ترانه‌ای برای همه‌ هیچکس‌ها

سروش لشکری (هیچکس)

استقبال از ترانه «دستاشو مشت کرده» در نخستین روز انتشار چنان حیرت‌انگیز بود و فراتر از انتظار که حالا شاید بتوان گفت، روایت موسیقاییِ دو پرده از مهم‌ترین رویدادهای سیاسی اجتماعی ایران به فاصله ده سال، نام سروش لشکری یا همان «هیچکس» را بر پیشانی دارد: «یه روز خوب می‌آد» برای اعتراضات خونین ۱۳۸۸ و «دستاشو مشت کرده» برای اعتراضات خونبار ۱۳۹۸.

سه‌شنبه شبِ ۱۹ آذر، هیچکس ترانه «دستاشو مشت کرده» را در توئیتر منتشر کرد و تا پنج‌شنبه صبح توئیت او بیش از ۷۲۰۰ بار ریتوئیت شد و نزدیک به ۲۴ هزار نفر آن را لایک کردند. چنین واکنشی به یک توئیت در توئیتر فارسی، اتفاقی است کم‌نظیر، اگر بی‌نظیر نباشد.

از میزان بازنشر این ترانه در گروه‌ها و کانال‌های تلگرامی، صفحه‌های اینستاگرام و دیگر دست‌به‌دست شدن‌ها در انواع وب‌سایت‌ها و پیام‌رسان‌ها اطلاع دقیقی در دست نیست و فقط مشاهدات شخصی از گستردگی پخش آن در میان مردم حکایت می‌کند، اما یک قلم در ساوند کلاود، شمار پخش این ترانه در همین فاصله زمانی از ۱۵۰ هزار بار هم گذشت.

حالا، هر طرف که در شبکه‌های اجتماعی سر بچرخانی، جمله‌ای و تکه‌ای از کلام این ترانه اعتراضی را می‌بینی که در واکنش به کشتار مردم در اعتراضات آبان ۹۸ خلق شده است. مثلاً:

چندین ساله اشکش رو درآورده‌ن و دیگه اشکی واسه گاز اشک‌آور نمونده
...
همه‌ رو لخت کرده‌ن و می‌گن «این پوشش چرا اسلامی نی؟»
...
دلایی که سرد شدن از جسدای توی سردخونه خنک‌ترن
...
صدا ترکیدن بغض می‌آد و می‌گن این اشرار مسلح‌ن
...
فقط جنازه‌های روی زمین مونده که معدن سُرب‌ن
...
حتی بی‌خداها به اجبار آیه‌ی یأسو با صوت می‌خونن

پیش‌بینی این‌که «دستاشو مشت کرده» به ترانه‌ای جاودانه تبدیل شود، بسیار دشوار است، اما دست‌کم فعلاً که با چنین اقبالی روبه‌رو شده، می‌توان برخی جنبه‌های آن را، از جمله در قیاس با ترانه «یه روز خوب می‌آد»، واکاوید؛ البته نه از منظر تخصصیِ موسیقی که بیشتر با نگاهی محتوایی و فرهنگی از زاویه اجتماع و سیاست.

دستاشو مشت کرده

کلام این ترانه سه‌بخشی را خود هیچکس نوشته و آهنگسازی و تنظیم آن، همچون دیگر آثار هیچکس، با مهدیار آقاجانی بوده است. آشکار است که هیچکس، تحت تأثیر انبوه اتفاقات تلخ اعتراضات آبان ماه و به رعایت آن‌چه در این ترانه از فقر و رنج و سرکوب و قتل روایت می‌کند، از خیر برخی ریزه‌کاری‌های وزنی گذشته است.

با این وصف، طبیعی است که مخاطب نیز، که داغ این خبرها بر روانش هنوز به سردی نگراییده، بیشتر تحت تأثیر کلام ترانه باشد؛ به سانِ ستمدیده‌ای خسته که دوستی، رفیقی، او را در آغوش می‌کشد و خشم متراکمش را در آغوشش فریاد می‌کند.

تلاش مهدیار آقاجانی در آهنگسازی و به‌خصوص تنظیم آن نیز، به‌گونه‌ای خلاقانه، همسو و هماهنگ با تلخی جاری در روایت کلام ترانه است؛ فضاسازی هول‌انگیز، نت‌های کشدار و فریادگونه و ترکیب هنرمندانه و تکان‌دهنده صداهای مستند با موسیقی ترانه.

مجموع این عناصر، جلوه‌ای از سهل و ممتنع بودن به این ترانه بخشیده است. ظاهراً همه‌چیز ساده به نظر می‌رسد، اما ترانه‌ای است اثرگذار که گویی فقط هیچکس و مهدیار از پس آفرینش آن برمی‌آمده‌اند. و شاید به دلیل همین سهل و ممتنع بودن باشد که برخی واکنش‌ها به آن توأم شده است با برخی ایرادها به وزن کلام یا انتخاب ریتم و ضرباهنگ موسیقی.

ده سال قبل

اگر تا پیش از سال ۸۸ فقط رپ‌گوش‌کن‌های اغلب جوان هیچکس را می‌شناختند یا با آثار او ارتباط برقرار می‌کردند و طیف گسترده‌ای از مردم اساساً این نوع موسیقی را جدی نمی‌گرفتند، ترانه «یه روز خوب می‌آد» او را به‌تدریج مهمان دل طیف بی‌شمار مردمی کرد که در اعتراضات انتخاباتی سال ۸۸ شاهد سرکوب امیدشان به جنبش سبز بودند.

در اعتراضات ۸۸ که بیش از یک سال دنباله یافت نیز جمهوری اسلامی شماری از معترضان را کشت و شمار بیشتری را زخم زد و شمار بسیار بیشتری را بازداشت و شکنجه و زندانی کرد.

در آن روزها شمار آهنگ‌ها و ترانه‌هایی که در همراهی با جنبش سبز و معترضان ساخته یا بازآفرینی و بازخوانی شد بسیار بود. طبیعی هم به نظر می‌رسد؛ شاکله جنبش به طبقه متوسط تعلق داشت که هنرمندان، از جمله آهنگسازان و خوانندگان، را نیز شامل می‌شد. اما از میان آثار تازه، تنها دو اثر بود که ماندگار شد: «تفنگت را زمین بگذار» محمدرضا شجریان و «یه روز خوب می‌آد» هیچکس.

در «تفنگت را زمین بگذار»، که نام اصلی‌اش «زبان آتش» بود، محمدرضا شجریان پیام صلح‌طلبانه و نصیحت‌گونه شعر فریدون مشیری را با یاری موسیقی مجید درخشانی فریاد کرد و با «برادر جان» خطاب کردن تفنگ‌به‌دستانِ حکومت به آنان گفت:

گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
و حق با توست
ولی حق را برادر جان، به زور این زبان‌نافهمِ آتش‌بار
نباید جست!
اگر این بار شد وجدان خواب‌آلوده‌ات بیدار،
تفنگت را زمین بگذار!

در سوی دیگر، سروش لشکری نیز در ترانه «یه روز خوب می‌آد»، امیدوارانه و امیدبخشانه، از روز خوبی گفت که می‌آید و در آن:

هرج و مرج نیست و تو شلوغی‌ها
به جای فحش به هم شیرینی می‌دیم و زولبیا
بامیه، همه شنگول‌ایم و همه‌چیز عالیه
فقط جای رفیق‌هامون که نیستن خالیه
خون می‌مونه تو رگ و آشنا نمی‌شه با آسمون و آسفالت
دیگه فواره نمی‌کنه، لخته نمی‌شه
هیچ مادری سر خاک بچه نمی‌ره...

اما عاقبت، نه جمهوری اسلامی تفنگش را زمین گذاشت و نه آن روز خوب آمد.

ده سال بعد

ده سال پس از جنبش اعتراضی ۸۸ که طیفی از مردم در خیابان‌های تهران و برخی شهرها تنها رأی دزدیده‌شده‌شان را می‌طلبیدند، در آبان ۹۸، خیزش مردمی در بیش از ۲۰۰ شهر ایران در اعتراض به تمامیت حکومت به دلیل سال‌ها فساد اقتصادی و کج‌روی سیاسی و سرکوب اجتماعی، به خاک و خون کشیده شد.

این بار اگر محمدرضا شجریان سرپا نیست تا کنار مردمش بایستد، سروش لشکری، در میان سکوت این‌همه شاعر و ترانه‌سرا و آهنگساز و خواننده، صدای خشم مردم شد. و این نوبت، به جای آن‌که روزی رؤیایی از اصلاح شدن امور را ترسیم کند، پرچم ترانه «دستاشو مشت کرده» را، در هیئت مشتی فشرده و خشمگین، به دست معترضان از هر طیف و طبقه‌ای داده است؛ معترضانی که در پی ناامیدی از اصلاح‌پذیری نظام جمهوری اسلامی، به‌تازگی خیابان‌ها را کشف کرده‌اند و گویی دیگر باکی هم از تیر و تفنگ ندارند چون، از جان و نان و آزادی، دیگر چیزی جز جان برای از دست دادن ندارند:

همه‌ی منابع طبیعی رو استخراج کردن و خوردن
فقط جنازه‌های روی زمین مونده که معدن سرب‌ن
مأمور لوله رو می‌گیره بالا، زخمیا هدفش
اون می‌ره کمک با اینکه گلوله‌ها میان طرفش
دیگه هیچی واسه از دست دادن نداره...

ترانه «دستاشو مشت کرده» یک اثر هنری اعتراضی تمام‌عیار است. اثری که هم در محتوا و هم در فرم پیوندی تنگاتنگ با اعتراض دارد، بی هیچ رویکرد انتزاعی، هم زخم‌های عینی معترضان را لیس می‌زند و هم به خشم‌شان از «جنایت»ها عینیت و زبان می‌بخشد:

داد می‌زنه
کی این جنایتو از یاد می‌بره؟
داره جون به لب رسیده رو فریاد می‌زنه
ما همه با هم هستیم...

و با تکرار همین شعارِ ده سال پیشِ «ما همه با هم هستیم» است که هیچکس به جریان اعتراضی در ایران معاصر پیوستگیِ بیانی می‌بخشد، از اعتراض طیفی از طبقه متوسط به دزدیدن رأی تا اعتراض عموم مردم به دزدیدن نان و آزادی.

این را که ترانه «دستاشو مشت کرده» اثری ماندگار هم بشود یا نه، آن‌چنان‌که «یه روز خوب می‌آد» ماندگار شد، باید به عهده تاریخ گذاشت. اما مهم و قطعی این است که این ترانه، به‌خصوص در سکوت ناگزیر یا خودخواسته دیگر اهالی موسیقی، وظیفه تاریخی‌اش را تا همین جا نیز در قبال مخاطبان اصلی‌اش که مردم کف خیابان و به‌خصوص جوانان معترض باشند، ایفا کرده است.

اگر جنبش سال ۸۸ سران داشت، خیزش سال ۹۸ سر هم نداشت. پویا بختیاری، یکی از چند صد کشتۀ اعتراضات آبان، گفته بود «من هم پسر کسی هستم». در اعتراضات آبان ۹۸، بی‌شمار هیچ‌کسانی که برای مادرشان، پدرشان، همسرشان، فرزندشان و یا اصلاً برای خودشان کسی بودند، کشته و زخمی شدند و بی‌شمار هیچ‌کسانِ معترض نیز بر آتش خشم خود خاکستر پاشیدند. «دستاشو مشت کردۀ» هیچکس ترانۀ همۀ این هیچ‌کسان است.