سواحل مملو از گردشگران خارجی سینای مصر؛ بیابان متروکه امروزی

بیابان‌های شمال سینا.

روزنامه اسرائیلی هاآرتص در گزارش مشروحی از شبه جزیره سینا در شمال مصر این منطقه وسیع را پس از تغییر حاکمیت در مصر و برافتادن حکومت حسنی مبارک، بیابانی رها و متروک که حتی ارتش مصر نیز از حضور جدی و گشت‌زنی واقعی در آن ظاهراً هراس دارد، توصیف کرده‌است.

هاآرتص که خبرنگار خود را به این منطقه فرستاده‌است، پنج‌شنبه می‌نویسد که دیگر از شمار زیاد جهانگردان اسرائیلی و بین‌المللی هیچ نشانی در شبه جزیره سینا نیست و متل‌ها و تمامی اماکنی که در طول دهه‌ها میزبان گردشگران جهانی بود، به اماکنی متروک مبدل شده‌اند.

از فوریه ۲۰۱۱ که مصر دستخوش انقلابی حدوداً سه هفته‌ای بود و در نتیجه آن حسنی مبارک پس از ۳۳ سال حکومت از قدرت کنار رفت، جهانگردی مصر به مرز انهدام رسیده‌است و از این‌رو، شبه جزیره سینا که بویژه از زمان قرارداد صلح کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل در سال ۱۹۷۸ به یک قطب بزرگ برای گردشگران جهانی مبدل شده بود، اکنون بیابانی است متروک، ترسناک و رها شده.

تمامی ساختمان‌هایی که برای هتل‌های جدید در دست احداث بود، از زمان انقلاب مصر رها شده و کسی دیگر به سراغ آنها نیامده‌است و متل‌های بخش جنوبی شبه جزیره سینا که روزگاری جوانان هیپی اسرائیلی در آن غلغله می‌انداختند، اکنون حتی در این روزهای عید پسح یهودیان یک میهمان اسرائیلی یا خارجی ندارد همان‌گونه که قاهره و اسکندریه و دیگر نقاط مصر از جهانگردان خارجی خالی شده‌است.

هاآرتص می‌نویسد که حتی ارتش مصر و سایر نیروهای امنیتی مصر این بیابان گسترده را که به تسلط باندهای مختلف قاچاقچیان اسلحه و کالا و آدم‌ربایان و باندهای همسو با جهاد جهانی و القاعده در آمده‌است، رها کرده و از هیبت واقعی نیروهای نظامی مصر در این بخش از شمال مصر نشانی دیده نمی‌شود و بسیاری از نمادهای ارتش تخریب شده و حتی برخی از مقرهای نظامی، دیگر چیزی جز لانه‌های حیوانات و مکان بازی فرزندان بادیه‌نشین و یا رهاشده نیست.

یک قاچاقچی اسلحه نیز به خبرنگار هاآرتص، خانم آنشیل پفر، بدون آنکه او را بشناسد، پیشنهاد کرده‌است که اگر حاضر باشد در کار قاچاق به او کمک کند، به وی هزار لیره مصری خواهد داد!

در تمامی سال‌های حکومت پیشین مصر، تعرض‌هایی نادر از این منطقه به سوی اسرائیل صورت گرفته بود اما از زمان تغییر حکومت تا همین هفته، چهارده بار در چهارده ماه، خط لوله انتقال گاز طبیعی مصر به اسرائیل منفجر شده‌است که هر چند در انتقال گاز به اسرائیل اختلالات جدی وارد کرده‌است اما این همان لوله‌ای است که از آن برای اردن و کشورهای عرب دیگر منطقه نیز گاز ارسال می‌شود و از این‌رو کشورهای عربی نیز متحمل پیامدهای جدی‌تر از اسرائیل شده‌اند.

از زمان تغییر حکومت مصر، دست‌اندازی‌های مسلحانه از شبه جزیره سینا به اسرائیل شدت گرفته است؛ همین چهارشنبه گذشته بود که سه فروند راکت از این منطقه به سوی بندر اسرائیلی ایلات شلیک شد.

چند ماه پیش نیز افرادی مسلح با ورود از شبه جزیره سینا به اسرائیل، به جاده‌های شمالی بندر ایلات رسیدند و هشت اسرائیلی را در اتوبوس‌ها و خودروهایی که در این جاده تردد می‌کردند، کشتند.

حکومت مبارک که در مقابله با طایفه‌های بادیه‌نشین در این منطقه مشت آهنین نشان می‌داد، موجب شده بود که قاچاق کالا و اسلحه و شکل‌گیری باندهای تروریستی امری تقریباً محال باشد و حتی در دو سال آخر حکومت او در میان خشم شدید فلسطینی‌های غزه، دیواره پولادینی از زیر زمین میان مصر و غزه کشیده شده بود اما اکنون این منطقه گسترده به جولانگاه آزاد باندهای صحرانشین تبدیل شده و طایفه‌های بادیه‌نشین برای گذران زندگی، به آسانی با این باندها همکاری می‌کنند.

بر اساس قرارداد کمپ دیوید افزایش حضور نظامیان مصری در این منطقه می‌بایست مورد موافقت اسرائیل نیز باشد. از سال گذشته اسرائیل از بیم گسترش عملیات باندهای مسلح عربی علیه خود چند بار موافقت کرده‌است که حضور نظامیان مصری افزایش یابد اما این هفت تیپ جدید که تنها در شاهراه‌های منطقه مستقر شده‌اند، از گشت‌زنی در تمامی صحرا خودداری می‌کنند و افزون بر آن، بنظر می‌رسد که سربازانی جوان و کاملاً بی‌تجربه به این منطقه متروک مصر اعزام شده‌اند و افسری با تجربه در میان آنها نیست و تجهیزات‌شان نیز در حد همان خودروهایی باقی مانده‌است که ارتش مصر در دهه شصت میلادی قرن گذشته از اتحاد جماهیری شوروی گرفته بود، و دیگر از هیبت افسران مصری گذشته در این منطقه که به همگان نشان می‌داد که آقای منطقه کیست، نشانی وجود ندارد.

این سربازان بی‌تجربه و ناآشنا کجا و بادیه‌نشینانی که زندگی‌شان با این منطقه عجین شده، کجا؟.

قاچاق انسان یا حتی اندام‌های بدن انسان نیز در اینجا به طرزی هولناک تبدیل به معامله‌ای پرصرفه شده‌است. بادیه‌نشینان قاچاقچی اندام انسان را به این سو و آن سو می‌برند تا برای کسانی که به آن نیاز دارند به کار آید و با بهای گزافی آن را می‌فروشند؛ براستی این اندام‌ها از چه کسانی گرفته شده است؟! هیچ مقام مصری شهامت در افتادن با قاچاقچیان را برای رسیدن به پاسخ این پرسش ندارد.

قاچاقچی‌ها و بیابان‌نشین‌ها تنها کسانی نیستند که سوار بر اشتران باشند؛ آنها را می‌توان با خودروهای ژاپنی و جیپ‌های خوبی دید که تپه‌ماهورهای صحرای سینا را به آسانی درمی‌نوردند و شب‌ها نیز خودروها را در کنار چادرهای محل زندگی خود پارک می‌کنند.

محمد صالح یک مرد فلسطینی که خانواده‌اش از سال ۱۹۶۸ از منطقه رفح در نوار غزه به شهر مصری رفح نقل مکان کرده‌است نیز از تسلط بادیه‌نشین‌ها بر منطقه شکایت کرده‌است. او به خبرنگار هاآرتص گفته‌است که صحرانشینان قادر مطلق منطقه هستند و هر گاه که خشمگین شوند، جایگاه‌های بنزین و سایر نمادهای دولتی را به آتش می‌کشند و خودشان بی مزاحمتی از ترس دستگیر شدن، به چادرهایشان در بادیه‌ها باز می‌گردند.

محمد صالح در همین حال می‌گوید ولی ما نمی‌خواهیم علیه بادیه‌نشینان شکایت کنیم زیرا همین وضع برای ما خوب است و می‌توانیم از راه تونل‌های زیرزمینی بزرگی که حفر شده هر کالایی را که بخواهیم به طرف فلسطینی رفح منتقل کنیم و حتی به آسودگی خودمان از این تونل‌ها به غزه برویم تا بستگانمان را ببینیم و به راحتی هم بازگردیم.

فیاذ الحیوال، رئیس یکی از طایفه‌های بادیه‌نشین در سینا در حالی که در زیر چادر خود در کنار یک جایگاه فروش بنزین دارد ماری جوانا می‌کشد، با خنده می‌پرسد: کدام قاچاق؟ کدام انفجار لوله گاز؟ اکنون به آسانی می‌توان از راه بنزین امرار معاش کرد. نیروهای او بر این جایگاه سوخت مسلط شده و آن را به منبعی سرشار برای درآمدی آسان مبدل کرده‌اند بدون آنکه در این بیابان گرم عرقی برای درآمد بریزند.

در این وضعیت نیز مردمی که به تئوری‌های «توطئه» علاقه زیادی دارند، به این شایعات دامن می‌زنند که این سران حکومت پیشین مصر هستند که موجب کمبود سوخت شده‌اند تا مردم را ناراضی کنند.

خبرنگار هاآرتص پس از بازدید از منطقه نتیجه‌گیری می‌کند که انقلاب همچنان دامنه‌دار مصر در شبه جزیره سینا به صورت هرج و مرج و نبود امنیت خود را نشان می‌دهد و اینجا چندان نتیجه عملی از انتخابات چند ماه پیش مجلس ملی مصر یا التهابی برای انتخابات پیش روی ریاست جمهوری این کشور نیست و تنها در منطقه مصری رفح؛ جایی که زنان و دختران از نوک پا تا فرق سرشان در پارچه‌های بزرگ پوشیده‌است، عکس‌های چهره پرریش شیخ حازم ابو اسماعیل، نماینده سلفی‌ها خودنمایی می‌کند.