پیشرفت‌های علمی ایران؛ تبلیغات دولتی یا واقعیت؟

رشد علمی ایران و جایگاه این کشور در پژوهش‌های علمی در سطح بین‌اللملی دو سه سالی است که به موضوع تبلیغاتی مسئولین بلندپایه جمهوری اسلامی تبدیل شده است.

محمود احمدی‌نژاد در بسیاری از سخنرانی‌های خود به دستاوردهای علمی کشور اشاره می‌کند و ایران را در قله جهانی علم و دانش می‌نشاند. کامران دانشجو و دیگر دست اندرکاران وزارت علوم هم از پیشتاز بودن ایران در تولید علم در سطح بین‌المللی سخن به میان می‌آورند. این موضوع حتی در پیام نوروزی آیت‌الله خامنه‌ای نیز بازتاب یافته است:

«در عرصه‌ی تولید علم، طبق آمارهائی که مراکز متخصص جهانی و مراکز بین‌المللی اعلام می کنند، مشارکت کشور ما در پیشرفت علمی و تولید علم در دنیا بیش از یازده درصد است؛ در حالی که ما یک درصد مردم دنیا هستیم و کشوری که بعد از ما در این منطقه بیشترین نصیب را داشته است، کمتر از شش درصد پیشرفت داشته است.» (۱)

پرسشی که در این میان مطرح می‌شود این است که این ادعاها و تبلیغات دولتی تا چه اندازه با واقعیت‌های علمی و پژوهشی ایران همخوانی دارند و در ورای بحث‌ها، تبلیغات و جنجال‌های سیاسی آیا می‌توان از پیشرفت‌های چشمگیر علمی ایران سخن به میان آورد؟

شاخص پیشرفت علمی

پرسش نخست روش‌شناسانه این است که مسئولین سیاسی ایران با تکیه بر چه شاخص‌ها و داده‌هایی از پیشرفت‌های علمی بی‌نظیر ایران سخن به میان می‌آورند؟

معیار اصلی ادعاهای مسئولین سیاسی در سال‌های اخیر به طور عمده تعداد مقالات علمی منتشر شده در مجلات معتبر علمی در سطح بین‌المللی است. این شاخص در کنار تعداد ارجاع به مقالات و نویسندگان آنها به خاطر آسان بودن محاسبه در بسیاری از مجلات تخصصی به عنوان یکی از معیارهای سنجش پیشرفت علمی استفاده می‌شود.

رشد چشمگیر ایران در انتشار مقالات علمی واقعیتی است که در بررسی‌های بین‌المللی هم به آن اشاره شده است. این رشد به‌ویژه در رابطه با وضعیت پیشین خود ایران از برجستگی برخوردار است. در حقیقت ایران پس از یک دهه وقفه علمی در دهه اول انقلاب از سال‌های ۱۹۹۰ وارد یک دوره رشد علمی پر شتاب شده است.

بر اساس گزارش ساینس متریکس(۲)، تعداد مقالات علمی ایران که از ۱۰۰ عدد در سال ۱۹۸۵ فراتر نمی‌رفت به ۷۰۰ در سال ۱۹۹۵، یک هزار و ۱۰۰ عدد در سال ۲۰۰۰، حدود هفت هزار عدد در سال ۲۰۰۵ و بیش از ۱۰ هزار عدد در سال ۲۰۰۸ رسید.

شاخص متوسط رشد مقالات علمی ایران نیز برای دوره ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۰ حدود ۱۳ درصد است در حالی که در سطح بین‌المللی این رقم کمی بیش از یک درصد است.

این موضوع طبیعی است که کشورهایی که شاهد فراز و نشیب‌هایی سیاسی و دانشگاهی مانند ایران نبودند و جایگاه برجسته‌ای هم در انتشار مقالات علمی دارند از رشد بسیار کمتری در مقایسه با ایران برخوردار باشند.

برای مثال آمریکای شمالی که در سال به طور متوسط بیش از ۳۰۰ هزار مقاله علمی منتشر می‌کند از رشد کمتر از یک درصد برخوردار است. در میان کشورهای جهان ایران، ترکیه و کره جنوبی از بیشترین رشد در سال برخوردارند. از میان کشورهای نوظهور باید از جایگاه جدید چین یاد کرد که با شتاب کنونی قادر خواهد بود تا پیش از سال ۲۰۲۰ از نظر چاپ مقاله از امریکا هم پیش بگیرد.

در این میان مسئولین ایران به گونه‌ای گزینشی از همین شاخص را برای سخن گفتن از پیشرفت‌های علمی ایران در مقایسه با سایر کشورها استفاده می‌کنند. در حالی که این میزان رشد بازگوکننده رشد ایران در رابطه با ارقام مربوط به چاپ مقالات علمی سال‌های قبل در ایران است.

به همین دلیل هم ادعای اینکه «مشارکت کشور ما در پیشرفت علمی و تولید علم در دنیا بیش از ۱۱ درصد است» به کلی نادرست است. سهم ایران در مجموع مقالات منتشر شده و یا تعداد ارجاعات در مقایسه با کشورهای دیگر هنوز بسیار کم و ناچیز است و از یک درصد مجموع مقالات چاپ شده و یا نیم درصد تعداد ارجاعات در جهان فراتر نمی‌رود.

رشد بسیار بالای سال‌های اخیر ایران فقط منجر به کاهش نسبی شکاف میان کشور ما و سایرین و نیز تثبیت جایگاه منطقه‌ای ایران در کنار ترکیه و اسرائیل شده است. این همان نکته‌ای است که در گفته‌های تبلیعاتی مسئولین فراموش یا کمرنگ می‌شود. اگر ما شاخص انتشار مقالات را به نسبت جمعیت کشور یا تعداد دانشجو محاسبه کنیم ایران حتی بعد از کشورهای کوچک حوزه خلیج فارس که به طور عمده در ۲۵ سال اخیر به توسعه آموزش عالی خود همت گماشته‌اند قرار می‌گیرد.

زمینه‌های رشد علمی ایران

رشد انتشار مقالات علمی در ایران را می‌توان نتیجه دو تحول مهم دانست. تحول نخست به توسعه کمی آموزش عالی در ایران مربوط می‌شود. طی ۳۰ سال گذشته تعداد دانشجو در ایران بیش از ۲۳ برابر شده است و مؤسسات آموزش عالی جدیدی در همه استان‌های ایران توسعه پیدا کرده‌اند.

شاخص تعداد دانشجو به ۱۰۰ هزار نفر جمعیت از ۵۰۰ نفر در سال ۱۹۷۹ به بیش از پنج هزار نفر در سال ۲۰۱۰ رسیده است. ایران از نظر نسبت دانشجو به جمعیت در سطح کشورهای توسعه یافته قرار دارد هر چند کیفیت آموزشی دانشگاه‌ها به خاطر رشد پرشتاب کمی چندان بالا نیست.

جمعیت دانشجویی نیز به‌طور عمده از کسانی تشکیل شده که راهی به پژوهش نمی‌برند ولی همزمان این تحول کمی افزایش شمار هیئت‌های علمی دانشگاه‌ها را هم در پی آورده در رونق پژوهش در دانشگاه‌ها بی‌تأثیر نبوده است.

دلیل دوم رشد مقالات توجه و سرمایه‌گذاری دولت به ویژه در برخی از رشته‌های علوم پایه و کاربردی و ایجاد مراکز پژوهشی جدید است. ایران در ۱۵ سال گذشته شاهد به وجود آمدن گروه اجتماعی نوظهوری شامل افرادی که به طور حرفه‌ای به کار پژوهش علمی اشتغال دارند بوده است.(۳)

بخشی قابل توجهی از این سرمایه‌گذاری‌ها در بخش‌های حساسی که به شاخه‌های فیزیک و شیمی که با انرژی هسته‌ای و یا فعالیت‌های اتمی ارتباط دارند صورت گرفته است. تعداد مقالات در این حوزه در فاصله ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۰ بیش از ۱۰۰ برابر شده است. پژوهش‌هایی که به نوعی به صنایع نظامی مربوط می‌شوند نیز از رونق برخوردار شده‌اند.

پزشکی حوزه دیگری است که در آن انتشار مقالات بسیار فعال بوده نتایج یک بررسی آماری درباره تعداد مقالات، تعداد ارجاعات و تعداد ارجاع به ازای هر مقاله در حوزه علوم پزشکی از ژانویه سال ۲۰۰۰ تا مارس ۲۰۱۱ نشان میدهد که ایران با بیش از ۹ هزار مقاله و حدود ۳۲ هزار ارجاع در مقام ۴۳ دنیا قرار دارد.

در این زمینه آمریکا با بیش از ۷۵۰ هزار مقاله و ۱۳.۵ میلیون ارجاع در جای نخست قرار دارد و در مقایسه با ایران کشوری مانند سوئد با ۹ میلیون جمعیت ۵ برابر مقاله و ۲۸ برابر ارجاع به مقالات دارد.

شاخص پیشرفت علمی یک کشور

درباره پیشرفت‌های علمی در سطح بین‌المللی باید به چند نکته مهم توجه کرد.

نخست آنکه هیج شاخص جامع و عینی در سطح بین‌المللی برای اندازه‌گیری سهم علمی کشورها و یا میزان و کیفیت پیشرفت‌های علمی آنها وجود ندارد. شاخص تعداد مقالات علمی و یا تعداد ارجاعات با وجود اهمیتی که دارد به تنهایی آنهم فقط در بعد آماری نمی‌تواند بازگو کننده همه واقعیت‌های مربوط سهم هر کشور در تولید و پیشرفت علم باشد.

به ویژه آنکه انگیزه و امکان چاپ مقاله در همه فعالیت‌های علمی به یک گونه نیست و مجلاتی علمی که در این بررسی آماری به عنوان مرجع مورد استفاده قرار می‌گیرند دارای ارزش و ملاک‌های علمی یکسانی نیستند.

شاخص‌های مختلف موجود فقط می‌توانند ابعادی از این پدیده پیجیده را منعکس کنند. برای مثال سرانه بودجه پژوهشی (پولی که به ازای هر فرد به پژوهش اختصاص می‌یابد)، سهم بودجه پژوهش در تولید ناخالص ملی و یا تعداد اختراعات ثبت شده نیز شاخص‌های مهمی برای نشان دادن اهمیت و میزان پیشرفت علمی به شمار می‌روند.

تعداد پژوهشگران حرفه‌ای و یا دانشجویان دکترا و یا فوق دکترا یکی دیگر از این شاخص‌هاست. در زمینه‌های نامبرده ایران دارای جایگاه مناسبی در مقایسه با کشورهای پیشرفته نیست. برای مثال سرانه بودجه پژوهشی ایران از ۵۰ دلار فراتر نمی‌رود در حالی که در کشورهای توسعه یافته این مبلغ فراتر از هزار دلار است.

نمونه دیگر سهم دانشجویان دوره دکترا درجمعیت دانشجویی است. در ایران دانشجویان دوره دکترا که به کار پژوهشی می‌پردازند کمتر از یک درصد کل جمعیت دانشجویی را تشکیل می‌دهند در حالی که در کشورهای پیشرفته این شاخص از ۱۰ تا ۱۵ درصد در نوسان است.

دوم آنکه رابطه تولید با پیشرفت‌های علمی و یا با جامعه در دنیایی که اقتصاد و زندگی هر روز بیش از گذشته به دانش و فن‌آوری وابسته می‌شود به یک موضوع بسیار اساسی تبدیل شده است. همکاری فعال شرکت‌های بزرگ اقتصادی با دانشگاه‌ها و مراکز علمی و یا سرمایه‌گذاری‌های کلان آنها در آزمایشگاه‌های داخلی و یا در همکاری با دانشگاه‌ها از همین زاویه قابل درک است.

بودجه تحقیقاتی شرکت‌های اتوموبیل‌سازی مانند تویوتا، پژو، بنز یا رنو بیش از بودجه پژوهشی دولت ایران است. شرکت‌های داروسازی همکاری تنگاتنگی با آزمایشگاه‌های پژوهشی بیولوژی دانشگاهی و یا خصوصی دارند و بخشی از هزینه‌های آنها را تأمین می‌کنند.

از همین رو ارزشیابی پژوهش‌های علمی و جایگاه هر کشور در این حوزه از جمله در رابطه با زنجیره علم- جامعه- تولید نیز باید سنجیده شود. به عبارت دیگر باید دید پژوهش‌های علمی تا چه اندازه به بهبود کیفیت زندگی، تولید و یا خدمات علمی یاری می‌رساند.

برای مثال می‌توان پرسید پیشرفت‌های علمی ایران در ۲۰ سال اخیر چه بازتاب مشخصی در سهم این کشور در تولید جهانی و یا کیفیت و چند و چونی زندگی ایرانی داشته است. چه میزان از کالاها و یا خدماتی که از پیشرفت‌های علمی و فن‌آوری جدید بهره گرفته‌اند ساخت ایران هستند و تولیدات ایران چه سهمی در این زمینه در سطح جهانی دارند.

در غیر این صورت پیشرفت علمی در سطح آزمایشگاهی و یا در حوزه‌های خاص با وجود اهمیت از اثربخشی لازم برخوردار نیست. کشوری مانند کره شمالی می‌تواند در برخی حوزه‌های فن‌آوری و علمی به‌ویژه آنهایی که با بخش نظامی و یا فعالیت‌های اتمی گره خورده‌اند به پیشرفت دست یابد در حالی که در حوزه‌های بسیاری این کشور توسعه نیافته است و با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می‌کند.

سرانجام اینکه پیشرفت علمی امروز را از جمله باید در رابطه با زنجیره تقسیم کار جهانی در حوزه‌های علمی، ارتباط حوزه‌های علمی و رقابت‌ها و همکاری‌های میان دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی در سطح بین‌المللی مورد توجه قرار داد. قدرت علمی یک کشور به میزان پویایی و مشارکت در شبکه‌های علمی درون‌مرزی و بین‌المللی و جذب نخبگان علمی (داخلی و خارجی) هم وابسته است.

موانع توسعه علمی ایران

با وجود رشد پژوهش علمی در ایران، دیرپایی برخی موانع ساختاری می‌تواند در سال‌های آینده به صورت عامل بازدارنده رشد علمی ایران و یا تأثیر مثبت آن در حوزه تولید، جامعه و زندگی عمل کنند. این موانع هم به زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی و هم به عوامل دورنی پژوهش مربوط می‌شوند.

پژوهش در ایران در شرایط کنونی فقط با سرمایه‌گذاری دولتی و یا با پول بخش نظامی صورت می‌گیرد و بخش خصوصی و مؤسسات اقتصادی مشارکت بسیار ناچیزی در توسعه طرح‌های پژوهشی دارند. در حقیقت بخش بزرگی از این پژوهش‌ها هیچ رابطه سازواره (ارگانیک) با اقتصاد ندارد. دولتی بودن پژوهش زمینه پیشرفت علمی را هم محدود می‌کند و از دامنه تأثیر بخشی آن در سطح اقتصاد و جامعه هم می‌کاهد. در ایران کمتر از نیم درصد تولید ناخالص ملی صرف پژوهش می‌شود در حالی که این میزان در کشورهای پیشرفته گاه به سه درصد می‌رسد.

مشکل دوم ترکیب نا متناسب کادر علمی و دانشجویی در ایران است. ۹۴ درصد دانشجویان ایران در دوره کاردانی (فوق دیپلم) و کارشناسی (لیسانس) به تحصیل اشتغال دارند و فقط شش درصد به دوره فوق لیسانس و دکترا راه می‌یابند. این شاخص آخری در کشورهای پیشرفته بیش از ۴۰ درصد است.

همین مشکل در رابطه با کادر علمی دانشگاه وجود دارد. سهم استادان و دانشیاران دانشگاه فقط هشت درصد و شمار استادیاران از ۲۶ درصد کل کادر علمی ایران تجاوز نمی‌کند. دو سوم کارکنان آموزشی دانشگاه‌ها مربی و افراد حق‌التدریسی هستند. این پدیده که پیش از هر چیز ناشی از رشد شتابان آموزش عالی بدون توجه به کیفیت است، به طور مستقیم بر کیفیت پژوهش و پتانسیل علمی دانشگاه و مشارکت آن در توسعه علمی تأثیر منفی می‌گذارد.

مشکل سوم رابطه ایران با جهان و تنش‌هایی است که میان کشورهای پیشرفته غربی و ایران وجود دارد. این بحران‌ها به روابط علمی ایران با دنیا لطمه فراوانی می‌زند و در بلند مدت می‌تواند به انزوای ایران از جمله در زمینه دانشگاهی و علمی منجر شود.

امروز بعد بین‌المللی دانشگاه به عامل مهمی در پیشرفت علمی و بالا رفتن کیفیت آن تبدیل شده است. هیچ کشوری در دنیا نتوانسته است در انزوا و در ستیز سیاسی با دنیا به رشد مطلوب علمی در حوزه‌های مختلف دست یابد. رابطه ایران با جهان علمی یک جانبه است و درهای دانشگاه‌های ایران کمتر بروی پژوهشگران و استادان سایر کشورهای دنیا باز است و یا امکان این تبادل وجود دارد.

مشکل جهارم اما به تنش‌های و مشکلات درونی ایران باز می‌گردد. بحران‌های سیاسی و روش‌های استبدادی و امنیتی در دانشگاه و جامعه نه تنها به محیط‌های علمی و آکادمیک که نیاز اساسی به آزادی و امنیت شعلی و روحی دارند، لطمه می‌زنند که به روند فرار معزها هم شتاب می‌بخشد. فرار مغزها در دنیایی که همه به دنبال جذب نخبگان علمی هستند نوعی شکست مضاعف است و ایران بیش از سه دهه است که بهای سنگینی بابت از دست دادن منظم پژوهشگران و نخبگان علمی و فرهنگی می‌پردازد.

تبلیغات سیاسی پیرامون پیشرفت‌های بزرگ علمی ایران یادآور تجربه رقابت شوروی سابق با و امریکا و دیگر کشورهای غربی است. شوروی‌ها در حالیکه موفق شده بودند اولین انسان را نیم قرن پیش در سال ۱۹۶۱ به فضا بفرستند در بسیاری زمینه‌های دیگر از جمله در آنچه که به زندگی روزمره مردم مربوط می‌شد از پیشرفت بازماندند.

پیشرفت‌های علمی را نباید دستاویز تبلیغات ایدئولوژیک و سیاسی و یا بازی با احساسات ناسیونالیستی مردم قرار داد به‌ویژه آنکه ایران هنوز از نظر علمی در موقعیتی قرار ندارد که دستاوردهای خود را به رخ جهانیان بکشد. کشورهایی در دنیا وجود دارند که بدون برخورداری از ثروت بادآورده نفتی توانسته‌اند با تواضع و بی سر و صدا و جنجال تبلیغاتی جایگاه برتری نسبت ما در علم و اقتصاد از آن خود کنند.

در تبلیغات مسئولین از شتاب رشد علمی ایران به عنوان دلیلی بر کارایی نظام جمهوری اسلامی یاد می‌شود. در حالی که کمتر سیاستمداری در ژاپن، کره جنوبی، سوئد، برزیل، آلمان و دیگر کشورهای پیشرفته جهان می‌توان یافت که نیاز به چنین تبلیغات سیاسی و ایدئولوژیک درباره پیشرفت‌های علمی کشور خود داشته باشند. در حقیقت پیشرفت‌های علمی نیاز به تبلیغات ندارد چرا که وضعیت اقتصاد، دانشگاه، جامعه و زندگی مردم هر کشور به‌خوبی نشان‌دهنده میزان واقعی و عینی پیشرفت آن است.

این برخوردها آیا بیشتر شبیه عقده‌گشایی کسانی نیست که به خاطر عدم اعتماد به نفس و یا برای پوشاندن مشکلات دیگر نیاز دارند به طور پیوسته کارایی نظام سیاسی مطلوب خود را به دیگران و به خویشتن ثابت کنند؟

--------------------------------------------------------------------------
* دیدگاه‌های طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب نظرات رادیو فردا نیست.

پاورقی‌های مربوط به «پیشرفت‌های علمی ایران؛ تبلیغات دولتی یا واقعیت؟»

پاورقی‌ها
----------------------------------------------------
۱) پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله خامنه‌ای، اول فروردین ماه ۹۰.

۲) مراجعه کنید به: http://www.science-metrix.com/30years/index.html

(۳ در این زمینه به‌ویژه نگاه کنید به مقاله فرهاد خسرو خاور، شاپور اعتماد و مسعود محرابی با عنوان ظهور جامعه علمی ایران در شماره ۱۳ مجله کریتیکال میدل ایست استادیز سال ۲۰۰۴.
----------------------------------------------------