مدیریت اعتراضات خیابانی و کشتار قطره‌ای مخالفان

ندا آقاسلطان

دولت حسنی مبارک در یک دورهٔ دو هفته‌ای بیش از ۳۵۰ نفر را به قتل رساند و مجبور به کنار رفتن از قدرت شد. دولت بن علی پس از بیش از ۲۰۰ کشته کنار رفت. رژیم قذافی در طول کمتر از یک هفته بیش از ۲۰۰ نفر را در خیابان‌ها به قتل رساند. اما حکومت شیخ حمد آل خلیفه، سلطان بحرین، و علی عبدالله صالح در یمن در حدود ده نفر را در طی چند روز به قتل رساندند و هنوز در قدرت‌اند.

به نظر می‌آید که همهٔ دیکتاتورهای منطقه بدین نکته واقفند که در عصر اطلاعات کشتار جمعی با هدف قرار دادن تصادفی شهروندان مخاطره‌انگیز است. از این جهت در مدیریت اعتراضات خیابانی بخشی قابل توجه از راهبرد‌ها به چگونگی و میزان کشتار اختصاص می‌یابد. آیا تعداد کشته‌ها در مدتی کوتاه نقشی در حفظ یا سقوط رژیم استبدادی در شرایط بحران سیاسی بازی می‌کند؟

قدرت مرگ

تجربهٔ مدیریت ناموفق اعتراضات توسط حکومت پهلوی و سقوط آن در مدتی کوتاه (از ۱۹ دی ۵۶ تا ۲۲ بهمن ۵۷) بالاخص کشتار ۱۷ شهریور (حدود پانصد نفر و نه پنج هزار کشتهٔ اعلام شده توسط انقلابیون) که نقشی در توقف نهضت ایفا نکرد و نیز سه دهه سرکوب جمهوری اسلامی، این درس را به حاکمان جمهوری اسلامی ایران داده است که کشتن صد‌ها یا هزاران نفر در یک روز نه تنها ترس و رعب و وحشت ایجاد نمی‌کند، بلکه یک‌باره مردم را میان مرگ و زندگی سرگشته ساخته و قدرت مرگ را سلب می‌کند.

روحانیون و نظامیان حاکم اگر در ادارهٔ کشور ناکارآمدند، اما در سرکوب دارای تجربه و خبرگی هستند. آن‌ها می‌دانند که قدرت مرگ در ناشناخته بودن و نا‌محتمل تصور شدن آن در اذهان تک‌تک معترضان است، نه مواجهه با صد‌ها یا هزاران مورد آن در یک روز. ایدئولوژی اسلام‌گرا به عنوان یک ایدئولوژی مرگ‌باور به خوبی قدرت مرگ را می‌شناسد و آن را به نحوی موثر به کار می‌گیرد.

مقامات حکومت این نکته را آموخته‌اند که کشتن تعدادی اندک در عین آن که امکان و ترس از کشته شدن را در برابر معترضان و خانواده‌های آن‌ها قرار می‌دهد، هم مدیریت اجساد آسان‌تر خواهد بود و هم تعداد خانواده‌هایی که قرار است سوگواری آن‌ها مهندسی و کنترل شود کمتر خواهد بود. ولی فقیه تنها در موردی این اصل را نقض کرده و به کشتاری فرا‌تر از ده نفر در روز دست زده که اعتراضات غیرمترقبه بوده یا بخشی از پایگاه‌های نیروهای انتظامی و بسیجی سقوط کرده است.


کشته‌شدگان جنبش اعتراضی در تظاهرات خیابانی یا زمان بازداشت و زیر شکنجه بدون طی فرایند قضایی، ۸۸-۸۹

۲۳ خرداد ۸۸- ۱ نفر
۲۵ خرداد ۸۸- ۱۸ نفر
۲۶ خرداد ۸۸- ۳ نفر
۲۷ خرداد ۸۸- ۲ نفر
۲۹ خرداد ۸۸- ۱ نفر
۳۰ خرداد ۸۸- ۳۴ نفر
۳۱ خرداد ۸۸- ۲ نفر
۳ تیر ۸۸- ۱ نفر
۴ تیر ۸۸- ۱ نفر
۷ تیر ۸۸- ۱ نفر
۱۸ تا ۲۵ تیر- ۴ نفر
۲۶ تیر ۸۸- ۱ نفر
۱۸ شهریور ۸۸- ۱ نفر
۱۳ آبان ۸۸- ۱ نفر
۶ دی ۸۸- ۳۷ نفر
۲۵ بهمن ۸۹- ۲ نفر
۱ اسفند ۸۹- ۱ نفر

• ارقام فوق از منابع مختلف خبری و گزارش ستادهای انتخاباتی (آمارهای مرتبط با خرداد و تیر ۱۳۸۸) گرفته شده و برای دقت بیشتر ارقام مشترک این منابع با احتیاط در نظر گرفته شده‌اند. در برخی موارد مثل آمار کشته‌شدگان ۱۸ تیر ممکن است برخی افراد در روزهای حول و حوش تاریخ ذکر شده در بازداشتگاه جان سپرده باشند (مثل بازداشتگاه کهریزک). به‌واسطهٔ تاخیر زیاد در تحویل اجساد، برخی از ارقام ممکن است میان روزهای پیش و پس جابه‌جا شوند، اما در تعداد کل تفاوتی ایجاد نمی‌شود. در این آمار‌ها افرادی که در زندان‌ها به اعدام محکوم و اعدام شده‌اند در نظر گرفته نشده‌اند.

سازمان مدیریت اجساد مخالفان

جمهوری اسلامی سازمانی برای مدیریت اجساد مخالفان ایجاد کرده ‌است. این سازمان ماموریت‌های متنوع و گسترده‌ای دارد، از درست کردن سناریو برای قتل‌های واقع شده (کشته شدن به دست عوامل خارجی یا مجاهدین خلق مثل ندا آقاسلطان و صانع ژاله تا کشته شدن در حوادث رانندگی و اتومبیل‌دزدی مثل حامد نورمحمدی و جان‌باختگان عاشورای ۸۸ در زیر چرخ‌های خودروی نیروی انتظامی) و پرورش آن در رسانه‌های دولتی (مثل ساختن چندین فیلم در مورد جان‌باختگان و پخش در تلویزیون) تا دزدیدن و مصادرهٔ جسد‌ها به نام شهید دولتی و به جا آوردن همهٔ مراسم از تشییع تا دفن و مراسم ختم توسط ماموران، و از دفن دسته‌جمعی به هنگام شب بدون حضور خانواده‌ها تا نگاه داشتن اجساد برای هفته‌ها در سردخانه تا خانواده‌ها از گرفتن مراسم و عزاداری منصرف شوند.

حذف قطره‌چکانی

روحانیون به دلیل تجربهٔ تاریخی سروکار داشتن با مردم کوچه و بازار می‌دانند که دستکاری در توده یک‌شبه ممکن نیست و باید کار‌ها را به تدریج پیش برد. نمونهٔ بسیار جالب آن سه دهه کلنجار رفتن با مردم بر سر موضوع حجاب است. از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ یک‌باره اعلام نشد که حجاب اجباری است و آن هم چادر سیاه برای همه. اقدامات و حقنه‌ها (پاداش‌ها و تنبیهات) تدریجی و مرحله به مرحله بوده است. از همین جهت در اعلام آمار‌ها، تحویل اجساد، میزان ارتکاب به قتل و برنامه‌های تبلیغاتی مرتبط با قتل‌ها نوعی تدریج و روش‌های قطره‌چکانی به چشم می‌خورد.

نمودار فوق نشان می‌دهد که سیاست جمهوری اسلامی کشتار قطره‌ای است، مگر آن که رژیم شدیدا احساس خطر کند. اعدام‌ عناصر سیاسی نیز پس از کشتار زندانیان در سال ۶۷ با استفاده از شرایط جنگی عمدتا به صورت قطره‌ای انجام می‌شود تا کارکرد فوق‌الذکر در شرایط فقدان اعتراضات خیابانی محقق شود. نقاط اوج، کشتارهای خیابانی ۲۵ و ۳۰خرداد ۱۳۸۸ (تظاهرات میلیونی مخالفان که کاملا برای دستگاه‌های امنیتی و نظامی غیرمترقبه بود و به خیابان آمدن معترضان پس از اخطارهای شدیداللحن خامنه‌ای به مخالفان مبنی بر برخورد قاطع با مخالفان که آن نیز برای حکومت تا حدی غیرمنتظره می‌نمود) و ۶ دی ۱۳۸۸ (عاشورای این سال که معترضان توانستند نیروهای انتظامی و نظامی را در بخشی از نقاط تهران از کار بیندازند) هستند اما در غیر از این سه روز با ویژگی‌های غیرمترقبه بودن و از کف رفتن کنترل، حکومت در یک روز در حدود زیر پنج نفر را به قتل رسانده است.

این نکته بدین معنی نیست که مقامات سپاه و اطلاعات و بسیج به نیروهای خود تعداد سر‌ها (قربانیان) را اعلام می‌کنند، بلکه بدین معنی است که با‌ شناختی که از نیروهای لباس‌شخصی و بسیج وجود دارد آن‌ها را به گونه‌ای انتخاب می‌کنند و حجم نیروهای گسیل‌شده به اندازه‌ای است که میزان کشتار احتمالی آن‌ها محدود باشد. اگر اراذل و اوباش از میزان کشتار از قبل اطلاعی ندارند، فرماندهان آن‌ها و افراد بیت که آن‌ها را هدایت می‌کنند می‌توانند نتیجه را پیش‌بینی کنند.

مانع یا فرصت

اگر بتوانیم سیاست فوق را از رفتار دو سالهٔ حکومت در کشتن مخالفان استخراج کنیم با توجه به اتکای حکومت بر قوای قاهره و ترس و ارعاب برای تداوم قدرت در کنار نارضایی گستردهٔ عمومی، سه نتیجه را در سمت جنبش اعتراضی و سیاست‌های محتمل آن می‌توان گرفت:

۱. اگر جمعیت معترضان همانند روزهای ۲۵ بهمن و ۱ اسفند در حدود ده‌ها هزار نفر باشد حکومت همچنان به خونریزی محدود دست می‌زند. دعوت‌کنندگان به اعتراض و معترضان اگر سیاستی بلندمدت برای فرسایش حکومت داشته باشند این مقدار هزینه را باید در چارچوب برنامه‌های خود ملاحظه کنند؛

۲. اگر جمعیت مثل عاشورای ۸۸ در حدود ده‌ها هزار نفر باشد ولی به صورت پراکنده به برخی حرکات دفاعی در برابر اراذل و اوباش دست زند تعداد کشته‌ها به ده‌ها نفر افزایش می‌یابد؛

۳. اما اگر همین تعداد در عرصهٔ خیابان حضور پیدا کنند و از پیش روشن باشد که بنا بر تسخیر یک میدان یا فضای عمومی است و افراد بخواهند همانند مصر در برابر اراذل و اوباش مقاومت کنند تعداد کشته‌های آن‌ها به چند صد نفر می‌رسد (مثل مصر و لیبی)، اما احتمال موفقیت آن‌ها در سرنگونی رژیم به طور نمایی افزایش می‌یابد. حکومت همواره فرض را بر آن می‌گذاشته که کسانی که به خیابان می‌آیند تحصیل‌کرده‌اند و در برابر اوباش و اراذل جا می‌زنند. اما اگر به یک‌باره همین نیروی تحصیل‌کرده اراذل و اوباش را عقب برانند حکومت پوشالی متکی به ارعاب و اعدام با یک پایگاه اجتماعی ۱۰ تا ۱۵ درصدی فرو می‌ریزد.

بدین ترتیب سیاست کشتار قطره‌چکانی می‌تواند هم به صورت مانع و هم به صورت فرصت برای جنبش اعتراضی عمل کند. مانع خواهد بود اگر تظاهرات خیابانی به چند ده هزار نفر- عمدتا در تهران - محدود شود و بدون هدف تسخیر فضایی عمومی و حفظ آن ادامه پیدا کند (فرسایش متقابل بدون رسیدن به نتیجه). اما همین سیاست می‌تواند به صورت فرصت عمل کند اگر نیروهای جنبش با هماهنگی بیشتر در دامنهٔ چند ده هزار نفر در خیابان ظاهر شده و هدف آن‌ها تسخیر و حفظ فضای عمومی تا سقوط رژیم باشد و به دفاع متقابل از خود در برابر سرکوب اقدام کنند.

---------------------------------------------------------
نظرات مطرح در این مقاله الزاما دیدگاه رادیوفردا نیست.