راهپیمایی روز قدس؛ تغییر توازن قدرت میان حکومت و مردم

  • جواد کوروشی

گوشه‌هایی از راهپیمایی روز قدس در تهران

سرانجام مراسم روز قدس برگزار شد و به رغم تهدیدها و تمهیدهای نیروهای دولتی، صدها هزار معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری پس از هفته‌ها فرصت به خیابان آمدن پیدا کردند و با شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» شعارهای حکومتی را تحت‌الشعاع قرار دادند.
در طی راهپیمایی روز قدس، به محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین حمله شد به طوری که عمامه وی از سرش افتاد. گزارش‌ها همچنین حاکی از حضور مهدی کروبی، اکبر هاشمی رفسنجانی، و میرحسین موسوی در این راهپیمایی بود.

راهپیمایی روز قدس و شرکت مخالفان دولت در این راهپیمایی با شعارهای جنبش سبز از یک سو زنده بودن جنبش سبز و کوتاه نیامدن معترضان به نتایج انتخابات از خواست‌هایشان را نشان داد و از سوی دیگر حکومت را بار دیگر با این چالش روبه‌رو کرد که چه می‌توان برای مقابله با این جنبش کرد. احمد خاتمی خطیب نماز جمعه روز قدس گفت: تنها راه حل اختلافات جامعه، تمکین قانون و التزام عملی به ولایت فقیه است.

برنامه این هفته دیدگاه‌ها به بررسی آینده کشمکش میان حکومت و میلیون‌ها مخالفان حکومتی می‌پردازد، در گفت‌وگو با سعید رضوی فقیه، تحلیلگر سیاسی در تهران، رضا تقی زاده، تحلیلگر سیاسی در لندن و حسن شریعتمداری، تحلیلگر سیاسی در هامبورگ.

  • رادیو فردا: بحث را با این سؤال از آقای رضوی فقیه آغاز می‌کنیم که اهمیت راهپیمایی روز قدس برای حکومت و مخالفان چه بود؟ پس از مدت‌ها غیبت مخالفان از خیابان‌ها، تأثیر سیاسی حضور آنها را چگونه می‌شود ارزیابی کرد؟

سعید رضوی فقیه: اهمیت راهپیمایی را در دو چیز می‌بینم. جنبش مخالفان پس از سه ماه همچنان پرشور به حیات خود ادامه می‌دهد. تمهیدات امنیتی، پلیسی، تبلیغاتی و رسانه‌ای حکومت در سرکوب این جنبش کارگر نشد. وجه دوم اهمیت راهپیمایی این است که به طور کلی نقاط قوت جمهوری اسلامی دارد به نقاط ضعف آن تبدیل می‌شود.

مناسبت‌هایی مانند راهپیمایی روزقدس، نماز جمعه‌ها و در آینده سالگرد انقلاب در ۲۲ بهمن، نمایش قدرت مردمی جمهوری اسلامی بوده ولی به تدریج دارد تبدیل می‌شود به نمایش قدرت مردم در برابر حکومت. عزاداری ماه محرم هم به یک کابوسی برای سران جمهوری اسلامی بدل خواهد شد.

  • آقای تقی‌زاده، علاوه بر تضعیف حکومت در بهره‌برداری از راهپیمایی روز قدس، چه پیامد دیگری می‌توان برای این رویداد قائل شد؟

رضا تقی‌زاده: در حقیقت توازن قدرت بین مردم و دولت در حال تغییر است. با وجود اکثر عوامل قدرت مانند پول، ماشین، اسلحه در دست دولت، قدرت واقعی در دست مردم است. آنچه به عنوان جنبش سبز متولد شد، مردم دارند بلوغش را جشن می‌گیرند. رژیم روی پنجه‌هایش ایستاده و دچار ترس شده است.

نظام تبدیل به کشتی شده است که تعداد سوراخ‌هایی که آب به درون آن می‌آرد، دائم در حال افزوده شدن است. تدریجاً روحانیان منتقد به سیاستمداران می‌پیوندند. روزبه‌روز طرفداران نظام و رژیم کمتر می‌شوند و طرفداران نظام منزوی‌تر می‌شوند.

  • یکی از سنت‌هایی که در روز قدس امسال شکسته شد عدم حضور آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان خطیب نماز جمعه بود و وی به همراه آقایان موسوی، خاتمی و کروبی در آن سوی دسته‌بندی قرار گرفت. اگر این مسئله را به عنوان بریدن آقای رفسنجانی از نظام یا بریدن نظام از آقای رفسنجانی ارزیابی کنیم، اهمیت این موضوع از نظر سیاسی چیست؟

حسن شریعتمداری: این جنبش به مرحله‌ای رسیده که شکاف درون حکومتگران را به نحو غیرقابل بازگشتی زیاد کرده است. آقای رفسنجانی آخرین حلقه این شکاف است و من فکر نمی‌کنم که نه افراطیون حاضر باشند آقای رفسنجانی را در صف خود بپذیرند، و نه ایشان آمادگی این را داشته باشد که پشت به این جنبش بکند و با نظام بسازد.

افراطیون از روی نادانی ایشان را که پلی میان مردم و نظام بود و می‌توانست به حل مسالمت‌آمیز جریان کمک کند، کنار گذاشتند. از طرف دیگر این جنبش دارد اهداف تازه‌ای پیدا می‌کند. در روز قدس وقتی مردم می‌گویند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» در حقیقت با سیاست‌های مداخله‌گرانه نظام در خارج از ایران مخالفت می‌کنند.

آنها به این وسیله می‌گویند هدف جنبش توجه به منافع ملی و ملی‌گرایی است و مسئله خودشان نمی‌دانند در اوضاع منطقه در این حد دخالت کنند. همه اینها یک نوع رشد و بلوغ تازه جنبش است و نظام به تدریج وجاهت خود را که به غلط کسب کرده بود از دست می‌دهد. بسیاری از مسلمانان خارج از ایران نیز دچار ریزش از این نظام و فاصله گرفتن از آن شدند.

  • آقای رضوی فقیه شما اشاره داشتید به روزهایی که در آینده فرصت خواهد معترضان به خیابان بیایند. پرسش این است که آیا سرانجام این جنگ و گریزها بین حکومت و مخالفان قابل پیش‌بینی است؟

سعید رضوی فقیه: در ادامه سخن دوستان مبنی بر اینکه جنبش به یک بلوغ و عقلانیت رسیده، باید بگویم که یک خودآگاهی جمعی در مردم ایران به وجود آمده و گمانم بر این است طی این سال‌ها پس از دوم خرداد مردم تجربه تلخی از حکومت در رابطه با مطالبات خود داشتند.

این تجربه‌های تلخ سبب شده که جنبش اصلاحی اعتراضی مردم ایران از یک پختگی خاصی در راه مسالمت‌جویی برخوردار باشد. من گمان می‌کنم که بعد از این هم فرصتی که برای اعلام حضور مسالمت‌آمیز مهیا شود، این فرصت از دست این جنبش بالغ نخواهد رفت.

  • در خطبه‌های روز جمعه، آقای احمد خاتمی مطرح کرد که این نظام با کسی دعوا ندارد بلکه اهل منطق و بحث است. بعضی‌ها این مسئله را نوعی نتیجه‌گیری از حضور مردم در خیابان‌ها در روز قدس ارزیابی کردند. به این معنی که حکومت متوجه شده که نمی‌تواند با خشونت ادامه دهد. آیا می‌شود این ارزیابی را قبول کرد؟ یا اصولاً نشانه‌هایی از اینکه حکومت به این نتیجه رسیده باشد که در درازمدت قادر به سرکوب مخالفان با خشونت نیست، در دست هست؟

رضا تقی‌زاده: در گذشته مردم در داخل هوادار اصلاحات بودند و میلیون‌ها نفر می‌خواستند این نظام از درون اصلاح شود. ولی بعد از کشتارها و زندانی کردن هزارها نفر آدم، این خواسته در درون جامعه تغییر پیدا کرد. البته آن چیزی که آقای احمد خاتمی می‌گوید، از روی اعتقاد نیست و فقط یک حرکت تاکتیکی است.

ولی در شرایطی همین نظام و همین دولت دچار ضعف خواهند و از موضع ضعف از مردم تقاضای فرصت خواهند کرد و پیشنهاد سازش خواهند داد. آنچه در طول این سه ماه روی داد، تغییر ذائقه مردم از تقاضای اصلاح به تقاصای تغییر است. حتی در نمادهای اصلاحات هم تغییر داده شده و امروز دیگر شعار «رإی مرا پس بده» را از مردم نمی‌شنویم. آنچه دارد اتفاق می‌افتد به دست گرفتن حکومت توسط مردم است.

  • حکومت برای برون‌رفت از این بحران باید به راه حلی متوسل شود. به نظر شما دورنمای این کشمکش بین حکومت و مخالفان چیست و اصولاً حکومت با واکنش‌هایی که نشان داده، چه راهی برایش باقی می‌ماند تا از این بحران جان سالم به در ببرد؟

حسن شریعتمداری: حکومت باید متجاوزان به مردم و آمران این تجاوزها را محاکمه کند و انتخابات سراپا تقلب را باطل کند. البته مردم باید هم رهبری معین و هم هدف‌های معین داشته باشند. حداقل این اهداف درخواست یک انتخابات آزاد با نظارت بین‌المللی و رفع نظارت استصوابی و حذف شورای نگهبان از انتخابات است.

اینها حداقل خواسته‌هایی است که باید مردم داشته باشند تا این بلوغ به یک حرکت هدفمند با نتیجه شود. حرکت اعتراضی صرف هر چند بسیار مفید، نمی‌تواند برای همیشه ادامه داشته باشد.

  • جمع‌بندی نهایی شما چیست؟

سعید رضوی‌فقیه: حاکمان جمهوری اسلامی در یک سراشیبی قرار گرفته‌اند و روز به‌روز هم شیب آن تندتر می‌شود. می‌شود گفت حاکمیت جمهوری اسلامی آرام آرام شاهد ریزش در بدنه حامیان خود است. اخیراً آقای محمد نوریزاد، یکی از سرسپردگان آیت‌الله خامنه‌ای طی نامه سرگشاده‌ای از ایشان انتقاداتی کرده و به صرف همین انتقادات او را از انجمن قلم که یک انجمن وابسته به راستگراها است، اخراج کرده‌اند.

در بدنه اجتماعی‌شان هم تعداد کم شرکت‌کنندگان هوادار دولت در راهپیمایی نشان می‌داد که حکومت آرام آرام باید رویای حمایت جمعیت از خود را از سر به در کند. ما هر روز مواجه با ریزش‌های تازه‌ای در بدنه مدیریتی و مردمی دولت خواهیم بود.

رضا تقی‌زاده: تا قبل از انتخابات اخیر، رژیم با مخالفت و نارضایی مسکوت مردم روبه‌رو بود. از بعد از انتخابات، این نارضایی ساکت به یک جنبش پرخروش تبدیل شده. دولت یک جبهه مخالفان خارجی هم داشت که همیشه وقتی فشار آنها زیاد می‌شد، برای خواستن حمایت به ناراضیان داخلی متوسل می‌شد.

ولی حالا این جبهه همچنان قوی‌تر از پیش مانده و جبهه داخلی برای پناه جستن دولت از میان رفته و نیروهای دولت باید در دو جبهه نیرومند خارجی و داخلی تقسیم شود و به نظر من توانایی دوام در برابر این فشارها را ندارد.

حسن شریعتمداری: راهپیمایی روز قدس نقطه عطفی بود که تقدم، فرادستی و نشاط این جنبش سبز را بر نیروهای حکومتی به وضوح نشان داد. جنبش سبز باید به تدریج اهداف معینی را انتخاب کند و به تدریج از حالت شبکه‌ای به یک انسجام در رهبری ارتقا پیدا کند و هدفمند شود.

اگر بخواهیم انتقال از دیکتاتوری به دموکراسی با مسالمت برگزار شود باید نظم و ترتیب باشد و اهداف مشخصی در جنبش سبز برجسته شود. یک جنبش سلبی که تنها بر اساس اعتراض شکل گرفته نمی‌تواند انسجام کافی بین مردم را تأمین کند.