«هملت-ایران»؛ روایت محمود کریمی حکاک از رخدادهای پس از انتخابات

  • مانیا منصور
http://www.youtube.com/embed/kqBEMwoxnA8?rel=0
صحنه غرق اوفیلیا در نمایش هملت-ایران

دکتر محمود کریمی حکاک نویسنده، مترجم، کارگردان تئاتر و استاد دانشگاه سی‌ینای نیویورک، به تازگی نمایشی را به روی صحنه برده است به نام: «هملت-ایران».

این نمایش برگرفته از وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم در ایران است و اقتباسی است از هملت، یکی از بزرگترین تراژدی‌های تاریخ تئاتر جهان که در قرن شانزدهم توسط شکسپیر به رشته تحریردرآمده است.

آقای کریمی حکاک در گفت‌وگو با رادیو فردا به پرسش‌هایی در این باره پاسخ داده است.



  • آقای کریمی حکاک، چرا به سراغ هملت شکسپیر رفته‌اید؟

دکتر محمود کریمی حکاک
در دانشگاهی که من تدریس می‌کنم یکی از وظایفم این است که هر سال یک کار روی صحنه ببرم. امسال قرار شد کار «هملت» را انجام دهم، منتها تمام کارهایی که من انجام می‌دهم معمولاً باید رابطه‌ای با خودم داشته باشد و چون من ایرانی هستم رابطه‌ای با ایران پیدا می‌کند.

وقتی به «هملت» رسیدیم و نمایش را برای اجرا خواندم، دیدم خیلی از ماجراهایی که درهملت اتفاق می‌افتد می‌تواند مسایلی باشد که در ایران امروز هم بازسازی می‌شود.

طبق نوشته شکسپیر هملت جوانی است که علیه دیکتاتوری بلند می‌شود. در دوران شکسپیر هدف هملت انتقام مرگ پدر بود، ولی در دنیای امروز این مسئله بیشتر باز شده است. من هملت را به صورت جوانی دیدم که در ۳۰ سالی که از وقوع یک انقلاب می‌گذرد، رشد اخلاقی و فرهنگیش به این حد رسیده که دیگر معتقد نیست حکومت‌های تک‌نفره می‌تواند راهگشای آینده انسان‌ها باشد.

تفاوت این نمایش با اصل متن، در آخرین صحبتی است که هوراشیو، دوست هملت، پس از مرگ او می‌کند. در نمایشنامه هملت همه در آخرین لحظه می‌میرند. در نمایش ما هملت در آخرین صحبت خود با هوراشیو می‌گوید من به این درک رسیدم که حکومت تک نفره نمی‌تواند باعث خوشبختی مردم شود و می‌خواهم بدانی که هر صدایی، هر رأیی و هر انسانی احساس و صدای مرا دارد و تو این را برای مردم بازگو کن که باید آینده خودشان را در دست بگیرند.

نمایش در اینجا پایان می‌گیرد و تمام بازیگران بلند می‌شوند و شعر معروف «همراه شو عزیز» را به فارسی می‌خوانند.

صحنه‌هایی از نمایش «هملت-ایران»؛ به کارگردانی محمود کریمی حکاک


صحنه‌هایی از نمایش «هملت-ایران»

  • از عوامل کار برایمان بگویید و این که چه کسانی در این تئاتر با شما همکاری کردند؟

همه دانشجویان دانشگاه سی‌ینا هستند، یعنی جایی که من تدریس می‌کنم و همه آمریکایی‌اند و جوان‌هایی بین سنین ۱۹ تا ۲۱ سال. غیر از طراحی و کارگردانی که توسط من انجام شده بقیه کارها توسط دانشجویان انجام می‌شود.

زبان نمایش انگلیسی است به استثنای سه قسمت فارسی در نمایش. اول زمانی که بازیگرانی که در طول نمایش قرار است بازی را در حضور کلادیوس انجام دهند وقتی وارد می‌شوند یک شعر فارسی می‌خوانند که همان «یار دبستانی من» است. دوم مونوگ «بودن یا نبودن» به زبان فارسی از بلندگوها پخش می‌شود در حالی که به زبان انگیسی توسط بازیگر هملت گفته می‌شود.

  • این دانشجویان آمریکایی چطور به فارسی شعر می‌خوانند؟

اتفاقاً دیشب از یکی از بازیگران نمایش پرسیدم سخت‌ترین قسمت کار برای تو چه بود؟ گفت تلفظ حرف خ به فارسی.

بچه‌ها بسیار پر انرژی و پر کار هستند و خیلی زیاد تمرین کردند. همه بچه‌ها این شعر را از یوتیوب گرفتند و در طول دو ماه مدام تکرار کردند به طوری که اکنون وقتی این شعر را می‌خوانند، دوستان ایرانی من که نمایش را دیدند تعجب می‌کنند و می‌گویند مگر اینها فارسی بلد هستند.

  • شما در سال‌های دور یک تجربه تلخ در ایران داشتید؛ اجرایی در سالن مجموعه آزادی که توقیف شد. در سال گذشته هم تئاتر «هدا گابلر» کار وحید رهبانی توقیف شد. از سوی دیگر تئاتر ایران گروه‌های دیگری را معرفی کرده که در سطح بین‌المللی اجراهای خیلی موفقی دارند. شما تئاتر امروز ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در این که به خصوص نسل جوان ما استعداد و دانش بسیار خوبی در زمینه تئاتر دارند شکی نیست. این طبیعی است که ما انتظار داشته باشیم همان طور که سینمای ایران در جهان مطرح است تئاتر ما هم در جهان مطرح باشد و البته هست.

اتفاقی که برای تئاتر «رویای نیمه شب تابستان» افتاد این بود که ما در آن نمایش حاضر نبودیم به ایدئولوژی حاکم تن دهیم. طبیعی است وقتی انسان نخواهد این کار را انجام دهد ایدئولوژی هم با او مهربان نخواهد بود و سعی می‌کند جلوی کارش را بگیرد.

بسیاری از نمایش‌های زیبایی که در خارج از کشور مطرح شده و کارهای خوب بچه‌های ایرانی است، نمایش‌هایی است که از این گونه کنایه‌های اجتماعی دور بوده یا کنایه‌های اجتماعیش در حد قابل تحملی برای ایدئولوژی حاکم در کشور بوده است.

  • تصمیم دارید به ایران بروید و آنجا کار کنید؟

در هر لحظه زندگی‌ام بوی ایران و خاک کوچه پس کوچه‌های ایران وجود دارد و همیشه آرزویم این است که آنجا باشم و کار انجام دهم. خیلی دلم می‌خواهد در ایران کار کنم اما در شرایطی حاضرم این کار را انجام دهم که مطمئن باشم رفتن من به ایران فقط به یک سفر تفریحی ختم نخواهد شد و مجبور به دریوزه‌گری ایدئولوژی حاکم نباشم. در این صورت با کمال میل همین امروز به ایران می‌روم.