تمامیت خواهى اسلامگرایى نقطه توقف ندارد

در سه دهه گذشته طرح‌هاى متعدد و متوالى اجتماعى و فرهنگى براى تحمیل سبک زندگى روحانیت بر جامعه ایران به اجرا در آمده‌اند، طرح هایى مثل حجاب اجبارى، تعیین رنگ لباس خانم‌ها، کنترل تصاویر روى لباس‌ها، تذکر به و بازداشت زنان بواسطه داشتن آرایش، ممنوعیت حضور افراد در جامعه با سگ، ممنوعیت پوشیدن پیراهن آستین کوتاه و کراوات توسط مردان در ادارات دولتى، بازداشت زنان و مردانی مدارک لازم براى اثبات محرمیت خود ندارند، طرح محرم سازى مدارس دخترانه، جدا سازى‌ها (مدارس، سالنهاى عروسى، دریا، بیمارستان‌ها، اتوبوس‌ها، تاکسى‌ها و اخیرا بانک‌ها)، طرح سالم سازى نشریات خارجى (سیاه کردن صفحات نشریات خارجى در ادارات پست)، سانسور فیلم‌هاى خارجى در تلویزیون و سینما، منع آموزش موسیقى در مدارس و ده‌ها طرح محدود کننده دیگر.

آخرین این گونه طرح‌ها عبارت بوده اند از صدور گواهینامه ازدواج، ازدواج دختران دانش آموز، منع آشپزخانه باز و طراحى نقشه ساختمان بر اساس اندرونى /بیرونى و تعیین نوع آرایش موى سر. آیا این طرح‌ها تمامى دارند؟

مهندسى فرهنگى و تمامیت طلبى دینى

یکى از مهم ترین برنامه‌هاى جشنواره عفاف و حجاب سال ۱۳۸۹ رونمایى از مدل‌هاى موى ایرانى براى جوانان بود که به گفته مدیران این طرح به تایید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى رسیده است (وزارت ارشاد بعدا این تایید را رد کرد: تابناک، ۲۳ تیر ۱۳۸۹). حکومت با این مدل‌ها مى خواهد تعریف خود از زیبایى را بر همگان تحمیل کند. البته این گونه طرح‌هاى تمامیت طلبانه ابتدائا با توجه دادن به اهمیت نقش یک حرفه یا صنف (مثل آرایشگران) در اجراى عفاف و حجاب در جامعه یا مقابله با فرهنگ استعمارى توجیه مى شده است.

این گونه طرح‌ها با هدف مهندسى فرهنگى به اجرا در مى آیند که غایت آن دستکارى در الگوهاى فرهنگى، ظاهرا براى مقابله با فرهنگ غربى اما در واقع براى یکسان سازى است. آیت‌الله خامنه‌اى همواره بر مهندسى فرهنگى جامعه تاکید داشته است: «الان باید نقشه مهندسى فرهنگى کشور روى میز آماده باشد و باید روى آن بحث شده باشد. کار شده باشد، تصمیم گیرى شده باشد و نقشه کلان با راهکارها ــ نه فقط چیزهایى که صرفاً آرزو و آمال است ــ کاملاً کشیده شده و مشخص شده باشد. این حرف اصلى ماست به شما دوستان.» (در دیدار با اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى، ۱۳ دى ۱۳۸۴) طرح‌هاى مربوط به نقش حکومت در فرهنگ سازى مثل مد سازى کاملا بنا به توصیه ولى فقیه به اجرا در مى آیند: «بنده با مد خیلى موافقم، جزو آدم‌هایى هستم که به مد گرایش دارم، اما مدى که از داخل جوشیده باشد- چون مد یعنى ابتکار و نوآورى - نه چیزى که از بیرون بیاید. مد آرایش مو و لباس و حرف زدن ما همه‌اش دارد از بیرون مى‌آید.» (خامنه‌اى در یک سخنرانى در سال ۱۳۸۱، نکته‌هاى ناب، تدوین وتنظیم: حسن قدوسى زاده، معارف‌، تهران، ۱۳۸۴، ص۹۶)

بر اساس همین دیدگاه، موسسه فرهنگى متین رویان با همکارى مدیریت دانشگاه تهران و مراکز فرهنگى و آموزشى دولتى طرحى را براى «تغییر نگرش فرهنگ زیبایى با الگوهاى اسلامگرایانه و ترویج آن میان خانواده‌ها به ویژه جوانان و عمدتا جلوگیرى از اشاعه مدل‌هاى غربى» به عنوان نقشه راهى براى آرایشگران سراسر ایران ارائه ‌کردند. (اطلاعیه ستاد برگزارى جشنواره روز عفاف و حجاب، ایلنا، ۱۳ تیر ۱۳۸۹) ورود به عرصه آرایش موى مردان که شرعا هیچ دستورى براى آن وجود ندارد و حتى در نظامى فقه گرا دخلى به حاکمیت ندارد بیانگر این نکته است که اسلامگرایى در نقطه و حدى مثل اِعمال اجبارى فقه متوقف نمى شود.

همشکل سازى

انسان طراز مکتب در ایدئولوژى اسلامگرایى یک شکل و رفتار بیشتر ندارد. دولت باید همه آدم‌ها را از روى این شکل ایده‌ال بسازد. شکل ایده‌ال نیز قبلا در وجود مقام ولایت محقق شده است یا از سیره وى و طرفدارانش نشات مى گیرد. این فرایند همشکل سازى در جامعه‌اى که شهروندانش پیش از حکومت دینى همشکل نبوده، مدام آدم‌هاى غیر همشکل را در جوامع و رسانه‌هاى غربى و غیر غربى مى بینند، و مدام افراد بیشترى به جماعت غیر همشکل مى پیوندند پایان ناپذیر است. زندگى آن چنان متنوع و متکثر است و آدم‌ها آن قدر متفاوت و همه رنگ که یک حکومت تمامیت طلب صدها سال وقت و هزاران طرح لازم دارد تا همه آنها را به یک شکل در آورد و تازه پس از این، وقتى افراد چشم حکومت را دور ببیند با یک تکه پارچه یا ابزار آرایشى یا شانه زدن مو تفاوت را ایجاد خواهند کرد.

حکومت دینى دشمن هویت فردى است. رنگ، مدل، دوخت، طرح، اندازه یا هر معیار واحد دیگرى براى لباس یا معیارهاى دیگر براى آرایش مشخصا در جهت نفى هویت فردى انسان‌ها عمل مى کند. حکومت دینى براى نفى هویت فردى آدم‌ها و اتمى و ذره وار کردن آنها و سپس مطیع کردن همگان به یک هویت جعلى و خیالى یعنى هویت ایرانى-اسلامى تمسک مى کند تا تخریب هویت فردى انسان‌ها را توجیه کند. همچنین یک هویت خیالى و توهمى به نام هویت غربى ساخته و پرداخته مى شود تا با تمسک به آن و تهاجمى معرفى کردن آن هویت قلابى دست ساخته مکتبى‌ها به شهروندان ایرانى فروخته شود. در کشورهاى دمکراتیک اصولا هویت واحدى وجود ندارد؛ هرکس خود به شکل دادن به هویت خود مى پردازد و مرجعى از بالا به این کار اشتغال ندارد.

خطر اسلامگرایى

پى گیرى تمامیت طلبانه طرح‌هاى اجتماعى و فرهنگى امکان همزیستى اسلامگرایى با دیگر ایدئولوژى‌ها و باورها را غیر ممکن مى سازد. همین نکته است که اسلامگرایى را خطرناک و غیر قابل تحمل ساخته است. اسلامگرایان پیش از رسیدن به قدرت صرفا ایده هاى خود را مطرح مى کنند، مدعى نمى شوند که همه باید مثال آنها باشند و مدعى نقد وضعیت موجودند. اما بلافاصله پس از رسیدن به قدرت هیچ جایى براى دیگر باورها و دیگر سلیقه‌ها نمى گذارند.

ولى فقیه در نظام اسلامگرا تعیین مى کند که کدام عشق غلط است و کدام درست؛ کدام انتقاد درست و سازنده است و کدام انتقاد، نق زدن و سیاه نمایى و یاس پراکنى است. (خامنه‌اى، ۱۳ تیر ۱۳۸۹) دولت در این نظام مشخص مى کند که رانندگان تاکسى به چه چیزى مى توانند گوش بدهند و استفاده از تصاویر، سی دی و نوارهاى کاست در تاکسى‌ها ممنوع است. (ایلنا، ۱۶ تیر ۱۳۸۹) حکومت حتى در نوع حرف زدن زنان و مردان دخالت مى کند. از طرف یکى از دستگاه‌هاى دولتى از رهبرى سوال مى شود که «شوخى کردن بین زن و مرد نامحرم در محل کار بدون صداى خنده چه حکمى دارد؟» و پاسخ این است که «به طور کلى ارتباط با نامحرم که مستلزم مفسده یا خوف ارتکاب گناه در آن مى‌باشد، جایز نیست.» (تابناک، ۲۱ تیر ۱۳۸۹) این فتوا متکى به حکم حاکمى است که فرمانده کل قواست و با زور این فتاوا را اعمال مى کند.

دین جامع و کامل

اما تمامیت گرایى دینى صرفا به دوران حاکمیت اسلامگرایان محدود نمى شود. آنها بر این دیدگاه همه مسلمانان تکیه مى کنند که رطب و یابسى (تر و خشکى) نیست که در قران و مکتب نیامده باشد و دین رسم و شیوه زندگى است. چنین دینى باید براى همه امور زندگى بشر برنامه و دستورالعمل داشته باشد. این دستورالعمل‌ها به عبادات محدود نمى شود و همه وجوه زندگى بشر در دوران جدید را نیز در بر مى گیرد. ادعاى اقتصاد اسلامى، روانشناسى اسلامى، جامعه شناسى اسلامى، دانشگاه اسلامى، هنر اسلامى تا حد فیزیک و شیمى و الکترونیک اسلامى بر همین دیدگاه متکى است.

اما طرح‌هاى همشکل سازى اسلامگرایان نه تنها با عقل و تجربه تاریخى در میان مسلمانان بلکه با شریعت و فقه سنتى نیز هماهنگى ندارد. شریعت واقعا موجود در کتب فقهى امورى را نفى کرده اما طرحى براى همشکل سازى ارائه نکرده است. شریعت مى گوید چه نخورید و چه نپوشید ولى نمى گوید چه بخورید و چه بپوشید یا موهایتان را چگونه آرایش کنید.

فروپاشى و زوال محتوم

همین تمامیت طلبى است که موجب فروپاشى ایدئولوژى اسلامگرایى مثل ایدئولوژى کمونیسم مى شود. ایدئولوژى‌اى که امکان تنفس و زندگى معمول را از بخش عمده جمعیت یک کشور باز مى ستاند و تا حد آرایش مو و ناخن و آستین پیراهن و مدل موى آقایان دخالت مى کند در نهایت راهى به جز سرنگونى براى مردم باقى نمى گذارد. این ایدئولوژى نمى تواند با اتکا بر یک قشر یا طبقه یا جنس یا قومیت بر قرار بماند چون براى همه افراد از همه لایه‌هاى جامعه مزاحمت ایجاد مى کند تا حدى که خود احمدى نژاد در مصاحبه تلویزیونى از بازجویى دوستانش در مورد نسبت آنها با زن یا دختر همراهشان شکایت مى کند.

اگر اسلامگرایى در تحمیل دستوراتش در یک جا متوقف مى شد شاید مى شد انتظار داشت که مردم تحت سیاست‌هاى چماق و هویج حکومت با آن تا حدى کنار بیایند یا به آن عادت کنند اما عدم توقف در ذات این ایدئولوژى است. اسلامگرایان هر روز مى توانند کتب حدیث را تورق کنند و طرحى را بر اساس امور منسوخ بیرون بکشند. آنها تحت این ایدئولوژى به مردم ایران حتى فرصت عادت کردن نیز نداده‌اند. ایدئولوژى اسلامگرایى تا وقتى که حاکم نشده وعده بهشت و سعادت و عفاف و اخلاق مى دهد اما از روزى که قدرت را به دست مى گیرد با پیش روى حداکثرى و با تناقض‌ها و زیاده خواهى‌ها و قساوت‌هایش زوال خود را آغاز مى کند.

---------------------
یادداشت‌ها بیانگر نظرات نویسندگان آنهاست و نه رادیو فردا.