نیروهای سیاسی و جنبش سبز؛ کوشش برای کاهش فاصله‌ها؟

  • امير مصدق کاتوزيان

دیدار میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با خانواده احمد زیدآبادی

نزدیک یک هفته پس از آنکه از خروج محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران که برای شرکت در کنفرانسی به نام خلع سلاح هسته ای عازم ژاپن بود، جلوگیری شد، کمیسیون ماده ده احزاب فعالیت دو تشکل عمده جناح اصلاح طلب، جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را ممنوع اعلام کرد. تقریباً همزمان با اعلام این خبر، گزارشی از برگزاری دومین جلسه همگرایی زنان با حضور زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی در روزهای پایانی فروردین ماه منتشر شد. نشستی که شامل فعالانی که خود را حامی جنبش سبز می دانند، اما گرایش ها، اندیشه ها و کارنامه های سیاسی آنان کاملاً یکسان نیست.

روز پنجشنبه هم خبر رسید که میرحسین موسوی با شماری از چهره های شاخص شورای فعالان ملی مذهبی دیدار داشته است. پیش از این هم آقای موسوی به دیدار خانواده احمد زیدآبادی، زندانی عضو شورای فعالان ملی مذهبی و دبیرکل سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی، ادوار تحکیم وحدت رفته بود.

مجموعه این رویدادها به گفته آگاهان سیاسی دو روند را نشان می دهد. یکی اینکه تلاش حاکمیت برای محدودکردن فعالیت تشکل های سیاسی جناح اصلاح طلب تشدید شده و دیگری اینکه تمایل میرحسین موسوی و زهرا رهنورد برای کم کردن فاصله میان تشکل های جناح اصلاح گرا با تشکل های دیگر گرایش های منتقد اما ملتزم به قانون اساسی افزایش یافته است. همه اینها همزمان است با آغاز بحث سرموعد برگزار شدن انتخابات شوراهای شهر و روستا، در آذرماه امسال یا به تاخیر افتادن آن تا سال ۱۳۹۲ در صورت تصویب افزایش دوره چهار ساله به شش ساله.

آرایش نیروها پیشاپیش این انتخابات رو به کدام سو در تحول است؟ آیا دامنه همکاری میرحسین موسوی به تشکلات ملتزم به قانون اساسی محدود خواهد ماند یا نه؟ چه معادله و محاسبه ای پاسخ به این سئوال را تعیین می کند؟ دو میهمان این هفته برنامه دیدگاه ها، محمد برقعی و علی راکعی، فعال و صاحبنظر سیاسی در واشینگتن پاسخ های متفاوتی به این پرسش ها می دهند.



  • آقای برقعی، دیدار میرحسین موسوی با ملی مذهبی ها تا چه حد نشانه کمرنگ شدن خط و خط کشی های سابق بین جناح اصلاح طلب و منتقدانی است که سابقه دورشدنشان از کانون قدرت به دهه اول انقلاب بر می گردد؟

محمد برقعی: می گویند عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد، تا به حال سی سال دعوای بین نیروها و جناح های مختلف بوده است. جناح ها هر کدام قدرت می گرفتند، جناح دیگر را ضعیف می کردند یا به شکلی می گذاشتند کنار. طبیعتاً آنهایی هم که یک موقع داخل بودند ولیکن خارج قلمداد شدند، با آنها خط کشی کردند. با این کودتایی که اتفاق افتاد، تقریباً نظام را دو خط کرده است. یا با آن خط کودتای خامنه ای احمدی نژاد هستید یا دیگر نیستید. حالا دیگر نتیجتاً تمام اینها متوجه شده اند که خط کشی هایی که کردند بی معنی است و آن خط کشی ها به مقدار زیادی دارد حذف می شود. الان هم از جناح ملی مذهبی ها سبزها حمایت کرده اند و هم موسوی متوجه شده تنها طریق نجات مملکت اینست که یک ائتلاف بین همه این نیروهایی که وجود دارند و به هرحال به نظام پایبند هستند را با هم جمع کند.

  • آقای راکعی، برگزاری جلسه دوم همگرایی زنان با حضور زهرا رهنورد چه چیزی را درباره رنگ و لعاب خط و خط کشی های سابق میان آنچه در ایران خودی و غیر خودی نامیده می شود، نشان می دهد؟

علی راکعی: فکر می کنم تعمدی هست از جانب آقای موسوی و خانم رهنورد که هر چه می توانند تنوع را در جنبش سبز بیشتر کنند به شکلی که خودشان خودشان را رهبر جنبش سبز می دانند، وظیفه را حس می کنند که بیشتر در گروه های مختلف نفوذ کنند. طرف دیگر قضیه یعنی خانم های فعال جنبش زنان خیلی خوب عمل کردند. توانستند اختلافاتشان را با همدیگر فعلاً فراموش کنند و به این دعوت خانم رهنورد و دوستانشان پاسخ مثبت بدهند. این باعث شده که گروه های مختلف مخالف روش های ولایت فقیه فعلاً و مخالف دولت احمدی نژاد با همدیگر نزدیک شوند ولی این شروع کار است و یک چیز مرحله ای است. نهایتاً این گروه ها باید اختلافاتشان را به رسمیت بشناسند تا بتوانند با هم حرف بزنند. در حالی که اختلافاتشان را حفظ می کنند، بتوانند با همدیگر کنار بیایند و مسائل شان را به طریق مذاکره و سازش حل کنند. این راه حلی است که در دراز مدت می تواند کار کند.

می گویند عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد، تا به حال سی سال دعوای بین نیروها و جناح های مختلف بوده است. جناح ها هر کدام قدرت می گرفتند، جناح دیگر را ضعیف می کردند یا به شکلی می گذاشتند کنار... حالا دیگر نتیجتاً تمام اینها متوجه شده اند که خط کشی هایی که کردند بی معنی است و آن خط کشی ها به مقدار زیادی دارد حذف می شود..

محمد برقعی
آقای برقعی در پاسخ به این پرسش که ممنوع کردن فعالیت دو تشکل اصلاح طلب چه اثری بر روی فعل و انفعالات گرایش های مختلف حامی جنبش سبز دارد اظهار می دارد که به دلیل این اقدام دولت، برای گروه های دگراندیش راهی نمانده است جز اینکه در یک جناح متشکل شوند: «واقعیت اینست که در دوره اصلاح طلب ها که این خط کشی نبود، اصلاح طلبان انحصارگرایی کردند و دگر اندیشان را کنار گذاشتند. الان این خط کشی را خود دولت انجام می دهد. همه اینها را طرد می کند و طبعاً با هم کنار می آیند.»

آقای راکعی در پاسخ به این سئوال که دامنه همکاری بین حامیان میرحسین موسوی و تشکلها و گرایش های به جز اصلاح طلب تا کجا می تواند پیش برود، می گوید آقای موسوی پیش از انتخابات می کوشید فاصله خود و گرایش هایی مانند جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را نشان بدهد اما پس از انتخابات آگاهانه سعی کرد طیف وسیعی از گروه ها تا سکولارها و فعالان داخل و خارج را هم در صف جنبش سبز حفظ کند؛ «من فکر می کنم این یک اقدام سیاسی درست است ولی آرزوی من اینست که ببینم این حالت استراتژیک تری پیدا کند و سیاستمداران ایران به این درک برسند که باید اختلاف ها را بپذیرند و به راه حل هایی فکر کنند که بتواند جمع کننده همه دیدگاه ها و همه طرز تفکر ها، اعتقادها و منش های زندگی باشد. راه آزادی و خوشبختی ایران به نظر من این است.»

محمد برقعی در پاسخ به این پرسش که رهبران جنبش چگونه با گروههایی که به قانون اساسی ملتزم نیستند، می توانند همکاری کنند، از دو گروه یا تفکر جدا سخن می گوید: آنها که باور به قانون اساسی ندارند و آنها که ضمن التزام به قانون اساسی با آن مبارزه قانونی می کنند. مثلاً ملی مذهبی ها التزام دارند، نهضت آزادی و برخی گرایش های ملی التزام دارند ولی مدت ها است که فاصله شان را از ولایت فقیه حفظ کرده اند و گفته اند که به اصل ولایت فقیه باور ندارند که یکی از مواد قانون اساسی است. مقصود من بیشتر آنهایی است که از این امر فراتر می روند.

محمد برقعی: آقای موسوی می داند که موفقیتش در گرو یک چیز است؛ ریزش در درون نظام. اگر ریزش در درون نظام نشود، به هیچ عنوان با مردم غیرمسلح و نهادها را در دست نداشتن و اختیارات نداشتن، نمی شود کاری کرد. آقای موسوی نمی تواند تا آن مرز برود. می تواند به آنها نتازد. ولی تا آن مرزی برود که با مجموعه ای که علناً ساختار را نپذیرند، ریزش درون نظام را از دست می دهد. تا به حال نشان داده که با ظرافت در این زمینه حرکت می کند که نیروهای داخل نظام را که این تصور را که حکومت می گوید اینها می خواهند کل نظام را از بین ببرند و به این طریق اینها را خلع سلاح کند... موفق شود که این تبلیغ را خنثی کند.

آقای برقعی نتیجه می گیرد که دور شدن آقای موسوی از نیروهای درون نظام سبب خواهد شد که جنبش، آن بخش ریزش درون نظام را از دست بدهد.

فکر می کنم تعمدی هست از جانب آقای موسوی و خانم رهنورد که هر چه می توانند تنوع را در جنبش سبز بیشتر کنند به شکلی که خودشان خودشان را رهبر جنبش سبز می دانند، وظیفه را حس می کنند که بیشتر در گروه های مختلف نفوذ کنند.

علی راکعی

آقای راکعی ضمن اینکه با نظر آقای برقعی مخالفتی ندارد می گوید در ایران قدرت های دیگری غیر از اصلاح طلبان و دولت مستقر هم وجود دارد. این نیروها به باور وی بیشتر در بطن اجتماع هستند؛ «ما در جنبش سبز عظمت این نیرو را دیدیم. مطالعه علمی و آماری نشده که بدانیم سهم هر نیرو چقدر است. ولی اگر بخواهیم جامعه ای متعادل و متوازنی داشته باشیم، باید همه نیروها به حساب بیایند. فقط نیروهای اسلامی، نیروهای داخل رژیم، اصلاح طلب و غیره نیست. من فکر می کنم نیروهای دیگر را نباید حذف کرد. جنبش زنان مثال خوبی است. این جنبش یک جنبش اسلامی نیست، نه اصلاح طلب است و نه محافظه کار است. نه با رژیم است و نه ضد رژیم. این یک نیروی اجتماعی است که باید به رسمیت شناخته شود. من این را از تیزبینی خانم رهنورد می بینم که دارد رابطه اش را با چنین نیروهایی خوب می کند. اینها نمایندگان نیروهای اجتماعی ایران اند. زنان، جوانان، اقلیت های قومی، مذهبی... همه اینها باید به سهم خود شرکت داده شوند. با قوانین فعلی ایران، روش های حکومتی رژیم ایران همه اینها حقشان انکار شده است جز به گفته شما کسانی که التزام به قانون اساسی دارند...

آقای برقعی با تاکید بر مسئله ساختار شکن بودن کسانی که به قانون اساسی التزام ندارند، بر این نکته پافشاری می کند که جنبش سبز نمی تواند کنار کسانی باشد که ملزم به قانون اساسی نیستند، زیرا استراتژی های آنها از هم جدا است.

علی راکعی: سئوال من از آقای برقعی این است که آیا کسانی را که فکر می کنند ولایت فقیه برای ایران مضر است و باید که در آن و برخی اصول دیگر قانون اساسی تجدید نظر شود، می توان ملتزم به قانون اساسی دانست حتی اگر اسلحه برندارند؟

آقای برقعی در پاسخ اظهار می دارد، کسانی که می خواهند از طریق قانونی با آن قوانین مبارزه کنند باید سیستم قانونی کشور را بپذیرند و تغییرات درون سیستم را از طریق قانونی اعمال کنند؛ «راه دیگر ندارد. اگر ملتزم نشود، مجبور است بیافتد به سرنگونی نظام و آن وقت آن مسئله ای است که در داخل کشور نمی شود به عنوان نظریه مطرح کرد.»

وی در این بخش از بحث خود نتیجه می گیرد که جنبش سبز فقط با کسانی می تواند کار کند که ملزم به قانون اساسی اند که لزوماً به معنای باور داشتن به قانون اساسی نیست.

علی راکعی توصیه می کند مسائلی مانند آزادی بیان، آزادی احزاب و مسائلی از این دست، اساسی اند و ازاین رو باید مد نظر گرفته شوند. وی با اشاره به سخنان آقای باهنر در مورد احزاب و جناح ها می گوید سیستم پارلمانی ایران بر اساس احزاب بنا شده است و بر آزادی احزاب در قانون اساسی تصریح شده است؛ «نمی دانم منظورشان از جناح ها چیست. جناح هایی که نه روزنامه دارند، نه حزب دارند، اصلاح طلبانی که رئیس جمهور دو دوره اش اجازه خروج از ایران را ندارد، اینها بیایند با آدمهایی که همه امکانات را در اختیار دارند، مبارزه کنند؟»

  • آرایش نیروها و وضعیت اصلاح طلبان و حامیان جنبش سبز پیشاپیش انتخابات آینده شورا ها چگونه است؟

محمد برقعی: به نظر من این را دولت دارد تعیین می کند. مسئله را دارد حل می کند. دولت این سئوال را که در انتخابات شرکت کنیم یا نه، دارد می بندد. عملاً من این حرف آقای راکعی را قبول دارم که با این نظام نمی شود کار کرد. ولی باید نظام، خودش اعلام کند که با من نمی شود کار کرد. احزاب را می بندد و سر انتخابات هم به هیچ عنوان اجازه بازی نمی دهد. برنامه ای که اینها دارند، قلع و قمع است. نظام خودش به جایی می رود که بگوید با من نمی شود کار کرد.

آقای راکعی در همین زمینه اظهار می دارد که انتخابات مورد استقبال قرار نخواهد گرفت حتی اگر رقابتی باشد. آقای برقعی نیز با این نظر هم رای است که بازی های درون جناحی در انتخابات پیش رو نیز، سطحی و بی معنی خواهد بود.