شنبه زاده؛ تلفیق موسیقی بوشهری با جاز

سعيد شنبه زاده مدت هاست که در فرانسه تحصيل و زندگی می کند.

سعيد شنبه زاده برای دوستداران موسيقی سنتی بوشهر چهره شناخته شده ای است. شنبه زاده از سال ۱۳۶۹ فعاليت خود را در اين زمينه با گروهی از دوستانش در بوشهر آغاز کرد.


او بعدها به دليل جسارتی که در تلفيق بدون تحريف موسيقی سنتی زادگاهش با موسيقی های جاز و الکترونيک انجام داد به چهره ای برون مرزی تبديل شد.


سعيد شنبه زاده مدت هاست که در فرانسه تحصيل و زندگی می کند و علاوه بر خودش پسر چهارده ساله اش نيز راه پدر را در زمينه موسيقی پی گرفته است. را ديو فردا گفت وگويی با سعيد شنبه زاده درباره فعاليت های هنری و کارهای در دست اجرای وی انجام داده است.


تو از سال ۱۳۶۹ به فعاليت حرفه ای در زمينه موسيقی سنتی بوشهر رو آوردی اما جدا از اينکه خودت بوشهری هستی چه مساله ای موجب شد اين موسيقی را با جديت دنبال کنی؟


شنبه زاده: ايرج صغيری کاری در قالب تاتر به نام «قلندر خانه» کارگردانی کرده بود که اين کار در سال ۱۳۵۰در جشن هنر شيراز به نمايش در آمد و سرو صدايی به پا کرد. او در نمايش قلندر خانه که در واقع يک مسجد بود از بخش هايی از موسيقی عروسی با «يزله» و موسيقی مذهبی استفاده کرده بود و چون اين کار با رقص توام بود خيلی مورد توجه قرار گرفت.


زمانی که من کارم را شروع کردم اين کار به عنوان يک کار مرجع برايم مطرح بود. بنابر اين سعی کردم از آن حالتی که موسيقی جنوب در قالب موسيقی بندری اجرا می شد و اصول موسيقی در آن رعايت نمی شد و بيانگر موسيقی جنوب نبود خارج شوم.


اما گروه شنبه زاده پس از حضور در فستيوال اونيون فرانسه مسير اصلی خود را پيدا کرد؟


سال ۲۰۰۰ ميلادی ما برنامه ای در فستيوال رم و «اروپا»ی ايتاليا اجرا کرديم. در آنجا يک کارگردان فرانسوی که طراح رقص بود به نام دومينی کرويو و دستيارش ژوزه مونتالبو کار ما را ديدند و از ما دعوت کردند به فرانسه برويم وبا آنها همکاری کنيم.


صحنه ای از تئاتر «بابل خوشبخت» که یکی از ده کار برتر رقص دنیا در سال ۲۰۰۲ ميلادی بود و شنبه زاده در آن موسیقی بوشهری نواخته است.

اين کار اسمش «بابل خوشبخت» بود که در سال ۲۰۰۲ ميلادی به عنوان يکی از ده کار برتر رقص دنيا انتخاب شد. در اين کار ما توانستيم برای اولين بار موسيقی بوشهر را در بزرگترين سالن های اپرا اجرا کنيم که تلفيقی بود از موسيقی، رقص با ويديو و سبک های داداييسم و در کل يک کار پست مدرن بود.


اين ويژگی خاص موسيقی جنوب بود که تو را به سوی خودش کشيد يا پای مسايل ديگری در ميان بود؟


من خيلی دلم می خواست روی موسيقی و سازهای غربی مثل ساکسيفون و فلوت کار کنم و با اينکه خودم دمام می زدم موسيقی بوشهر و ساز نی انبان برايم زياد جدی نبود.


همان چيزی که دربين عوام در داخل ايران رايج بوده و هست، مثلا اگر کسی نی انبان بنوازد و ديگری پيانو، آن کسی که افتضاح پيانو اجرا می کند در نزد عوام کلاس بيشتری دارد.


در حقيقت وقتی من گروه موسيقی بوشهری تشکيل دادم مقداری بر اساس لج و لج بازی بود چون آدم لج بازی هستم.


در ميان بسياری از جوانان ايرانی موسيقی جنوب ايران به موسيقی بندری مشهور شده است اين مساله هميشه از سوی تو با انتقادات شديدی همراه بوده است. چرا؟


موسيقی بوشهر موسيقی بندری نيست و دليل هم دارم. وقتی ما می گوييم موسيقی بندری، يعنی يک ساز نی انبان، ضرب و تمپو با يه خواننده.



موسيقی بندری تلفيقی است از موسيقی عروسی جنوب ايران و موسيقی کوچه بازاری (لاله زاری). مرحوم آغاسی يکی از خواننده های بندری بود. اين بخش جايگاه چندانی در موسيقی ما به جز يک ملودی که شبيه اين سبک است و ما به آن بندری می گوييم ، ندارد.

موسيقی بندری تلفيقی است از موسيقی عروسی جنوب ايران و موسيقی کوچه بازاری (لاله زاری). مرحوم آغاسی يکی از خواننده های بندری بود. اينبخش جايگاه چندانی در موسيقی ما به جز يک ملودی که شبيه اين سبک است و ما به آن بندری می گوييم ، ندارد.


به ظاهر در موسيقی زادگاه تو نوعی تضاد به چشم می خورد؛ هم آوايی شادی با غم.


باعث خنده است اگر بگويم وقتی ما به تهران می رفتيم بسياری فکر می کردند که کار ما در جنوب، ماهی گرفتن و بندری رقصيدن است در صورتی که جنوبی ها خيلی عميق اند چون سختی زياد کشيده اند.


گاهی اوقات درد دلشان را با آوازهای غمناکی که به دل می نشيند نظير شروه خوانی بيان می کنند ولی گاهی اوقات هم ناراحتی و مخالفت خودشان را با يزله نشان می دهند. يزله چيزی است مثل موزيک رپ و بلوز با شعر، بداهه نوازی، ريتم، دست زدن و رقصيدن؛ در اصل بيان اعتراض و درد است با شادی.


مدتی است که به تلفيق موسيقی سنتی بوشهر با موسيقی الکترونيک و جاز رو آوردی. در اين باره بيشتر توضيح می دهی؟


جايی که می گوييد تلفيق در واقع ايده سعيد شنبه زاده است. کاری ما انجام داديم با موزيسين های جاز و اسم آن را «زار» گذاشتيم. خيلی ها انتقاد کردند و گفتند اين زار نيست. من هم به آن ها پاسخ دادم که منظورم مراسم زار نبوده است. زار يک بيماری است که آدم های بی پول و بدبخت به آن دچار می شوند. امروز ما می بينيم خيلی از آدم ها از جمله خود من فقر مالی نداريم ولی در محيط زندگی جديدمان زار گرفته ايم .اين زار فرهنگی است.


شايد اين نوعی «صدای سوم» از موسيقی تو است. اين صدا برای کيست؟


اين صدای سوم در مجموع کار با موزيسين های جاز و کار با آقای درخشانی در زمينه موسيقی الکترونيک است که متاسفانه من آن را دنبال نکردم.


من اسم اين مجموعه کار را کارهای تجربی گذاشته ام. چون معتقدم اگر واقعا قرار است تلفيقی صورت بگيرد و صدای سومی خلق شود که من اسم آن را صدای سوم نمی گذارم و به آن شخص سوم می گويم، بايد واقعا روی آن سرمايه گذاری کرد تا به سبک تبديل شود.


حالا قصد داری اين روند تجربی را ادامه دهی و ما می توانيم در آينده تيپ تازه ای از کارهای تو را بشنويم؟


فعلا قصد دارم با تجربه ای که اينجا به دست آوردم کيفيت کارم را بالا ببرم و قصد ندارم در ملودی ها و فرم کارم تغييری ايجاد کنم.


می خواهم برای معرفی هر چه بيشتر موسيقی بوشهر از تکنيک های مختلفی مثل طراحی نور، طراحی لباس، صدابرداری و طراحی رقص روی صحنه به بهترين شکل استفاده کنم همچنين روی سازم وقت بيشتری بگذارم.