هدفمندی یارانه‌ها؛ یافتن نقطه توازن بین کمک به درماندگان و از میان نرفتن انگیزه کار

  • جواد کوروشی
آیا اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها شکست خورده است؟ سایت اینترنتی تابناک با طرح این پرسش می‌نویسد: از یک سو دولت نمی‌تواند بهای حامل‌های انرژی را آن‌چنان که پیش‌بینی شده ۳۸ درصد بالا ببرد و از سوی دیگر برابر قانون، دولت موظف است پرداخت یارانه‌ها را تنها از طریق افزایش بهای حامل‌های انرژی تامین کند و نه از منابع دیگر.

با این حال هنوز مشخص نیست کسری پرداخت یارانه‌ها از چه منبعی باید تامین شود. دولت در روزهای گذشته بحث حذف دهک‌هایی را از گیرندگان یارانه‌های نقدی پیش کشیده است. به گزارش تابناک دست کم باید پرداخت یارانه به ۲۲ میلیون ایرانی متوقف شود تا دولت بتواند اجرای این قانون را ادامه دهد.

عزت‌الله یوسفیان ملا نماینده آمل در مجلس اما می‌گوید حذف یک‌باره ۲۲ میلیون نفر از دریافت یارانه شاید پیامدهای بسیاری را به دنبال داشته باشد. این نماینده مجلس می‌گوید تنها راه این است که دولت شهامت به خرج دهد و با عذرخواهی از مردم اعلام کند که طرح هدفمندی یارانه‌ها شکست خورده است. در این میان اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری روز دوشنبه ۲۲ مهرماه گفت هدفمندی یارانه‌ها باید با این دیدگاه اجرا شود که یارانه نقدی فقط به نیازمندان پرداخت شود. بنابراین باید در این جهت گفت‌وگو و راه حل پیدا کرد.

از کامران دادخواه، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی در بوستون می‌پرسیم آیا دولت می‌تواند اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها را متوقف یا دهک‌هایی را از دریافت‌کنندگان یارانه‌ها حذف کند؟

Your browser doesn’t support HTML5

گفت‌وگوی فریدون زرنگار با کامران دادخواه درباره هدفمندی یارانه‌ها


کامران دادخواه: این مسئله چند وجه دارد. در درجه اول به خصوص قطع کردن این برای خانواده‌های کم‌درآمد مسئله ایجاد می‌کند. بقیه خانواده‌های دیگر دهک‌های بالا برایشان مسئله‌ای نیست. برای اینکه به خصوص با تورمی که ایجاد شده این پولی که به اینها پرداخت می‌شود ارزش چندانی ندارد. آنچه که مسئله اساسی هست این است یک برنامه‌ای باشد فرض بفرمایید پنج ساله که چطور می‌شود یارانه‌های غیرمستقیم را به طور کلی برداشت و یارانه‌های مستقیم را در یک دوره کوتاه به کسانی که دچار مشکل می‌شوند پرداخت و بعد برای بلندمدت فقط به کسانی پرداخت که واقعا به دلیل از دلایل امکان یک زندگی حداقلی را ندارند. یعنی فرضا یا امکان کارکردن ندارند یا از نظر فکری یا بدنی دچار مشکل هستند که بهشان کمک شود وگرنه به این ترتیب کارها پیش نمی‌رود. ولی باز مسئله این است که به تدریج این کار انجام شود و روی حساب و کتاب.

توجه به فرمایید که به ترتیبی که انجام شد و تورمی که ایجاد شد ارزش پولی که پرداخت می‌شد بسیار کم شد. یعنی فرض بفرمایید اگر دلار هزار تومان بود ۴۵ هزار تومان می‌شد ۴۵ دلار در ماه. وقتی که قیمت دلار سه برابر شد این می‌شود ۱۵ دلار در ماه. بنابراین داستان این است که تورم خودش این ماجرا را از بین می‌برد برای حتی کسانی که احتیاج به آن دارند. بنابراین باید برنامه‌ای باشد به طور مشخص که این پرداخت‌ها طوری انجام شود که کمکی باشد و اقتصاد را دچار مشکل نکند. واقعیت هم این است که یارانه‌های غیرمستقیم باید برداشته شود برای اینکه اینها جز ضرر و زیان چیزی برای اقتصاد ایران نداشتند.

خب، اما دیدیم که به هر حال تجربه ایران نشان می‌دهد که همین یارانه‌های مستقیم هم با خودش بسیار ناهنجاری‌ها را همراه داشت و یک نوع عادت را در جامعه جا انداخت که ماهانه مبلغی از طرف دولت دریافت شود در حالی که همانطور که خودتان گفتید از نظر ارزش و قدرت خرید این یارانه‌ها به تدریج کم و کمتر شد. پرسش این است که اصولا پرداخت نقدی یارانه‌ها تنها امکان هست یا اینکه می‌شود راهکارهای دیگر هم برای این مسئله در پیش گرفت. چون دولت الان مطرح می‌کند که یکی از منابع تامین یارانه‌های نقدی افزایش بهای حامل‌های انرژی بود که در قانون پیش‌بینی شده. اما الان دولت اعلام می‌کند که ما فعلا نمی‌توانیم ارزش حامل‌های انرژی را بالا ببریم چون شرایط مردم اجازه نمی‌دهد. در حقیقت خود قانون به نحوی عملا ملغی شده. یا نه؟

بله. اگر به این ترتیب انجام دهند خب ملغی شده. برای اینکه همچنان قیمت‌ها دارد بالا می‌رود و اگر قیمت‌های حامل‌های انرژی ثابت بماند دوباره همان مسایلی که قبلا بود برقرار خواهد بود. به عنوان مثال مصرف بنزین به شدت زیاد می‌شود. آلودگی هوا و قاچاق بنزین و مسائل دیگر. باز دوباره مسئله بر می‌گردد به این که در یک برنامه‌ای بایست باشد که در یک فاصله فرض بفرمایید پنج ساله که این یارانه‌های غیرمستقیم کلا برداشته شود و یارانه‌های مستقیم هم فقط به افرادی پرداخت شود که نمی‌توانند امورشان را بگذرانند. حتی اگر یک بستنی مجانی هر روز به افراد بدهند افراد به آن عادت خواهند کرد. وقتی که ۱۵ دلار باشد ۲ دلار باشد ۱۰ دلار باشد یک توقعی ایجاد می‌شود و این توقع یکی از بدترین چیزهایی است که برای یک ملت ایجاد شود. هر ملتی بایستی فکر کند که من با کار خودم زندگی خواهم کرد. بسیاری از افراد می‌گویند که این نمی‌دانم پول نفت است حق ملت است بایستی برود توی جیب ملت. خیلی خب. اگر که هر روز یک پولی گذاشتند توی جیب ما چرا صبح ساعت ۶ صبح پاشویم و شال و کلاه کنیم برویم سر کار؟ چرا اصلا کار کنیم؟ خیلی خب. سهم نفت را بدهند ما بخوریم صدایمان در نیاید. این خیلی مسئله مهمی است که واقعا این ایده توی ذهن افراد می‌رود که راه زندگی کردن کار کردن است، کوشش کردن است، نوآوری است، سرمایه‌گذاری است و این حالت که سهم نفت مرا بدهید من بگذرانم کنار گذاشته شود. حال به طور غیرمستقیم باشد یا مستقیم.

هدف اصلی قانون هدفمندی یارانه‌ها این بود و استدلال می‌شد که دولت نمی‌تواند بهای حامل‌های انرژی را یارانه پنهان بدهد و هدف اصلی قانون اعلام شد دستیابی به قیمت حامل‌های انرژی بر پایه بازارهای بین‌المللی یا حداقل بازارهای منطقه‌ای. ولی خب در عمل با افزایش نرخ برابری دلار در برابر ریال این که قاعدتا خودش منتفی شد و دولت نه تنها نتوانست قیمت حامل‌های انرژی را به سطح بازارهای منطقه یا بین‌المللی برساند بلکه از آن هم پایین‌تر آمد. یعنی وقتی دلار ۱۰۰۰ تومان بود و بهای بنزین مثلا ۱۰۰ تومان بود خب این ۱۰ سنت بود. ولی وقتی شد دلار ۳ هزار تومان و بهای بنزین ۲۰۰ تومان شد یعنی در واقع ۶ سنت و کاهش هم پیدا کرد. بهتر نیست که دولت اصولا این قانون را فعلا متوقف کند و راهکارهای دیگر را برای دستیابی به هدف‌های اعلام شده در پیش بگیرد؟

نه. آن طور که من این ماجرا را می‌بینم این است که این کار بایستی انجام می‌شد. منتها دولت آقای احمدی‌نژاد من نمی‌دانم روی چه حساب و کتابی به کل این ماجرا را اشتباهی انجام داد. به کل به یک راه غلطی افتاد. یک شباهتی است بین عملیات نظامی و کارهای اقتصادی به این ترتیب. بله ممکن است فرض کنیم می‌خواهیم برویم این منطقه را بگیریم. ولی در درجه اول بایستی یک نقشه راهی داشته باشیم و بدانیم چه کار می‌خواهیم بکنیم و بعد کسانی سر کار باشند که این کار ازشان بربیاید. آقای احمدی‌نژاد هدفی که صحبت کرد همین که قیمت‌های حامل‌های انرژی مطابق قیمت‌های منطقه باشد این حرف درستی است. این بایستی انجام شود وگرنه تمام ضررهایش متوجه اقتصاد ایران خواهد شد. منتها وقتی که به راه افتادند آقای احمدی‌نژاد یک مرتبه احساس فتحعلیشاهی کرد که حالا بایستی یک پولی بدهیم به دست این افراد فقیر و بیچاره. کسانی که دهک‌های بالای درآمد بودند یک مرتبه قرار شد ماهی ۴۵ هزار تومان بهشان پرداخت شود. برای چه؟ به چه کارشان می‌آمد؟ قرار بود چه اتفاقی بیافتد به این ترتیب؟ به طور کلی ایشان یک برنامه بلندمدتی نداشت. بنابراین آقای روحانی ممکن است که در کوتاه‌مدت مثلا یکی دو ماه آینده برنامه را بخواهد متوقف کند و کاری انجام دهد. ولی راهش برای اقتصاد ایران راه این مدتی که ایشان رئیس جمهور هستند این است که یارانه‌های غیرمستقیم برداشته شود و یارانه مستقیم فقط و فقط به کسانی که نیاز شدید دارند پرداخت شود که این انگیزه کار کردن از بین نرود.

خب، الان دولت در تامین این منابع مشکل دارد.

دولت مشکلات زیادی دارد. دولت بایستی شروع کند با برداشتن تحریم‌ها امکانات رشد اقتصادی فراهم شود و با درست کردن محیط کسب و کار اقتصاد مملکت شروع کند به راه افتادن. با راه افتادن اقتصاد به تدریج این کار را می‌شود انجام داد. برداشتن یارانه‌های غیرمستقیم به طور انتزاعی و مجرد و به عنوان یک کار مشکل ایجاد می‌کند.