نوروزی نو برای کردهای ترکیه

اميد‌بخش‌ترين انديشه‌ای که در سال خورشيدی جديد در اجاق خاموش خاور‌ميانه بارقه نويد دميده است، پيام صلح عبدالله اوجالان رهبر و بنيانگدار حزب کارگران کردستان (پ‌کا‌کا) به مناسبت جشن نوروز است.

رهبر زندانی (پ‌کا‌کا) نقشه راه جديدی برای صلح ميان کرد‌های ترکيه و حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طيب اردوغان پيشنهاد کرده است که نقش کليدی در پيشبرد فکر خشونت‌پرهيزی در منطقه و جهان خواهد داشت. کردها همواره درگير سياست‌های غير دمکراتيک و دوستی ميان دولت‌های خاورميانه بوده‌اند که موجب فدا شدن منافعشان و بی‌توجهی به ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی آن‌ها بوده است.

ولی‌ در حال حاضر کوشش‌هايی‌ که از سوی کردهای عراق، سوريه و ترکيه برای به حداقل رساندن تنش‌های خشونت‌آميز و جست‌وجوی آينده‌ای صلح‌آميز و بدون خشونت در خاورميانه می‌شود، راه را برای ترغيب و ترويج فلسفه پرهیز از خشونت در ميان اقوام و ملت‌های اين منطقه باز کرده است.

برای کردها پيش نياز ايجاد جامعه‌ای صلح‌آميز و بدون خشونت در خاورميانه مستلزم دست شستن از شيوه‌های کهنه و مرسوم در خاورميانه برای دسترسی به قدرت است؛ شيوه‌هايی که تنها در پی جابه‌جايی قدرت از يک حاکم خودکامه به ديگری است.

خشونت‌پرهيزی تنها محدود به دايره درونی قدرت و پاسداران سنت‌هاى مرسوم نيست، که معيار خشونت‌پرهيزی شيوه تعامل و همکاری با منتقدان، مخالفان و کسانی که مرزهای سنت و باورهای جامعه را به چالش می‌گيرند است. به كلام ديگر عيار خشونت‌پرهيزى در تعامل با منتقدان و مخالفان آشكار می‌شود

در فرايند مبارزه‌ خشونت پرهيز، چيزی به نام «دوست» و «دشمن» وجود ندارد، که فرايند گفت‌وگو، تعامل و ميان راهکار است که جانشين شيوه‌های استهلاکی گذشته می‌شود. در واقع شيوه «دشمن تراشی» جای خود را به فرهنگ همکاری و ميان راهکارياب می‌دهد. تقسيم جامعه به خودی و غير خودی ذاتا بازی مجموع-صفر است، به اين معنی که برد يکی مستلزم باخت ديگری است. در حالی که فرهنگ همکاری و مشارکت فرآيندی است که موجب ارتقا و پويايی جامعه شده و نتيجه برد-برد در پی دارد.

به عبارت ديگر اختلاف نظر و کثرت قومی، مذهبی و ايدئولوژيک نه به عنوان يک معضل که به عنوان سرمايه‌ای گرانبها به کار می‌آيد. پويايی جوامع مدرن و مترقی مديون حفظ و پاسداری از کثرت‌گرايی و وسعت طيف فکری، قومی و زبانی آنان است.

خشونت‌پرهيزی تنها محدود به دايره درونی قدرت و پاسداران سنت‌هاى مرسوم نيست، که معيار خشونت‌پرهيزی شيوه تعامل و همکاری با منتقدان، مخالفان و کسانی که مرزهای سنت و باورهای جامعه را به چالش می‌گيرند است. به كلام ديگر عيار خشونت‌پرهيزى در تعامل با منتقدان و مخالفان آشكار می‌شود. به کلام ديگر برای تبديل تهديد به فرصت بايد مفاهيم جديدی به کار گرفت. مخالفان، منتقدان و سنت شکنان را نبايد از دريچه برخورد و ملامت ديد؛ بلکه آنها را به صورت فرصتی برای برای جابه جايی مرزهای باور جامعه و ارتقا فهم آن و در نهايت پالايش قدرت ديد.

دستيابی به جامعه‌ی خشونت پرهيز، بدون صبر و تحمل و بردباری به دست نمی‌آيد. بسياری از رهبران برجسته جهان که جامعه خود را دچار تحول شگرف کردند، ابتدا راهی دراز و پر مشقت را طی نمودند.

با توجه به نتيجه مبارزات مردمان هند، آفريقای جنوبی و جنبش‌های مدنی آمريکا، شکی نيست که خشونت‌پرهيزی بهترين و مناسب‌ترين شيوه‌ تعامل سياسی در جهت پيشبرد فکر دموکراسی و نهادينه کردن آن است. مبارزه‌ خشونت‌پرهيز، فقط يک روش مقاومت مدنی و مبارزه‌ی سياسی نيست، که نوعی فرايند اخلاقی کردن سياست نيز هست. برای خشونت‌پرهيزی بايد به فرهنگ قهر و کينه و نفرت پايان داد.

در اين ميان نقش نهادهای مدنی و ساختارهای دموکراتيک و فهم شان نزول آنان بسيار مهم است. فرايند مردم سالاری و دستيابی به فردايی بهتر تنها با بر پا کردن ساختارها و سازمان‌ها به دست نمی آيد. ايجاد اين نهادها و ساختارها نيازمند درک دليل وجودی آنان است.

به عنوان مثال يکی از وظايف دستگاه قانون‌گذاری، کاهش هزينه کنش ميان شهروندان از طريق فراهم آوردن مکانيزم‌های خشونت‌پرهيز برای حل و فصل اختلافات است. بر همين اساس کنار گذاشتن سنت‌های مبنی بر انتقام جويی و قصاص و جايگزينی آن با فرهنگ حقيقت جويی، ريشه يابی و درمان معضلات پيش نياز اصلی بهروزی جامعه است.

به همين دليل احترام به حيات و بازشناسی «ديگری» از اهميت خاصی برخوردار است. بقای فضای مشترک و متکثر، مستلزم تعادل اخلاقی ميان افراد است. خشونت اين تعادل را به هم می‌زند، چون به معنای انهدام ديگری است.

مهم‌ترين گام در راه تغيير، فراگير کردن منش و فرهنگ تعامل و تکثر است، اين مهم نيازمند ايجاد مفاهيم نو و بعضا واژه های جديد است، تغييری که در نهايت بايد به پی‌ريزی دستور زبان نوين در عرصه سياسی بينجامد. چنين تغييری در دستور زبان سياسی و فرهنگ مدنی مردمان خاورميانه ممکن نيست مگر اينکه فراسوی حس انتقام‌جويی و غرور و تعصب‌های ملی به روايت‌های يکديگر گوش فرادهند و سرگذشت زخم‌ها و دردهای يکديگر را دوره کنند

افق استراتژيک خشونت‌پرهيزی، افقی است چند بعدی، در يک بعد آن گسترش انديشه و گفت‌وگو است و در بعد ديگر آن افزايش مبادلات تجاری و شکوفا شدن خلاقيت فرهنگی و هنری. به کلام ديگر حفظ و ارتقا فضای تبادل فرهنگی، هنری و تجاری نيازمند دوری جستن از روش‌های قهر آميز است. مسئله‌ اصلی در اينجا شفافيت و مسئوليت‌پذيری جوامع آنها به منظور رويارويی آنها با اشتباهات تاريخی است و جلوگيری از رخ دادن مجدد آنها در آينده.

مهم‌ترين گام در راه تغيير، فراگير کردن منش و فرهنگ تعامل و تکثر است، اين مهم نيازمند ايجاد مفاهيم نو و بعضا واژه های جديد است، تغييری که در نهايت بايد به پی‌ريزی دستور زبان نوين در عرصه سياسی بينجامد. چنين تغييری در دستور زبان سياسی و فرهنگ مدنی مردمان خاورميانه ممکن نيست مگر اينکه فراسوی حس انتقام‌جويی و غرور و تعصب‌های ملی به روايت‌های يکديگر گوش فرادهند و سرگذشت زخم‌ها و دردهای يکديگر را دوره کنند.

شايد آنچه که روزی دزموند توتو به عنوان رياست کميسيون حقيقت یأب آفريقای جنوبی می‌گفت برای شرايط کنونی و آتی خاورميانه درس جالب و جدی باشد. او در توصيف اين اين کميسيون می‌گفت: «کوششی است برای بيان اين مطلب: اکنون ما می‌فهميم چه گذشته است و به نقطه‌ای رسيده‌ايم که می‌توانيم گذشته را پشت سر گذاريم». اکنون بايد ديد چگونه می‌توان با حرکت از چنين انديشه‌ای، مکانيسم و ساختارهايی را ايجاد کرد که به تداوم و استحکام پرهیز از خشونت در خاورميانه کمک کند.

------------------------------------------------------

نظر نویسنده الزاما دیدگاه رادیو فردا را منعکس نمی‌کند.