توفان بر فراز خاورمیانه

  • مهرداد قاسمفر

انور سادات(راست)، رییس جمهوری پیشین مصر که در جریان یک ترور کشته شد همراه با حسنی مبارک

توفانی که از تونس وزيدن گرفت، نه تنها طومار بن علی، رييس جمهوری با بيش از بيست سال حکومت، را ظرف چند روز در هم پيچيد، بلکه با شتابی حيرت انگيز خود را به ديگر سرزمين های خاورميانه رساند تا زنگ های خطر را در همه اين کشورها به طرز گوش خراشی برای ديکتاتورها به صدا در آورد.

اما پيش از همه، آسمان مصر را برای حکومت حسنی مبارک سياه کرده است؛ اگرچه يمن و الجزاير و اردن و سوريه و عربستان را هم در نوبت قرار داده است.

اما در مصر چه خبر است؟ نخستين پرسش اين است که آيا حسنی مبارک پس از سه دهه قدرت بلا منازع به همين سادگی در اين توفان برباد خواهد رفت؟



دکتر رضا قريشی استاد علوم سياسی کالج استاکتون، چندان باوری به اين فروپاشی ندارد:

رضا قریشی: من فکر می کنم که مصر به دلايل مختلف با مورد تونس متفاوت خواهد بود. يعنی به اين سادگی دولت مصر و حسنی مبارک کوتاه نخواهند آمد.

اگر اين تظاهرات ادامه پيدا کند احتمالا به برخوردهای شديدتری خواهد انجاميد. و اينکه اين برخوردها تداوم پيدا کند يا خير، مطمئن نيستم. يعنی احتمال اينکه دولت مصر بالاخره موفق به سرکوب مردم بشود وجود دارد. اين سرکوب طبيعتا توسط ارتش صورت خواهد گرفت، چرا که نه پليس امکانش را دارد و نه به آن شکل به روی آن حساب می شود.»

آنچه که مسلم است يا احتمال آن بسيار بسيار زياد است اين است که حکومت حسنی مبارک بازگشت ناپذير است. چه يک انقلاب واقعی صورت بگيرد و حکومت تغيير کند و چه ارتش زمام امور را به دست بگيرد، مبارک و حلقه نزديکان او ديگر توانايی کنترل اوضاع مصر را ندارند و بايد عرصه سياسی اين کشور را ترک کنند.

مهدی خلجی
اما در مقابل، مهدی خلجی، عضو ارشد موسسه مطالعات واشنگتن، کار آقای مبارک را تمام شده می داند:

«آنچه که مسلم است يا احتمال آن بسيار بسيار زياد است اين است که حکومت حسنی مبارک بازگشت ناپذير است. چه يک انقلاب واقعی صورت بگيرد و حکومت تغيير کند و چه ارتش زمام امور را به دست بگيرد، مبارک و حلقه نزديکان او ديگر توانايی کنترل اوضاع مصر را ندارند و بايد عرصه سياسی اين کشور را ترک کنند.»

حسنی مبارک در تنها واکنش مهم اش به شورش های خيابانی، هم کابينه را عوض کرد و هم يک ژنرال کار کشته در سياست خاورميانه و مصر و البته وفادار به خود را برای نخستين بار به سمت معاون رييس جمهور معرفی کرد.

به گفته ناظران پيام او اين بود که صدای ملت را شنيده و تغييرات و اصلاحاتی در راه است. اما ادامه شورش ها نشان داد که معترضين تنها به عبور از مبارک رضايت خواهند داد.

حرف های مدير تحريريه روزنامه «الاهلی» قاهره، فريد نقاش، در گفت و گو با راديو فردا روشنگر است:

فرید نقاش: احزاب سياسی مصر در سخنرانی پرزيدنت حسنی مبارک، نکته ای که پاسخگوی خواسته های آنان و تظاهر کنندگان باشد، پيدا نکردند.

احزاب مخالف دولت در ۳۰ سال گذشته خواستار تغييرات واقعی در اين کشور بودند. اما تغييراتی که اعمال شدند در واقع عليه تغييراتی بود که اين احزاب خواستارش بودند.

درست به همين دليل که تغييرات واقعی در مصر داده نشد، تظاهرات همچنان ادامه دارد. حکومت کنونی در مصر يک حکومت استبدادی است. در حال حاضر مردم مصر خواستار استعفای پرزيدنت مبارک هستند.

الان راه حل امنيتی فايده ای ندارد. جامعه مصر به راه حل سياسی و تغييرات راديکال نياز دارد. البته ابتدا بايد حالت فوق العاده ای را که از ۳۰ سال پيش بر مصر حاکم است، ملغی کرد.

به نظر من بايد دولتی انتقالی در مصر تشکيل شود که از حمايت تظاهرات کنندگان برخوردار باشد. پس از آن بايد قانون اساسی را تغيير داد و انتخابات جديد را برگزار کرد. البته اين در شرايطی است که پرزيدنت مبارک مصر را ترک کند.»

اما پرسش مهم بعدی اين است که سمت گيری وقايع مصر رو به کجاست؟ سکولارها، اسلام گرايان و يا ارتش، سرنوشت مصر را در دست خواهند گرفت؟

بايد دولتی انتقالی در مصر تشکيل شود که از حمايت تظاهرات کنندگان برخوردار باشد. پس از آن بايد قانون اساسی را تغيير داد و انتخابات جديد را برگزار کرد. البته اين در شرايطی است که پرزيدنت مبارک مصر را ترک کند.

فرید نقاش
در ميان احزاب موجود به جز حزب حاکم يعنی حزب دمکراتيک ملی، احزاب ديگری چون اخوان المسلمين، حزب وفد و حزب کفايه از بقيه سرشناس ترند. و در اين ميان اخوان المسلمين با گرايشات اسلامی اش از بقيه قديمی تر.

مهدی خلجی: اخوان المسلمين يک اهميتی در دنيای عرب دارد به اين مفهوم که فرامرزی است و يک اهميتی هم در درون مصر دارد. در درون مصر از اين جهت اهميت دارد که حزب اسلامگرايی بود که به ويژه در سال های اخير آزادی عمل سياسی و قانونی پيدا کرده بود.

از آن جايی که احزاب اسلام گرای ديگر در درون مصر به شدت تحت سرکوب حکومت بودند و در حقيقت اخوان المسلمين اين بخت را داشت تا به نوعی توافق و مصالحه با دولت حسنی مبارک در سال های گذشته دست پيدا کند، اهميت داشت.

اما اخوان المسلمين نه تنها گروه اسلام گرا در مصر است و نه می شود گفت که قوی ترين گروه سياسی در اين کشور است.»

در حالی که ساير کشورهای خاورميانه نسبتا در سکوت و نگرانی، ناظر و پی گير مسايل مصر هستند، جمهوری اسلامی ایران در تبليغات و تريبون هايش، وقايع تونس و مصر را تا اين لحظه آن گونه که خود دوست دارد معرفی کرده است.

محمود احمدی نژاد درباره تونس گفته است: «در يک کلام، خواست مردم تونس برقراری مناسبات و احکام اسلام ناب محمدی است.»

اما شيخ راشد الغنوشی، مهمترين رهبر اسلام گرای تونس، که از تبعيدی بيست ساله به کشورش بازمی گشت، آب پاکی بر دستان کسانی ريخت که او را با آيت الله خمينی مقايسه کرده بودند.

او در پاسخ به پرسش خبرنگاری گفت: «من نه خمينی ام و نه شيعه و جنبش تحت رهبری ام از اين افراد و مواضع آنها بسيار دور است.»




مجيد محمدی جامعه شناس و تحليلگر مسايل ايران و خاورميانه در باره ماهيت جنبش های اخير خاورميانه معتقد است:

«من معتقدم حرکتی که امروز در جهان عرب شاهد آن هستيم، در تونس و در مصر و يمن، عمدتا انقلاب عليه فساد و بيکاری و فقر است. ايدئولوژی اسلام گرايانه چندان در اين حرکت ها به چشم نمی خورد. خواسته های مردم عمدتا خواسته های دمکراتيک است که اين البته هزاران گام با آنچه که در انقلاب سال ۵۷ در ايران رخ داد، فاصله دارد.»

مهدی خلجی، پژوهشگر مطالعات خاور نزديک در موسسه واشنگتن، نيز در باره انگيزه جمهوری اسلامی برای ارائه تصويری اسلام گرايانه از نوع ايرانی آن، از جنبش های کشورهای عربی می گويد:

«جمهوری اسلامی از گسترش دمکراسی در کشورهای اسلامی بسيار بسيار هراسان است و اين می تواند شرايط را در داخل کشور هم برای جمهوری اسلامی دشوارتر کند. برای اينکه همان طور که می بينيم الان جمهوری اسلامی با چسب و سريش، دارد سعی می کند اين حوادث را به اسلام و انقلاب ايران ربط بدهد.

اگر به زودی سخنگويان اين جنبش توانايی سخن گفتن و توضيح رفتار خودشان را پيدا کنند، همان طور که راشد الغنوشی، رهبر اسلام گرای تونسی گفت که «من خمينی نيستم» ، اين ها می تواند تبليغات فراگير جمهوری اسلامی را تا اندازه ای خنثی کند و شرايط را از نظر روانی برای جمهوری اسلامی دشوارتر نمايد.»

پرسش ديگر در باره وقايع اين روزهای مصر، تاثير آن بر سرنوشت سياسی خاورميانه و ايران است.

رضا قريشی استاد اقتصاد سياسی کالج استاکتون:

«حتی اگر مبارک هم بماند، باز هم تغييراتی ايجاد خواهد شد. به فرض باقی ماندن مبارک و همين الان هم اگر اين بلبشو پايان بپذيرد و مردم به خانه هايشان بازگردند باز هم چيزهايی تغيير کرده است که اثرگذار خواهد بود.

شايد اين اثرات بر کشوری مثل عربستان به علت تفاوت هايی که با هم دارند، چندان زياد نباشد، اما بر وضعيت يمن و اردن قطعا اثرگذار خواهد بود. بر وضعيت ايران هم اثر خواهد داشت. ايران ممکن است اين شرايط را يک پيروزی تلقی کند اما رفتن حسنی مبارک در دراز مدت برای ايران هم مسئله ساز خواهد شد. به اين معنا که مشکل پايه ای هر دو نظام در عدم مشروعيتی است که متکی به خواست مردم و انتخابات آزاد باشد.»

مجيد محمدی: در دو سطح می شود به اين تغييرات نگريست. يکی در سطح سياست داخلی است و ديگری در سطح سياست منطقه ای.

در سطح سياست داخلی به دليل اينکه امروز ارتش مصر، مهمترين نيروی سياسی در اين کشور و در ميان مردم محبوب است، اينکه ارتش چه نقشی را ايفا کند، اثرگذار خواهد بود بر نقشی که در آينده، نظاميان در ايران ايفا خواهند کرد.

ارتش مصر دو راه مشخص در پيش رو دارد. يا اينکه مسير ارتش ترکيه را طی کند و به دمکراسی خواهی در کشور مصر کمک کند و يا اينکه همان نقشی را ايفا کند که سپاه پاسداران در سال ۱۳۸۸ در ايران ايفا کرد و به تثبيت ديکتاتوری تن دهد.

اما تاثيرش در منطقه اين خواهد بود که اگر گروهی که در آينده بر مصر حاکم می شوند، توافق صلح ميان مصر و اسرائيل را به مخاطره بياندازند، طبعا نقش ايران در منطقه افزايش خواهد يافت و اگر به شکل معکوسی عمل کنند و به تثبيت صلح کمک نمايند، نقش ايران در منطقه کاهش خواهد يافت.»

مهدی خلجی نيز وقايع مصر را در سرنوشت اسلامگرايی خاورميانه مهم می داند:

«به نظر من يک تحول بنيادی ايجاد خواهد کرد. ازدو جهت اين تحول مهم است. نخست اينکه نشانه پايان اقتدار بلامنازع اسلامگرايان در جهان عرب است.

چرا که اين اتفاقاتی که در تونس، مصر و يمن رخ داد هيچ کدام شان يک خيزش اسلام گرايانه نبود و خواسته ها و شعارهايشان از آميزه های اسلامی ريشه نمی گرفت و بيشتر بر خواسته های دموکراتيک و مدنی استوار بود که اين اتفاق بسيار مهمی است.

بخش دوم اينکه اين موج دمکراسی است که سرانجام جهان عرب را که سال هاست در چنبره حکومت های استبدادی، فرسوده و پوسيده شده ، فرا خواهد گرفت.

تصور می کنم اين موج دمکراسی خواهی دير يا زود جاهای ديگری را هم در بر خواهد گرفت و ستون های استبداد را در کشورهای اسلامی خواهد لرزاند. اين اتفاقی است که می شود آن را به سقوط کمونيسم تشبيه کرد که در پی آن حرکت کشورهای اروپای شرقی به سمت دموکراسی آغاز گرديد.»

تحليلگران سياسی جهان عرب، نتايج اين داستان را به يک بازی دومينو شبيه می دانند. قطعاتی ايستاده به فاصله نزديک کنار هم... وقتی که يک قطعه فرو افتد همه قطعات را تا چشم کار می کند فرو خواهد انداخت.

توفان اما همچنان در مصر به کار خود پايان نداده است. توفانی که به باور اين تحليلگران، تونس و مصر تنها نخستين پرده های نمايش اش خواهند بود.