ماهیت انتخابات ریاست‌جمهوری پسااحمدی‌نژادی

پس از نقل قول‌ها و اما اگرها درباره مخالفت آیت‌الله علی خامنه‌ای با نامزدی محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور پیشین ایران بالاخره هفته گذشته رهبر جمهوری اسلامی ایران گفت برای جلوگیری از دو قطبی شدن فضای جامعه پیش از دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به آقای احمدی‌نژاد پیشنهاد کرده از نامزد شدن در انتخابات اردیبهشت ماه بپرهیزد. سپس از آقای احمدی‌نژاد هم نقل شد که در همان ملاقات حضوری شهریورماه توصیه آقای خامنه‌ای را پذیرفته است.

با نامزد نشدن آقای احمدی‌نژاد که به باور برخی صاحب‌نظران رأی‌آورترین گزینه طیف اصول‌گرایان مخالفت دولت حسن روحانی بود انتخابات چه شکلی پیدا خواهد کرد؟

این پرسش اصلی رادیو فرداست از سه میهمان برنامه این هفته دیدگاه‌ها: مجتبی واحدی، سردبیر سابق روزنامه آفتاب یزد در واشنگتن، مرتضی کاظمیان، روزنامه نگار و فعال سیاسی طیف ملی مذهبی در پاریس و علی حاجی‌ قاسمی‌، مدیر بخش علوم سیاسی و سیاست‌گذاری اجتماعی دانشگاه سودرتون در استکهلم.

Your browser doesn’t support HTML5

انتخابات ۱۳۹۶ در غیاب محمود احمدی‌نژاد از نگاه مجتبی واحدی، مرتضی کاظمیان و علی حاجی‌قاسمی

آقای واحدی، علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران هفته گذشته گفت دلیل توصیه‌اش به پرهیز محمود احمدی‌نژاد از اعلام نامزدی در انتخابات جلوگیری از دوقطبی شدن فضای سیاسی بوده. تحلیل شما از پیش‌زمینه‌هایی که رهبر را به دادن چنین پیشنهادی رسانده چیست؟

مجتبی واحدی: تصور می‌کنم دلیلش همان چیزی است که آقای خامنه‌ای ظاهراً با آن مخالفت کرد و آن دوقطبی شدن جامعه است. آقای خامنه‌ای خودش الگوی دوقطبی کردن جامعه بوده در بسیاری از انتخابات‌ها. در انتخابات سال ۷۶ ایشان جوری وارد میدان شد که فضا کاملاً دوقطبی شد و بخش عمده رأی آقای خاتمی مدیون همان دوقطبی است که آقای خامنه‌ای ایجاد کرد.

در آخرین نمونه‌ها هم در انتخابات اسفند ۹۴ با معرفی «لیست انگلیسی» آقای خامنه‌ای طبیعتاً دو قطبی در جامعه ایجاد شد برای اینکه مردم به قطب مشخص این دوقطبی که آقای خامنه‌ای بود رأی منفی بدهند، رفتند رأی دادند.

در مورد آقای احمدی‌نژاد به نظر من آقای خامنه‌ای و دوستانشان یک نگرانی داشتند و آن هم این است که اگر احمدی‌نژاد این بار بیاید، مهم نیست چه مقدار رأی بیاورد، هر مقدار رأی بیاورد، رأی خودش است نه رأی اصول‌گرایان و بعد هم ناچار از یک دوقطبی که اگر عده زیادی رأی بدهند با تصور اینکه او جلوی رهبر ایستاده در اواخر دوره ریاست جمهوریش و بعدها هم حرکت‌هایی انجام داده و یا تهدید‌هایی کرده که نشان دهنده مخالفتش با رهبری است، اگر رأی بیاورد این رأی می‌تواند الگوی یک دوقطبی باشد که یک طرفش آقای خامنه‌ای است.

فکر می‌کنم بیشترین دلیلش این بود که قبل از اینکه آقای احمدی‌نژاد راه بیافتد در شهرها و کم کم طرفدارانش جمع شوند و بعضی بحث‌هایی را هم قطعاً مطرح می‌کرد که این دوقطبی شدن را تقویت می‌کرد و به همین دلیل آقای خامنه‌ای مخالفت کرد.

من معتقد نیستم که ایشان به طور کلی با دوقطبی شدن مخالف باشد بلکه دوقطبی که نتیجه‌اش رأی مردم به یک قطب مقابل آقای خامنه‌ای باشد ایشان وحشت دارند. به نظر من دلیل عمده‌اش این بوده.

آقای کاظمیان، شما چه فکر می‌کنید؟ پیش‌زمینه‌هایی یک چنین تصمیم‌گیری چه بوده؟

مرتضی کاظمیان: من فکر می‌کنم به نوعی تلاش کرد که پیشگیری کند از وقوع بحران و پیشگیری را بهتر از درمان ارزیابی کرد. یک ارزیابی داشت از احمدی‌نژاد که ایشان یک ماجراجوی خودکامه است و سرکش است و با توجه به آن قهر یازده روزه در فروردین ۱۳۹۰ طبیعتا‌ً ورود احمدی‌نژاد و احتمالا‌ً رئیس‌جمهور شدن او خوشایند شخص اول نظام نبوده و نیست.

علاوه بر این این مسئله دوقطبی که آقای واحدی هم اشاره کردند مسئله خیلی مهمی بود. به نوعی نامزدی احمدی‌نژاد می‌توانست جامعه را دوقطبی کند. یک طرفش کسی می‌ایستاد که سبزها را خس و خاشاک توصیف کرده بود، از دل یک کودتای انتخاباتی سر درآورده بود و از سوی دیگر میلیون‌ها شهروندی که معترض بودند به نتایج انتخابات ۸۸.

البته خامنه‌ای خودش در کنار احمدی‌نژاد ایستاده بود در آن انتخابات. علاوه بر این نامزدی احمدی‌نژاد پرسش‌های جدی و مهمی را مطرح می‌کرد در رابطه با پرونده اختلاس‌های مالی و فسادها که دست دولت روحانی در حال حاضر پر است از آن داده‌ها و می‌توانست به اشکال مختلف دامن افراد حقیقی و حقوقی متعددی را بگیرد.

در مجموع من فکر می‌کنم نامزدی احمدی‌نژاد خیلی پرهزینه می‌توانست باشد برای ساختار سیاسی قدرت به ویژه هسته اصلی آن. هرچند باید تأکید کنم این اظهارنظر و مداخله رهبر جمهوری اسلامی به نوعی تضییع حقوق اساسی آقای احمدی‌نژاد و حامیان اجتماعی ایشان هم بوده.

آقای حاجی قاسمی،‌ نظر شما چیست؟

علی حاجی قاسمی: من فکر می‌کنم اجتناب از دوقطبی شدن جامعه که در یک طرف آن احمدی‌نژاد مسئله‌ساز و مشکل‌ساز برای نظام و برای جامعه ایران می‌بود مهم‌ترین عاملی بود که باعث شد رهبر جمهوری اسلامی ایران وارد موضوع شود و در آغاز مبارزه انتخاباتی احمدی‌نژاد را کنار بگذارد. چون فکر می‌کنم نگاه‌مان به رهبر جمهوری اسلامی باید قدری تغییر پیدا کند. برای او حفظ نظام، ثبات و آرامش جامعه به نظر می‌رسد مهم‌ترین هدف باشد و در سال‌های اخیر این را به دست آورده.

بنابراین اگر به اردوگاه اصول‌گرایان نگاه کنیم بعد از آقای ناطق نوری که ۲۰ سال پیش این جناح را در یک مبارزه انتخاباتی نمایندگی کرد، اصول‌گرای قابل پذیرش جریان اصول‌گرایی را تا الان نداشتیم. احمدی‌نژاد می‌شود گفت یک یاغی بود که خودش را بر طیف اصول‌گرایان مسلط کرد و به آنها طعم پیروزی را نشان داد و آنها میانه راه نامزد خود را رها کردند و به او چسبیدند.

ولی این اشتباه را آنها تکرار نخواهند کرد چون پیروزی احمدی‌نژاد پیروزی اصول‌گرایان نخواهد بود و این را اصول‌گرایان درس گرفته‌اند و مطمئن شده‌اند که او برای خودش و برای طیف خودش که طیف رادیکال در اردوگاه اصول‌گرایی است تلاش می‌کند، حرف شنوی از کسی ندارد، با کسی پیمان نمی‌بندد و طبعاً چنین رئیس‌جمهور اگر می‌آمد و پیروز می‌شد هم به درد جریان اصول‌گرایی نمی‌خورد.

اصول‌گرایان اتفاقاً دستشان الان بازتر است و می‌توانند از موضع اصول‌گرایی خودشان برپایه آن اصول‌گرایی سنتی حرکت کنند و با دولت روحانی وارد چانه‌زنی شوند و بهای اشتباهات یا تندروی‌ها و مسائلی که کسی مثل احمدی‌نژاد بر آنها تحمیل می‌کرد را راضی نباشند پرداخت کنند. یک عقلانیتی در رد احمدی‌نژاد در این مبارزه انتخاباتی وجود داشته.

آقای واحدی در غیاب محمود احمدی‌نژاد انتخابات آینده چه شکلی می‌تواند پیدا کند؟ امکان دوقطبی شدن که رهبر جمهوری اسلامی ایران می‌گوید می‌خواهد از بروزش جلوگیری کند منتفی است یا اینکه ممکن است یک نوع دیگری از دوقطبی شکل بگیرد؟

مجتبی واحدی: اجازه بدهید کوتاه در مورد صحبت‌های آقای حاجی قاسمی و آقای کاظمیان بدهم. من با این که احمدی‌نژاد وابسته به بخش طیف رادیکال اصول‌گرایان است، مخالفم. شما مواضع دو سال آخر ریاست جمهوری اسلامی احمدی‌نژاد و مواضع سه سال آخرش را مقایسه کنید با مواضع کسانی که امروز با حمایت رهبر بر تریبونها و نهادها مسلط اند.

مواضع آقای علم‌الهدی و آقای جنتی را در مسایل اجتماعی فرهنگی ببینید، مواضع سعید جلیلی را در مورد جنگ و برجام ببینید، مواضع ۹۹ درصد اصول‌گرایان را در مقابل برجام ببینید. اینها رادیکال تر است یا مواضع احمدی‌نژاد؟

به نظر من دغدغه آقای خامنه‌ای و دوستانش تسلط افراطی‌ها نیست. آقای خامنه‌ای تلویحاً از حمله به سفارت عربستان حمایت کرد. البته درست است که یک مخالفت ظاهری کرده. ولی خب می‌گوید نیروهای انقلابی را سرکوب نکنید. من معتقد نیستم که دغدغه آقایان تسلط طیف افراطی باشد. دغدغه‌شان چیز دیگر است.

اما اینکه در غیاب احمدی‌نژاد چه اتفاقی می‌افتد، من معتقدم که دو مسئله است. یکی اینکه از نظر من اصول‌گرایان ضرر کردند. به این معنا که احمدی‌نژاد قطعاً کاندیدای اصول‌گرایان نمی‌شد بلکه می‌توانست بیاید نقش تخریب‌گر را علیه اصلاح‌طلبان ایفا کند.

هیچکس مثل احمدی‌نژاد نمی‌تواند کار پوپولیستی بکند چه برای تخریب و چه جذب. به نظر من از این جهت اصول‌گرایان اشتباه کردند. هیچکس نمی‌تواند با زبان احمدی‌نژاد بیاید تخریب کند و تخریب‌هایش به دل بعضی از اینها بنشیند. از این جهت ضرر کردند.

از جهت دیگر می‌شود گفت حرف‌هایی که ظاهراً آقایان دارند،‌ آقای میرتاج‌الدینی و آقای رئوفیان و دوستان دیگر از جناح اصول‌گرا گفته‌اند، باعث می‌شود که حداقل یک نفر از کسانی که می‌توانست بخشی از آرای مخالفان اصلاحات را جذب کند را کم کند و به سبد کاندیدای اصلی کاندیداهای اصول‌گرایان ببرد.

از این جهت به نظر من این به نفع اصول‌گرایان خواهد شد. اما اینکه برآیند این نفع و ضرر چقدر در نهایت به نفع اصول‌گرایان خواهد بود الان زود است قضاوت کردن. باید برویم جلو ببینیم آنها با چه کاندیدایی وارد می‌شوند و آن موقع می‌شود گفت با آن کاندیدا حضور احمدی‌نژاد به نفعشان بود یا حذف او.

آقای کاظمیان، اولاً آقای واحدی می‌گویند نه اصول‌گرایان و نه رهبر نمی‌خواستند که رادیکالیزم را حذف کنند بلکه می‌خواستند جلوی این نوع دوقطبی شدن را بگیرند. در ضمن سؤالی که کردم که بخشی از آخر جواب ایشان بود این بود که در غیاب محمود احمدی‌نژاد وارد چه نوع رقابت انتخاباتی خواهیم شد در اردیبهشت ماه؟

مرتضی کاظمیان: من گمان می‌‌کنم مجبوریم لایه‌های اصول‌گرایی را تفکیک کنیم و تفاوت‌های محسوسی هم وجود دارد. ولی به نظر می‌رسد که بخش‌های مهمی از اصول‌گرایان بیش از پیش دارند خودشان را تنظیم می‌کنند با منویات کانون مرکزی قدرت، آنجا که شخص رهبر جمهوری اسلامی و آن جریان امنیتی نظامی حاکم بر سپاه به طور مشخص تعریفش می‌کنند. از این زاویه طبیعتا‌ً اینها سعی می‌کنند با حوزه‌ها یا افراد و جناح‌هایی که به نوعی سرکشی می‌کنند یا پروژه‌های مستقل خودشان را دارند مثل باند احمدی‌نژاد مشایی، فاصله بگیرند.

این را هم به تأکید اضافه کنم که به نظر می‌رسد تجربه مدیریتی طولانی مدت آقای خامنه‌ای ایشان را به آنجا رسانده که یک رییس جمهور برای یک دوره نمی‌تواند پروژه‌های خودش را پیش ببرد و تغییر مدیریت در قوه مجریه می‌تواند یک انرژی و وقت زیادی را از مجموعه دستگاه بوروکراسی و قوه مجریه بگیرد که این ما به‌ ازا و هزینه فایده‌اش چندان قابل توجیه نیست.

به خاطر این به نظر می‌رسد که چهره‌های دیگری را از اردوگاه اصول‌گرایان معرفی کنند که این چهره‌ها چندان گمنام نیستند،‌ از قالیباف گرفته تا سعید جلیلی،‌ ولایتی، حدادعادل و حتی باهنر و ضرغامی که اسم اینها مطرح می‌شود. یک اسم‌های تکراری وجود داشته که در دوره‌های پیش شرکت کردند از جمله احمد توکلی و منوچهر متکی. ولی من گمان نمی‌کنم هیچکدام از آنها بتوانند بسیج کنند لایه‌های اجتماعی حتی منتقد دولت را، بماند حامیان حکومت را در برابر روحانی.

یک گزینه می‌ماند و آن هم به نظر می‌آید پرویز فتاح است که در حال حاضر رئیس کمیته امدام امام است و وزیر نیرو بوده در دولت احمدی‌نژاد و روابط خوبی دارد حتی با سپاه و شخص آقای خامنه‌ای و مناسبات گسترده‌ای را برقرار کرد از طریق کمیته امداد. بماند به عنوان یک تکنوکرات و آدم متخصص هم طبیعتا‌ً چهره خوبی دارد در طبقه متوسطی که دغدغه‌های سیاسی ندارند. آقای فتاح یا گزینه مشابه ایشان. آن وقت می‌تواند با بهره‌گیری از مجموعه نارضایتی کش یافته در دوران پسابرجام و طرح دیدگاه‌های مورد توجه هسته اصلی قدرت و هم لایه‌های اجتماعی نابرخوردار منجر به ریزش بخش مهمی از آرای آقای روحانی شود و تقریباً یک انتخابات دوقطبی (البته تخفیف یافته) را شکل بدهد که در نهایت شاید آقای روحانی برنده آن انتخابات شود.

فراموش نکنیم که در سال ۹۲ هم آقای روحانی اگر آمار رسمی را قبول کنیم با اختلافی حدود ۳۰۰ هزار رأی رئیس‌جمهور شد. یعنی یک رئیس‌جمهوری که نتواند در برابر آقای خامنه‌ای اعلام کند که من مستظهرم به حمایت بیست بیست و پنج میلیون رأی و البته از طرف دیگر هم به نظر نمی‌رسد که تمام کسانی که در انتخابات ۹۲ رفتند پشت آقای روحانی همچنان این انگیزه را داشته باشند. به خصوص که آقای احمدی‌نژاد نباشد در این انتخابات که دوباره پشت روحانی بایستند.

به خاطر همین می‌فکر می‌کنم در اردوگاه اصول‌گرایان فعلاً با حذف احمدی‌نژاد چهره چندان جذابی وجود ندارد مگر آقای فتاح که می‌تواند با استفاده از شبکه سپاه و بسیج و شبکه کمیته امداد یک آرای قابل توجهی را به طرف خودش جلب کند. تا حالا هم ایشان تأکید نکرده به صراحت که نامزد نخواهد شد.

آقای حاجی قاسمی، انتقاد آقای واحدی، عمدتاً متوجه نظر شما بود. ایشان می‌گویند رهبر و اصول‌گرایانی مثل امام جمعه مشهد خودشان هم به درجاتی مواضع افراطی دارند. بنابراین به نظر آقای واحدی برخلاف تحلیل شما هدف حذف افراط گرایی و رادیکالیزم نبوده بلکه هدف حذف شخص احمدی‌نژاد بوده. اول به این نظر واکنش نشان بدهید و بعد به این بپردازید که چه شکلی پیدا خواهد کرد انتخابات اردیبهشت ماه؟

علی حاجی قاسمی: جایگاه محمود احمدی‌نژاد در پهنه سیاسی ایران و نقشی که ایشان به خصوص در دور دوم ریاست جمهوریش ایفا کرد که موضع مستقلی را در برابر نظام و رهبر ایفا کرد که این جذابیتی را در پی داشت بدون اینکه توجه داشته باشند که پی‌آمدهای بسیار منفی برای جامعه ایران و روند توسعه و پیشرفت داشت و معایب و مضرات بسیاری به دنبال داشت، قابل مقایسه با حضور و اظهارنظرهای امثال اعلم الهدی و جنتی ندارد. چون اینها نفوذ و پایگاه اجتماعی ندارند.

ولی احمدی‌نژاد توانسته بود. خارج از طیف رادیکال و افراطی (یا هر اسمی که آقای واحدی بگذارند) با اینکه خودش از صحنه کنار گذاشته شده اما طیف افراطی که حول و حوش ایشان شکل گرفته‌اند از صحنه کنار نخواهند رفت. من فکر می‌کنم اینها تلاش خودشان را خواهند کرد که تا انتخابات نقش اپوزیسیون را با محوریت خود احمدی‌نژاد و یارانش ایفا کنند.

بنابراین طی ماه‌های آینده باید ببینیم آیا این طیف موفق خواهد شد چهره‌ای را معرفی کند که آن گفتمان یا بیانی را که احمدی‌نژاد (آقای واحدی درست می‌فرمایند که ایشان خیلی موفق می‌توانست عمل کند) این را ارائه کنند یا نه.

طیف دیگر می‌شود گفت اصول‌گرایان معتدل هستند مانند ناطق نوری، لاریجانی و حتی روحانیون سرشناس قوم که به هر حال طیف بسیار مهمی میان اصول‌گرایان است به نظر من... (حالا اصول‌گرایان پیشرو جای خود دارند مانند مطهری) اینها تا به امروز به دولت روحانی نظر مثبتی داشتند و سود نظام و خودشان را در نزدیکی با دولت دیدند و خواهند دید تا روز انتخابات اگر اتفاق خاصی نیافتد.

امکان دارد که نامزدی را معرفی کنند که مثلاً با اصول‌گرایان سنتی به محوریت باهنر کنار بیایند و تلاش کنند که مستقل عمل کنند و بتوانند مواضع اصول‌گرایی سنتی را مشخص تر و دقیق تر در عرصه سیاسی مطرح کنند چون در دوران احمدی‌نژاد این فرصت را پیدا نکردند. منتها امکان دارد با دولت روحانی هم به یک توافق برسند و نقش خیلی فعالی در انتخابات ریاست جمهوری ایفا نکنند.

اما اتفاقی که امکان دارد بیافتد اگر این سناریو انجام شود این است که در طیف اصول‌گرایان، اعتدال‌گرایان، اصول‌گرایان معتدل یعنی این طیف بسیار گسترده امکان دارد یک شکاف به نظر من سازنده ایجاد شود. اگر این طیف نگرانی از تهدید افراطیون و احمدی‌نژاد نداشته باشد امکان دارد یک مقدار در عرصه برنامه‌ای و چشم انداز وارد شوند و ما یک مقداری بحث سیاسی در ایران داشته باشیم در مورد روند پیشرفت، مسئله اقتصادی، توسعه و مواردی که به آن پرداخته نشده. این امکان وجود خواهد داشت که اصلاح‌طلبان وارد صحنه شوند و بحث سیاسی انجام دهند. چیزی که سکوت بر آن مستولی بوده و ازش غافل بودند.

آقای واحدی، به نظر شما در غیاب محمود احمدی‌نژاد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری رقابتی خواهد بود یا صوری؟

مجتبی واحدی: گمان می‌کنم سناریویی که از سال ۹۲ آغاز شده و ادامه دارد به حذف کامل اصلاح‌طلبی با مفهوم نه اصلاح‌طلبی صوری، نه اصلاح‌طلبی آقای عارف که تنها کسی بود که رسما و خیلی علنی از موضع آقای خامنه‌ای برای حذف آقای احمدی‌نژاد دفاع کرد، این الگو باقی بماند.

به نظر من آقای خامنه‌ای دنبال حذف آن اصلاح‌طلبی اصیل است و جایگزینی گفتمان آقای روحانی. یعنی رقابت بین روحانی و اصول‌گرایان. این بزرگترین برد برای آقای خامنه‌ای است. یعنی حذف واقعی گفتمان اصلاح‌طلبی. اگرچه آن هم برایش ایرادهایی وجود داشت. اما آقای خامنه‌ای در این روند حرکت کرده و موفق هم شده. انتخابات سال ۹۲، انتخابات اسفند ۹۴ مجلس و خبرگان و این انتخابات که در پیش رو داریم.

به نظر من برای آقای خامنه‌ای مهم‌ترینش این است که اصلاح‌طلبی اصیل به طور کامل حذف شود و مردم دلشان خوش باشد که به ری‌شهری رأی دادند که مصباح یزدی رأی نیاورد. به روحانی رأی دادند که احمدی‌نژاد یا ضرغامی رأی نیاورد. جایگزینی گفتمان روحانی که قطعاً نزدیکی‌اش به گفتمان آقای خامنه‌ای و اصول‌گرایی خیلی بیشتر است یا اصلاح‌طلبی. این جایگزینی به نظر من تکمیل خواهد شد با انتخابات سال ۹۴ و روحانی انتخاب هم خواهد شد به نظر من علی‌رغم مخالفت‌های ظاهری که با او می‌شود.

اتفاقاً بعضی از مخالفت‌هایی که با او می‌شود برای جا انداختن این است که روحانی شخصیتی مستقل است و بروید به او رای بدهید. مردم دلشان خوش باشد که در یک دو قطبی که یک طرفش آقای خامنه‌ای است به قطب مقابل رأی داده‌اند.

به نظر من هدف این است. اصول‌گرایان چه سنتی چه غیرسنتی چهره جذابی ندارند. دیگر آن بازی‌هایی که احمدی‌نژاد درآورد در انتخابات شوراها در سال ۸۲ و بعد در انتخابات ۸۴ پول خرج کرد خیلی جواب نمی‌دهد.

به نظر من آقای فتاح نه شخصاً چهره جذابی است و نه خیلی مطرح بوده بین مردم. در عرض چند ماه نمی‌شود از یک نفر چهره‌ای ساخت که بتواند رأی بیاورد. به این راحتی نیست. مگر در یک روند دو قطبی که آقای فتاح پتانسیل قرار گرفتن در یک دوقطبی را ندارد.

گمان هم می‌‌کنم که افرادی مثل ضرغامی یک نوع بازی مثل سال ۸۴ که قالیباف را آوردند که سیبل شود و فحش ها را بخورد و احمدی‌نژاد را از میانش کشیدند بیرون. آقای ضرغامی حداکثر در همین حد نقش ایفا خواهند کرد.

اصول‌گرایان اگر قرار باشد کسی بیاورند که بتواند رأی جمع کند فقط شخص احمد توکلی است و سلیمانی. من هنوز انصراف قاسم سلیمانی را انصراف صد در صدی نمی‌دانم. احمد توکلی بلد است. همیشه هم توانسته کسانی را دغدغه دارند و اعتراض دارند را بخش قابل توجهی را نظرشان را جلب کند. اما گمان می‌کنم رقابت او هم در نهایت با آقای روحانی موفق نخواهد بود.

به گمان من اولویت آقای خامنه‌ای انتخاب آقای روحانی است. برای اینکه حذف کامل اصلاح‌طلبی اصیل با آن تصوراتی که مردم داشتند. اگرچه خیلی از اصلاح‌طلبان هم خودشان استحاله شده‌اند و رفته‌اند به طرف داشتن سهمی از قدرت به جای اینکه بر گفتمان خودشان تأکید کنند.

من معتقدم که آقای روحانی در کابینه دومش سهمی که به اصلاح‌طلبان خواهد داد بسیار کمتر از سهم فعلی خواهد بود که این سهم هم سهم قابل توجهی نیست. آنچه آقای خامنه‌ای می‌خواهد محقق خواهد شد.

آقای کاظمیان،‌ نظر شما چیست؟ انتخابات چگونه انتخاباتی خواهد بود از نظر میزان رقابت؟

مرتضی کاظمیان: یک نکته را اشاره کنم که گمان می‌کنم باند احمدی‌نژاد مشایی تمرکز خودشان را محتمل بگذارند روی انتخابات شوراها که در سایه انتخابات ریاست جمهوری دارد مطرح می‌شود و متأسفانه به دلیل اینکه جامعه محوری چندان وزن قابل اعتنایی در پروژه‌های اصلاح‌طلبان یا اعتدال‌گرایان ندارد یک بستری است برای اینکه جناح احمدی‌نژاد مشایی بتواند خودش را تثبیت کند و احیاناً خیزی بردارد برای دوره‌های بعد و پی‌گیری پروژه‌های سیاسی ایدئولوژیک خودش.

اما برای انتخابات آتی ملاحظات متفاوتی دارم نسبت به آقای واحدی. گمان نمی‌کنم که روحانی رئیس‌جمهور مطلوب همه بخش‌های مستقر در کانون مرکزی قدرت به ویژه راست افراطی است. یعنی سپاه و آن جریان امنیتی نظامی حاکم بر سپاه اگر بتواند روحانی را کنار بزند در این تردیدی نخواهد کرد. این البته مستقل از آن ملاحظه‌ای است که اشاره کردم.

مجموع مدیریت کلان آقای خامنه‌ای و دانش سیاسی و تجربه سیاسی ایشان دال بر این است که بهتر است تغییری صورت نگیرد در قوه مجریه و پروژه‌های هر دولتی نیازمند برای تداوم در دوره دوم است. به خصوص با توجه به شرایط منطقه و کش یافتن مسئله برجام و مناسبات تهران با غرب در دوران پسابرجام حضور آقای روحانی می‌تواند خیلی مهم باشد.

مستقل از آن وجهی که آقای واحدی هم اشاره کردند که می‌تواند اصلاح‌طلبان را ببرد به حاشیه اعتدال‌گرایی و میدان سیاست ایران و آنها را پشت دولت روحانی کاملاً حفظ کند. چنانکه در یک دوره‌ای نیروهای ملی مذهبی عملاً پشت اصلاح‌طلبان قرار گرفتند. امکان حضور در حوزه سیاست را نداشتند.

ولی این وضعیت، در سوی دیگرش اشاره کردم، حضور یک نامزدی مثل آقای فتاح سوار شود بر آن بخشی که نارضایتی پیدا شده از دولت روحانی به خاطر کش یافتن دوران پسابرجام و بحران‌های اقتصادی مترتب بر آن، شاید بتواند یک نیمچه دوقطبی را ایجاد کند در انتخابات آتی. البته در صورتی که کسی مثل آقای فتاح بیاید که رابطه خوبی با سپاه دارد و آنها هم بروند پشت فتاح.

هرچند که در نهایت من فکر می‌کنم سوگیری کل جامعه در ایران به ویژه طبقه متوسط فرهنگی طوری است که از دل آن باز دولت روحانی خارج خواهد شد. اما دولت نه چندان برخوردار از حضور برجسته جامعه و مستظهر به آرایی مثل دولت خاتمی بلکه دولتی تخفیف یافته که مجبور هست ادامه پروژه‌های خودش را متکی کند به جلب رضایت مراجع سنتی در قم و هم هسته اصلی به طور مشخص شخص رهبر جمهوری اسلامی.

آقای حاجی قاسمی، از لحاظ درجه رقابت در انتخابات اردیبهشت ماه بدون اینکه بخواهم شباهتی را القا کنم نظر شما به نظر آقای کاظمیان نزدیک‌تر است یا به نظر آقای واحدی؟

علی حاجی قاسمی: فکر می‌کنم به نظر آقای کاظمیان نزدیکتر باشم. می‌توانم در رابطه با این سؤال آخر هم اشاره کنم که چه آقای فتاح و چه آقای سلیمانی اینها در واقع چهره‌هایی هستند که می‌توانند بیشتر از نامزدهای حد متوسط که بتوانند یک امکانی برای رقابت داشته باشند اسمشان مطرح شده.

من گمان نمی‌کنم هیچیک از این دو چهره در آن حد و اندازه حداقل در اندازه‌هایی که تا امروز از خودشان نشان داده اند باشند که با آقای روحانی که به هر حال چهار سال رئیس‌جمهور بوده و اشتباه برجسته‌ای انجام نداده،‌ برجام را فتح کرده و اقتصاد را درست است که نتوانسته پویا کند، تورم را توانسته مهار کند.

دوستان اشاره کردند که شانس آقای روحانی اگر همین گونه پیش برود و اتفاق خاصی رخ ندهد بسیار زیاد خواهد بود که پیروز شود. ولی نکته‌ای که می‌خواهم تأکید کنم این است که لازم نیست هر انتخابی جنجالی و هیجان‌برانگیز باشد.

ما فکر می‌کنم عادت کردیم در این چند دوره اخیر که انتخابات جنجالی باشد. میزان شرکت‌کننده‌ها خیلی بالا باشد. خب این را نظام برای مشروعیت می‌خواسته، اهمیت هم داشته. ولی از منظر توسعه و پیشرفت جامعه این تعیین کننده نیست.

من با این قسمت بحث هم آقای واحدی و هم آقای کاظمیان موافق هستم که ما بحث برنامه‌ای در سیاست ایران سال‌هاست که نداشتیم به خصوص موارد معدود. اگر ما به یک رقابت جنجالی انتخابات گذشته نرسیم که امیدوارم نرسیم بهتر است بحث برنامه‌ای صورت بگیرد. اصلاح‌طلبان از پناهگاه‌هایشان در بیایند و بحث برنامه‌ای کنند.

در مورد مسئله توسعه و مسئله عدالت که کلاً سپردند و واگذار کردند به احمدی‌نژاد. چرا باید ایشان مدعی پیشبرد امر عدالت در جامعه باشد که اصلاً سنخیتی ندارد و نتیجه کارش می‌بینیم که فساد و دزدی و همین کارها بوده.

این است که اگر از جایی می‌خواهد این بحث توسعه برنامه‌ای در ایران و توسعه اقتصادی متوازن پیش برده شود عمدتاً از جانب اصلاح‌طلبان است. اینها باید وارد عرصه شوند و در تأثیرگذاری باشند. اتفاقا اصول‌گرایان منطقی مثل آقای توکلی در استانداردهای جمهوری اسلامی می‌توانند در این عرصه وارد شوند. در مقابل روحانی شانس پیروزی نخواهند داشت ولی می‌توانند کمک شایانی کنند که یک برنامه سیاسی مناسب به حال و پیشرفت جامعه ایران در دستور کار دولت روحانی قرار بگیرد.