیچیک از دولت ها ندارند.
گزارش یاد شده در ۳ بخش تنظیم شده است.
در بخش اول به کمبودهایی پرداخته شده که به نظز گزارشگران در گذشته سبب عدم پیشرفت مذاکرات شده اند.
در بخش دوم نتایج سیاسی دوسویه مکمل تشویق و تهدیدِ دولتِ باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و اتحادیه اروپا بررسی شده است. یعنی سیاست توامان اعمال تحریم های فلج کننده از یک شو و درگیر کردن ایران در مذاکره از سویی دیگر؛ و سیاستی که به نوشته گزارشگران در مرحله جدید باید نسبتهای مشوق ها و تهدیدها در آن از نو تنظیم شود. (نگرانی گزارشگران از این است که ممکن است محدودیتهای ناشی از سیاست داخلی ایران از یک سو و عدم همکاری تهران از سوی دیگر پاندول را بیش از حد به سمت برخوردهای تنبیهی کشانده باشد).
بخش سوم گزارش «گروه تحقیق اکسفورد» به ارائه رئوس راه حل این اختلاف نظر می پردازد. به رسمیت شناختن حق فعالیت هسته ای ایران در چارچوب پیمان منع گسترش به گونه ای که به کسب توانایی تولید سلاح هسته ای منجر نشود، در کنار تعهد ایران به امضای پروتکل الحاقی و دادن اجازه بازرسی بدون محدودیت به آژانس بین المللی انرژی هسته ای برای بازدید از تاسیسات و نیروگاهها ، از جمله مواردی است که در راه حل ارائه کنندگان گزارش بر آن تاکید شده است.
تهیه کنندگان این گزارش عبارتند از: گابریل ریفکیند مدیر برنامه خاورمیانه «گروه تحقیق اکسفورد» (تحلیلگر و کارشناس حل اختلاف)؛ پل اینگرم دبیر اجرایی «شورای عالی اطلاعات امنیتی بریتانیایی آمریکایی» (و برنامه ریز استراتژی بلندمدت این نهاد)؛ و اسکندر صادقی بروجردی «محقق گروه تحقیق اکسفورد» (و دانشجوی دکترای مطالعات معاصر خاورمیانه در دانشگاه اکسفورد).
اسکندر صادقی بروجردی میهمان گفت و گوی ویژه رادیو فرداست.
آقای اسکندر صادقی، چهرههای شاخصی که گروه تحقیق آکسفورد با آنها رایزنی و مشاوره کرد تا چه حد به هیاتهای مذاکره کننده ایران و کشورهای ۵+۱ نزدیک بودند؟
اسکندر صادقی: اینها افرادی بودند که قبلا در روند مذاکرات شرکت داشتند. چهرههایی که کاملا به نوع کارکرد دیپلماسی آگاه بودند و درباره پرونده هستهای ایران اطلاعات جامعی داشتند. و قادر بودند از مسایل، ملزومات و موانع پیش روی طرفهای درگیر تخمینی به دست دهند. بیشتر از این چیزی نمیتوانم بگویم.
پس، از آنها نام نمیبرید؟
نه. همانطور که گفتم ما با افراد نزدیک روند مذاکره مشاوره کردیم و مبنای کار ما اعتماد است و نام بردن از این افراد یا ذکر جزییات سبب سلب اعتماد میشود.
اما کم و بیش مطمئنید که آنچه که این افراد میگفتند بازتاب نظرات تصمیمگیرندگان حوزه سیاست خارجی در کشور هر یک از آنها بود؟
بله. اطمینان داریم که همینطور است. بر مبنای برداشتهای خودمان و کمکی که به پیشبرد گردآوری اطلاعات و استنتاجهای تحقیقی ما کردند نظرات طرفهای درگیر را به خوبی بازتاب دادند. بدیهی است که هیچیک مقامهای رسمی کشوری نبودند. بنابراین نمیشود گفت نظرات دولتها را انعکاس میدادند. اما اشخاص مجربی بودند که ما برای تهیه این گزارش با آنها رایزنی کردهایم و اطمینان داریم که گزارش بازتاب دهنده خواستها، نگرانیها و دغدغههای طرفهای درگیر است.
شما در گزارش تان به ۹ عامل اشاره کرده اید که مجموعا به شکست مذاکرات در گذشته انجامیدهاند. تا پیش از گفت و گوهای اخیر استانبول از نظر ایران کدام یک از این عوامل موجب شکست مذاکرات گذشته بودهاند؟
به نظر من مهمترین نگرانی ایران این است که به حق ایران برای غنیسازی اورانیوم در خاک ایران احترام گذاشته نشده و ایران نگران این است که آمریکا و غرب میخواهند این حق را از ایران سلب کنند. همین که تهران تا این حد تلاش کرده که اورانیوم تولید کند نشان دهنده این است که این موضوع برای ایران بسیار حساس است. اما فکر میکنم حرفهای خانم کاترین اشتون، مسوول دیپلماسی اتحادیه اروپا این اطمینان خاطر را به ایران داده باشد که در چارچوب ان پی تی، قرارداد منع گسترش، حق ایران برای تولید انرژی هسته ای صلح آمیز به رسمیت شناخته شده. تنها مانده که پاسخهای ایران آژانس بینالمللی انرژی هسته ای را راضی کند و جای شک باقی نگذارد که برنامه هسته ای ایران ابعاد نظامی ندارد.
و از نظر کشورهای ۵+۱ کدامیک از ۹ عاملی که گروه تحقیق آکسفورد باور دارد در گذشته مانع پیشرفت مذاکرات شده، بیشتر اهمیت دارد؟
به نظر من همه طرفهای درگیر در گذشته اشتباهاتی کردند و در بعضی سرفصلها اشتباهات فاحشی هم کردند. شاید تاکید آمریکا در گذشته، در دوران ریاست جمهوری جورج بوش که ایران نباید حتی یک سانتریفیوژ فعال هم داشته باشد، عامل تاثیرگذاری بود در این تصمیم که از تلاشهای اروپاییها در توافق پاریس در سال ۲۰۰۴ حمایت نشود. و همین هم سبب شد که مذاکرات اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۵ محتوای ملموسی نداشته باشد.
البته بعدا ایران هم در سال ۲۰۰۹ در وین یک اشتباه فاحش کرد، وقتی که دولت ایران پیشنهاد مبادله سوخت برای تاسیسات هستهای تهران را رد کرد. و به نظرم ایران هم از این تصمیم پشیمان باشد. ولی به نظر میرسد که رسیدن به یک توافق فدای اختلافهای درونی سیاسی در ایران شد که گاهی در ایران اتفاق میافتد و سبب میشود غربیها نگران باشند که چشمانداز توافق معمولا گروگان روند درگیریهای داخلی جناحی در ایران میشود.
یکی از نتایج گزارش شما این است که باید در شیوه برخورد به پرونده هستهای ایران تجدید نظر شود. در این باره توضیح میدهید؟
ما نمیگوییم که سیاست جاری غلط است. به نظر ما سیاست دوسویه تشویق و تطمیع مکمل موثر بوده. دادن گزینه دیپلماسی به ایران و ادامه گفتگوها در کنار فشار گذاشتن بر ایران سبب شده ایران فکر کند ضروری است به نگرانیهای اصلی آژانس و کشورهای ۵+۱ بپردازد. پیشنهاد ما این است که اگر ایران با کنار گذاشتن غنی سازی بیست در صدی اورانیوم و انتقال اورانیوم ذخیره شده بیست درصدی به خارج موافقت کند، لازم است آمریکا و کلا ۵+۱ هم تمایل خود را به دادن امتیاز به ایران نشان دهند. به همین دلیل ما به این نتیجه رسیدهایم که در قبال هر توافق و سازشی طرفین باید امتیازی به همدیگر بدهند تا در پایان هر دور مذاکره دو طرف چیزی به دست آورند.
قبلا برخی این نظر را مطرح کرده آند که مساله هستهای ایران فقط و فقط وقتی حل میشود که کل اختلافات ایران و آمریکا یک جا حل شود. یعنی کمک به تروریسم، بیثبات کردن منطقه، نقض حقوق بشر و تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای از نظر آمریکا. آیا در میان چهرههای شاخصی که با آنها رایزنی کردید کسانی بودند که چنین نظری داشته باشند یا نه؟
ما فکر نمیکنیم کاربرد آنچه چهرههایی مثل فلینت و هیلری لورت، از مسوولان سابق در دولت جورج بوش درباره لزوم انجام یک توافق کلی میان ایران و آمریکا پیشنهاد کردهاند فعلا قابل وصول باشد. همچنین فکر نمیکنیم این راه حل به کار پیشبرد آجل رژیم منع تکثیر بیاید که مساله اصلیاش تولید اورانیوم غنی شده به میزان ۲۰ درصد و احتمال کاربرد دوگانه و ابعاد بالقوه نظامی برنامه هستهای ایران است.
همه افرادی که با آنها رایزنی کردیم پیشنهادهایی برای حل مساله در طولانی مدت داشتند که شامل همه آن موارد میشد، به عنوان بهترین راه حل برای صلحی پایدار و صلح در منطقه. رسیدن به این اهداف نیازمند یک توافق کلی میان ایران و آمریکاست. اما این مساله فوری ما نیست.
آیا کشورهای ۵+۱ حاضرند با تولید اورانیوم غنی شده زیر درصدی معین در خاک ایران موافقت کنند؟ ایران بارها بر تولید اورانیوم غنی شده در خاک ایران تاکید کرده.
بله. به نظرم میرسد در گفت و گوها در وین و پیش از آن در ژنو در چشم انداز بود که تلویحا آمریکا و روسیه حق ایران را برای تولید اورانیوم غنی شده تا میزان ۳.۵ تا ۵ درصد بپذیرند. چیزی در این حدود. و این ارقامی است که اکثر تحلیلگران و همه کسانی که برروی این مساله کار کرده اند ارائه داده اند. اما غنی سازی به میزان ۲۰ درصد، آمریکا، اسرائیل و بقیه کشورهای درگیر را نگران میکند. چون میتواند به آسانی کاربرد نظامی پیدا کند. این نگرانی است که فوری باید برطرف شود. فکر نمیکنم در صورت غنی سازی ۲۰ درصدی، سوخت هستهای مورد نیاز تاسیسات تهران به ایران تحویل داده شود.
در چه صورت اسرائیل با غنی سازی ۳.۵ درصدی در خاک ایران ممکن است موافقت کند؟
به نظر میرسد تا آنجا که به دولت نتانیاهو مربوط میشود غنی سازی میتواند به مرز کسب توانایی تولید سلاح هستهای برسد که برای اسرائیل یک خطر حیاتی مماتی محسوب میشود. به نیت ایران اعتمادی ندارند. اما تضمینهای امنیتی و صحه گذاشتن آمریکا، متحد کلیدی آنها، بر روی این تضمینها میتواند پس از بررسی دقیق اسرائیل را راضی کند که با غنی سازی به میزان ۳.۵ درصد در خاک ایران موافقت کند.
به نظرم اسرائیل به سختی بتواند در این مورد مخالفتی کند. حکومتی اصطلاحا هسته ای است، قرارداد منع گسترش را امضا نکرده و در چارچوب حق ایران در جایگاه عضوی از امضاکنندگان قرارداد منع گسترش است که بتواند با اهداف صلحامیز به غنی سازی اورانیوم بپردازد.
در سووال و جوابهایی که کردید آیا مشخص شد که اکنون قدرتهای بزرگ حاضر هستند مشوقهایی به ایران ارائه کنند یا نه؟
با افزایش تحریمها و تحریم بانک مرکزی ایران و تحریمهای هدفمند قواعد بازی کمی عوض شده و در حال حاضر به نظر نمیرسد غرب لقمه دندانگیری برای ارائه دادن داشته باشد. فکر میکنم محتملترین چیز متوقف کردن روند تحریم نفت ایران از جانب کشورهای اروپایی است.
البته اگر ایران حسن نیت نشان دهد. و در نتیجه سفر آمانو رییس آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران آژانس بتواند از تاسیسات هستهای پارچین بازرسی کند، یا ایران موافقت کند که غنی سازی بیست درصدی اورانیوم را پایان دهد. که قبلا اعلام کرده به این کار تمایل دارد. اگر این چنین شود غرب هم میتواند تدریجا ژاپن، کره جنوبی و هند نفت مورد نیازشان را به میزان دلخواه از ایران تامین کنند. اما پایان دادن به تحریم بانک مرکزی ایران بسیار پیچیده تر و دشوارتر از اینهاست.
طبق رایزنیهای گروه شما گروه تحقیق آکسفورد، چشم انداز گفت و گوهای بغداد چگونه است؟ با توجه به هشدار سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده رهبر، به کشورهای ۵+۱ که دچار اشتباه محاسبه نشوند.
به نظرم نباید زیاد به تفسیر و تحلیل این گفته پرداخت. تا آنجا که به چشم میخورد شاهد واکنشهای مثبت زیادی به تغییر لحن سعید جلیلی در مذاکرات استانبول بودیم. حرفهایش صریح و روشن بود و از گفتارهای طولانی انتقادی درباره نقش آمریکا در منطقه پرهیز کرد. بنابراین بر لفاظی پیش از مذاکرات نباید بیش از حد تاکید کرد. برای اینکه تا حدی در طرف مقابل و آمریکا هم چنین گفتههایی بر زبان آورده میشود.
و تا آنجا که به مذاکرات ایران و آژانس مربوط میشود حداقل خواست آژانس از ایران چیست؟
فکر میکنم درخواست آژانس دسترسی به تاسیساتی مانند تاسیسات پارچین است و ملاقات با دانشمندان هستهای ایران که گفته میشود یا متهم اند پیش از سال ۲۰۰۴ در تحقیقات تسلیحاتی دخیل بودهاند، تا این مورد از دستور کار حذف شود و جای شکی برای آژانس باقی نماند که برنامه هستهای ایران کاملا غیرنظامی است.
اما به پنج نفر از دانشمندان هستهای ایران سوء قصد شده و بر اثر این پنج سوء قصد چهار دانشمند هستهای ایران کشته شده اند و ایران در این مورد که به آژانس اجازه دهد با بقیه این دانشمندان ملاقات کند، حساس است ...
درست است. و فکر میکنم دلیل اینکه علیاکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران و دیگران گفتهاند در دیدار آمانو رییس آژانس از ایران باید بر سر چارچوب مناسبی برای تحقیقات آژانس موافقت کرد. به نظرم دلیل سفر به ایران هم این بود که فکر میکرد رسیدن به یک توافق بر سر این موارد امکان پذیر است. چون بعد از سفر محمد البرادعی رییس سابق آژانس در سال ۲۰۰۹ این اولین سفر رییس آژانس به ایران است. ایرانیها درباره ملاقات با دانشمندان هستهای حساس اند و با در نظر گرفتن سوء قصدهای قبلی که محکوم اند، حق هم دارند. اما به گمانم سفر آمانو به تهران علامت مثبتی است.
نشان دهنده این که ایران میتواند با آژانس بر سر چارچوب مشخصی برای تحقیقات و بازرسیها به توافق برسد که به کدام تاسیسات سر بزنند و با چه کسانی ملاقات کنند و همانطور که میگویید ایرانیها در این باره حساس اند. ولی زمان به سرعت میگذرد و ایران نمیخواهد در آستانه و همزمان با مذاکرات وجهه زیاد از حد منفی به ۵+۱ نشان دهد.
از لابه لای گفتوگوهای گروه تحقیق شما با چهرههای شاخص نزدیک به هیات مذاکره کننده ایران معلوم شد حداکثر توافقی که تهران ممکن است با آژانس بکند در چه حد است؟
خیلی معلوم نیست. به نظر میرسد ایران از این ترس دارد که اگر به آژانس چک سفید بدهد صحبت از بازدید از تاسیسات دیگری هم به میان آید. به علاوه درخواستهای دیگر که مجموع آنها به فهرستی پایان ناپذیر از شکایات و حکایات تبدیل شود و از دیدگاه رهبری ایران سرآغاز ایجاد مسایل جدیدی که سبب سرازیر شدن انتقادهای تازه به ایران شود و زیر سووال رفتن مجدد تعهدی ایران به پیمان منع گسترش. اما فکر میکنم ایران تا حدی در مسئولیت شکلگیری چنین وضعیتی سهیم است. بالاخره برنامه هستهای خود را تا ۲۰۰۲ مخفی نگاه داشته بود. تاسیسات در عمق فردو را هم پنهانی به راه انداخت. بنابراین دلایلی وجود دارد که آژانس و جامعه جهانی به ادعاهای ایران مشکوک اند.
چه ترفندهایی برای حفظ وجهه دو طرف در نظر گرفته شده چنانچه در گفتگوهای وین و بغداد عقبنشینیهایی بشود؟
تا آنجا که نتایج رایزنی های ما نشان میدهد و بر اساس حدسهایی که میشود زد حفظ وجهه برای ایران دادن اجازه غنی سازی است. مسئولان کشورهای غربی قبلا گفتهاند که به رغم تلاشهایی که برای بازداشتن ایران از غنیسازی و تواناییهای آن شده برنامه هستهای ایران گسترش یافته. و گسترش آن ادامه خواهد یافت تا حدی که الان ایران دارای ۹۰۰۰ سانتریفیوژ است. در صورتی که اگر در سال ۲۰۰۵ توافقی حاصل میشد تعداد دستگاههای سانتریفیوژ ایران بسیار بسیار بسیار کمتر از این بود.
به نظرم سیاستگذاران خارجی غربی به خوبی آگاهند که رهبری ایران سرمایهگذاری سیاسی و گفتمانی کلانی بر روی برنامه هستهای و دفاع از این برنامه کرده و عقبنشینی از این برنامه برای ایران خیلی دشوار شده و غربیها بر این امر واقف اند.
از سویی دیگر قدرتهای غربی میدانند که رژیم منع گسترش باید تضمین شود و وجهه آنان زمانی حفظ میشود که بتوانند به افکار عمومی مردم کشورشان نشان دهند که برنامه هستهای ایران دقیقا تحت نظر است. توانایی و حق ایران برای غنی سازی تا سقف معینی محدود است. و به نظرم اینها به حد کافی وجهه غرب را حفظ میکند. چون با تضمین عدم گسترش دغدغههای اصلی برطرف میشود. از زمانی که ایران با شرایط آژانس موافقت کند تا لوازم منع گسترش از نو در ایران برقرار شود حدود سه سال طول خواهد کشید.
آیا هیچکدام از چهرههای شاخصی که با آنها مشاوره کردید از احتمال حمله نظامی به ایران در صورت بینتیجه بودن مذاکرات بغداد حرفی زد؟
نه هیچکدام چنین چیزی نگفتند. به نظرم همه کسانی که با آنها رایزنی کردیم خودشان منتقد دخالت نظامی بودند. فکر میکردند مساله ای را حل نمیکند و تنها نتیجه آن متمایل کردن ایران به تولید سلاح هستهای است که تاکنون بنا بر برآوردهای بیشتر سازمانهای اطلاعاتی غربی و حتی یک مقام عالیرتبه نظامی اسرائیل ایران هنوز چنین تصمیمی ندارد. بنابراین نتیجه گیری ما این است که از حمله نظامی به ایران هدفی حاصل نمیشود جز اینکه برنامه هستهای ایران زیرزمینی شود.
بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران نگران است که عادی شدن روابط میان ایران و ۵+۱ به باور آنها دست حکومت ایران را برای نقض حقوق بشر بازتر کند. چالشی برای ایجاد توازن بین این دو هدف نمیبینید؟
چون گروه تحقیق آکسفورد به عنوان یک سازمان به دنبال حل اختلاف است دغدغه ما پرهیز از درگیری نظامی است. در شرایط حمله نظامی حقوق بشر خیلی بیشتر به مخاطره میافتد و با تشکیل حکومت نظامی موارد نقض حقوق بشر افزایش مییابد و حکومت احتمالا میتواند به صورتی پنهانی تر حقوق بشر را نقض کند و حتی میتواند به نام غرور ملی و دفاع از کشور توجیهش کند. بنابراین این یا آن کردن سفسطه آمیز است و ثبات بلند مدت نافی انتقاد کشورهای غربی از کارنامه حقوق بشر نیست. چنانکه آنها وظیفه دارند به این موارد انتقاد کنند یا به شکوفا شدن نهادهای جامعه مدنی در ایران کمک کنند. معلوم است که فعل و انفعالهای داخل ایران مورد تایید ما نیست. درست است که گزارش ما اساسا در این باره نیست ولی بر این باوریم که نقض حقوق بشر مساله ای جدی است. اما فکر میکنیم درگیری نظامی خطرش حتی بیشتر است. باید در هر دو زمینه فعال بود.