وداع با نفت ایران؛ اینک هندی‌ها

منابع نزديك به شركت ريليانس، بزرگترين شركت پالايشگاه هاى نفتى هند، اعلام كرده اند كه اين شركت واردات نفت از ايران را براى سال ۲۰۱۰ متوقف كرده است. سال گذشته، شركت ريليانس، تحت فشارهاى آمريكا، فروش بنزين به ايران را متوقف كرد.

ميزان واردات نفت ايران توسط ژاپن از ابتداى سال جارى حدود ۱۱ درصد كاهش نشان مى دهد كه پايين ترين افت صادرات نفت ایران به این کشور ظرف ۱۷ سال گذشته است.

ماه گذشته نیز اعلام شد كه واردات نفت چين از ايران طى دو ماه اول سال ۲۰۱۰ نيز حدود ۴۰ درصد افت كرده است.

در گفت و گو با «شاهین فاطمی»، اقتصاددان و رئیس مرکز اروپایی تحقیقات بین المللی، از او می پرسیم: دلیل توقف معاملات نفتی این شرکت هندی با ایران، عدم توافق بر سر قیمت نفت است یا مسایل سیاسی؟



شاهین فاطمی:
شرکت رلاینس هندی از نظر بین المللی با شرکت های بزرگ نفتی غربی مخصوصاً با شرکت های آمریکایی دستشان توی دست هم است و به عنوان یک شرکت تجاری در هر عملی که انجام بدهند، حساب سود و زیان را می کنند. تا موقعی که می توانستند به هر قیمتی که دلشان بخواهد سودجویی کنند، با جمهوری اسلامی معامله می کردند. نفت می خریدند. بنزین می فروختند. حالا دیگر برایشان هر چه هم جمهوری اسلامی بخواهد به آنها پول بدهد یا دلال ها این وسط بخواهند بیافتند و کار کنند، زیانش بیشتر از سود است. برای اینکه اینها در مرحله اول باید با شرکای آمریکایی خودشان و بازارهایی که با آنها دارند کار کنند.

آقای فاطمی در ماه گذشته هم اعلام شد که واردات نفت چین از ایران حدود چهل در صد افت کرده است. امروز اعلامیه شرکت صنایع رلاینس هندی خرید نفتش را از ایران کاهش داده یا در دو ماه نفت نخریده است. در همین هفته های گذشته هم اعلام شد که شرکت روسی لوک اویل خودش را از سرمایه گذاری در میادین نفتی کنار کشیده. اینها کشورها یا شرکت هایی هستند که جمهوری اسلامی همواره آنها را دوست خودشان می دانست.

مسئله چین و روسیه تا حدی با هم متفاوت است. در مورد روسیه شرکت لوک اویل استدلالش این است که ما با شرکایمان، با سرمایه گذاری که در دیگر کشورها داریم، ضرری که از آن طریق به ما می خورد، خیلی بیشتر از این خواهد بود که با جمهوری اسلامی معامله کنیم. در ظاهر این طور می خواهند وانمود کنند که تصمیم بازرگانی است. ولی من این طور گمان نمی کنم. من فکر می کنم اینها را باید در یک چارچوب دیگری بررسی کرد. مخصوصاً سیاست چین که شما اشاره کردید ۴۰ در صد کم کرده اند، مدت ها بود که آمریکایی ها واسطه شده بودند که چین را متقاعد کنند که آنچه از ایران می خرد را می تواند از عربستان سعودی بخرد. در بدو امر جواب چینی ها این بود که ما به ایران بنجل می فروشیم، پول نمی دهیم. درحالی که عربستان از ما پول می خواهد. به هر نحوی بوده، آمریکایی ها از قراری که آدم از شواهد امر مشاهده می کند، باید چینی ها را راضی کرده باشند. نه تنها در سطح خرید نفت، بلکه از نظر سیاسی هم به نظر من یک داد و ستدهایی شده و برای چینی ها یک شریک تجاری مانند آمریکا به مراتب از جمهوری اسلامی مهمتر است.

آقای فاطمی، درحالیکه هنوز تحریم هایی از سوی سازمان ملل یا شورای امنیت در مورد تحریم نفتی ایران تصویب نشده، اینگونه شرکت های نفتی، چه در زمینه سرمایه گذاری یا خرید نفت از ایران، خودشان را به نوعی کنار می کشند. آیا تحریم ها، در صورتی که به تصویب برسد و رسمی شود علیه صنعت نفت ایران یا فروش نفت ایران، آنگونه که برخی مقامهای ایرانی می گویند، «بی ارزش» است و کارآیی ندارد؟

در این مورد هم مثل موارد دیگر، سران نظام جمهوری اسلامی حقیقت را همیشه از ملت ایران کتمان کرده اند. درحالی که خیلی بهتر بود که واقعیت را می گفتند. در آن موقع شاید بهتر می شد سیاست گذاری کرد. ولی نه. به نظر من تحریم ها موثر بوده است. حالا ممکن است تا آن حدی نبوده که رژیم را از پای در بیاورد ولی لطمات اصلی آن به ملت ایران و تجار ایرانی خورده و از همه مهمتر به آینده مملکت ما لطمه خورده است. یعنی این تحریم ها، مخصوصاً در مورد سرمایه گذاری که شما اشاره کردید، عواقب درازمدت دارد. یعنی وقتی کشوری از سرمایه گذاری بین المللی در عرض سی سال گذشته واقعاً نیروی محرک تمام اقتصادهای کشورهایی مثل چین، هند و دیگر کشورها بوده، فقط اصل پول نیست و آن تکنولوژی و دانشی است که همراه سرمایه گذاری خارجی می آید. امروز بیش از همه ما در صنعت نفت به این سرمایه گذاری و تکنولوژی نیازمندیم، که به هیچ وجه جمهوری اسلامی نتوانسته در سایر بخش های اقتصاد ما تلافی کند. اینکه جمهوری اسلامی می گوید تاثیری ندارد، آنها فقط یک معیار در نظر می گیرند، و آن هم تا روزی که کار به جایی نرسد که ساقط نشوند، می گویند تاثیر ندارد.