لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۱۹

اکبر هاشمی رفسنجانی، «نامه به امام» و مناسبات ایران و آمریکا


اکبر هاشمی رفسنجانی
اکبر هاشمی رفسنجانی
حملات لفظی مطبوعات جناح راست جمهوری اسلامی ایران به تازه‌ترین گفته‌های اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره لزوم بهبود مناسبات ایران و آمریکا ادامه دارد. اکبر هاشمی رفسنجانی در مصاحبه‌ای با فصلنامه مرکز مطالعات بین‌المللی گفته بود که در نامه‌ای به آیت‌الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران از جمله توصیه کرده بود معضل مناسبات تهران و واشنگتن را در زمان حیات خود حل کند.

چاپ این مصاحبه در روز سه‌شنبه سبب شد حسین شریعتمداری،‌ مدیر مسوول روزنامه کیهان و نماینده رهبر جمهوری اسلامی ایران در موسسه کیهان اکبر هاشمی رفسنجانی را متهم کند که پاسخ آیت‌الله خمینی را به آن نامه پنهان کرده. روزنامه‌های رسالت، خراسان و ابتکار هم از روز چهارشنبه به این سو بر این انتقادها افزودند. «افراطی»، «نسنجیده»،‌ «طعمه‌گذاری شبکه عنکبوت»، «قربانی ستون پنجم» از جمله عباراتی است که این روزنامه‌ها برای شخص یا مواضع اکبر هاشمی رفسنجانی و رفتار سیاسی او در پی انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ به کار بردند.

اما روزنامه‌های جمهوری اسلامی، شرق و اعتماد رویه دیگری در پیش گرفتند. مثلا روزنامه جمهوری اسلامی از اکبر هاشمی رفسنجانی نقل کرده است که اگر آیت‌الله خمینی به حرف‌های او ایراد داشت حتما در همان زمان پاسخ او را می‌داد.

جوابی تلویحی به اتهام پنهان‌کاری حسین شریعتمداری به اکبر هاشمی رفسنجانی. و شماره روز شنبه روزنامه اعتماد با حمایت از گفته‌های اکبر هاشمی رفسنجانی یادآوری کرد که محمود احمدی‌نژاد را می‌توان رییس جمهوری دانست که بیشترین تعداد سفرها را به آمریکا کرده و تابوی ارتباط با آمریکا و لزوم مذاکره مستقیم دو کشور را خود او و افراد نزدیک او شکسته‌اند اما نامه‌های او به جرج بوش و باراک اوباما رییسان جمهور پیشین و کنونی آمریکا بی‌پاسخ مانده است.

در خارج از چارچوب مطبوعات یکی از چهره‌های شاخص جناح راست احمد خاتمی خطیب نماز جمعه تهران هم یادآور شد که پرونده رابطه آمریکا در اختیار رهبر جمهوری اسلامی ایران است. گفته‌های تازه اکبر هاشمی رفسنجانی درباره لزوم حل اختلافات تهران با واشنگتن و ریاض و معضلات دیگر در مناسبات خارجی جمهوری اسلامی ایران پیشاپیش مذاکرات ایران و ۵+۱ درباره پرونده هسته‌ای ایران منتشر شده است.

معنای این گفته‌ها چیست؟ وزن گفته‌های رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در چه حد است؟ بازتاب این گفته‌ها در واشنگتن چگونه است؟ سه میهمان برنامه این هفته از جمله به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهند. تقی رحمانی،‌ تحلیل‌گر و فعال طیف ملی‌مذهبی در پاریس، در واشنگتن کوروش همایون‌پور،‌ فعال حزب دموکرات آمریکا و مدیر مرکز آموزشی و پژوهشی گفت‌وگوی آمریکا و عربستان سعودی در دانشگاه جرج واشنگتن و محسن میلانی،‌ رییس بخش علوم سیاسی و استاد روابط بین‌الملل دانشگاه فلوریدای جنوبی.


please wait

No media source currently available

0:00 0:25:15 0:00
لینک مستقیم



آقای رحمانی،‌ واکنش روزنامه‌های راست‌گرای ایران، در راس‌شان کیهان، به گفته‌های اکبر هاشمی رفسنجانی درباره مناسبات ایران و آمریکا چه چیزی را بازتاب می‌دهد درباره مباحث مطرح در محافل سیاست‌گذاری ایران پیشاپیش مذاکرات ایران و ۵+۱؟

تقی رحمانی: مساله این نامه که منتشر شد در مورد سخنان آقای هاشمی رفسنجانی یک پاسخ به آقای هاشمی بود که همانطور که آقای خامنه‌ای چهار سال پیش هم در یزد گفت که هر موقع که لازم باشد رابطه با آمریکا رهبری اعلام نظر خواهد کرد، این یک نوع پیام بود که این در حد آقای هاشمی نیست و آقای هاشمی نباید وارد این گفت‌وگو شود. ضمن اینکه این ظاهر قضیه بود.

ولی قوی‌ترین پیام معمولا در این گونه مواقع سرمقاله‌های کیهان آقای شریعتمداری می‌نویسد که نظراتش بسیار نزدیک است به آقای خامنه‌ای. آقای خامنه‌ای از ایشان به عنوان تحلیل‌گر فرزانه انقلاب نام برده. این دقیقا مشخص بود که این پیام داده شده در نماز جمعه به وسیله آقای احمد خاتمی داده شد ولی مساله مهم‌تر شاید این بوده که آقای هاشمی این پیام را داد. یعنی آقای هاشمی با دادن این پیام می‌خواست یک صف‌بندی ایجاد کند و در عین حال می‌خواست نشان دهد که دلش برای نظام می‌سوزد و طفلی را که با خون جگر پروده است الان احساس می‌کند در معرض خطر است و به نوعی آقای هاشمی سعی کرده با این که چندان قدرتی ندارد یک فاصله‌گذاری از رهبری گاهی انجام دهد بدون این که نام رهبری را بیاورد و در عین حال در چارچوب نظام باشد و در چارچوب حتی حاکمیت موجود منتها با دید متفاوت.

موضع‌گیری‌های آقای هاشمی با وجود اینکه از مقام ریاست مجلس خبرگان هم کنار گذاشته شد نشان می‌دهد که آقای هاشمی سعی می‌کند این فاصله‌گذاری را انجام دهد. و این فاصله‌گذاری را به نظر من به این دلیل انجام می‌دهد که در آن برنگاه تاریخی که حس می‌کند شاید بتواند نقش بازی کند مقداری اعتبار در درون حوزه‌ها و در جریانهای سنتی روحانیت و مقداری اعتبار در داخل اقشار تحصیل‌کرده جامعه به دست بیاورد و یک مقدار نقطه‌چین‌های با روش خودش چه موفق شود و چه نشود بتواند در یک منحنی وصل کند و خودش را در آن بستر... چون شنیده‌های غیررسمی حاکی از این است که ایشان به شدت نگران وضعیت کشور و وضعیت نظامی است که در وجود آوردن آن نقش حیاتی داشته. او با وجود حملات بازهم هر از گاهی این موضع‌ها را خواهد گرفت تا شاید در یک محدوده‌ای بتواند از این مواضع برای آن چیزی که خودش درست می‌داند اقدام کند.

آقای رحمانی در چارچوب تمایزهای داخلی به موضوع پرداختند. آقای همایون‌پور،‌ بازتاب حرف‌های بحث‌ برانگیز اکبر هاشمی رفسنجانی در رسانه‌های آمریکایی و در آن محافل چه بود؟

کوروش همایون‌پور
: تا این لحظه که صحبت می‌کنیم من نه انعکاس این خبر را در رسانه‌های آمریکایی دیده‌ام و نه واکنشی به آن. به نظر من این چند دلیل دارد. یک دلیلش این است که به یک معنا آقای رفسنجانی دیگر بازیگر اصلی سیاست و حکومت ایران و عامل تصمیم گیرنده برنامه‌های دولت حساب نمی‌شود. دلیل دیگرش هم این است که مساله داغ و مساله روز روابط ایران و آمریکا از سرگیری این مذاکرات هسته‌ای ۵+۱ است.

به خصوص پیامی که آقای اوباما در این زمینه توسط آقای اردوغان نخست‌وزیر ترکیه برای آقای خامنه‌ای فرستاده و با در نظر گرفتن این نکات و اینکه امسال سال انتخابات ریاست جمهوری در آمریکاست این موضوع که آقار رفسنجانی ۲۵ سال پیش به آقای خمینی چه گفته و چه توصیه‌ای کرده و یا نظرش درباره روابط با آمریکا و مذاکره با آمریکا در آن زمان چه بوده،‌ واقعا اهمیت چندانی پیدا نمی‌کند. البته ممکن است ظرف چند روز آینده این خبر یک مقدار مورد توجه اینجا واقع شود. ولی فکر می‌کنم این سخنان اگر مثلا از دهان آقای خامنه‌ای و یا حتی آقای احمدی‌نژاد بیرون آمده بود خیلی بیشتر در آمریکا مورد توجه قرار می‌گرفت تا آقای رفسنجانی.

آقای میلانی، محافل سیاست‌گذاری آمریکا، اتاق‌های فکر و وزارت‌خارجه معمولا به این مواضع از نوع اکبر هاشمی رفسنجانی چگونه برخورد کردند در گذشته؟

محسن میلانی: در گذشته یعنی تا قبل از اختلافاتی که یک سال و نیم قبل دو سال قبل در رابطه با ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد به وجود آمد، بیشتر این اتاق‌های فکر آقای رفسنجانی را به عنوان یکی از مهم‌ترین مهره‌های سیاست داخلی و خارجی ایران می‌دانستند.

ولی بعد از دعواهای انتخاباتی به نظر من هر روز در این محافل طرز فکری که نسبت به ایشان داشتند عوض شده ولی هنوز که هنوز است به نظر من کسانی که با مسایل داخل ایران آشنایی کامل دارند آقای هاشمی رفسنجانی را به عنوان یک سیاستمدار معتدل، تیزهوش و یک رجال سیاسی ایران نگاه می‌کنند و بنابراین به حرفهایش به نظر من با دقت فکر می‌کنند و به آن اهمیت می‌دهند. به نظر من اگر در روزنامه‌های آمریکایی منعکس نشده شکی ندارم که سیاستمدارهای آمریکایی و کسانی که سیاست خارجی آمریکا را تعیین می‌کنند این مصاحبه را خوانده اند و برایشان هم خیلی مهم بوده.

آقای رحمانی، واکنش روزنامه‌های جمهوری اسلامی، شرق متفاوت بوده با روزنامه‌های جناح راست که در سووال اول ازتان در موردش پرسیدم. اینها بر این جمله اکبر هاشمی رفسنجانی انگشت گذاشتند که تنش‌زدایی در مناسبات خارجی مقدمه حل مشکلات داخلی است. تا چه حد این به مسایل داخلی ربط پیدا می‌کند و چه اندازه‌اش پیشاپیش مذاکرات ممکن است معطوف به مناسبات تهران واشنگتن هم بشود که شاید یک فضاسازی شود که توی ایران سیاست و اختلاف نظر وجود دارد و مسایل یک دست نیست؟

قبل از این که به این سووال پاسخ بدهم به این بحث آقای میلانی گفتم که خدا کند که آمریکایی ها معمولا توی این سی سال در شناخت حاکمیت ایران چندان تیزهوش نبودند و گفتمان‌های قدرت داخل ایران را نتوانستند به خوبی ارزیابی کنند. آن زمان را که از دست دادند بیانیه تهران که برزیل و ترکیه آمدند در آخرین موضع دیدید.

این مساله است. امثال آقای همایون‌پور که عضو حزب دموکرات اند بدانند این تنوع واقعی داخل قدرت در ایران را منتقل کنند شاید سیاست‌مداران آمریکایی درست‌تر موضع بگیرند. ولی در مورد روزنامه جمهوری اسلامی باید دقت کنید که آقای مهاجری بسیار به آقای موسوی نزدیک بود و در انتخابات ریاست جمهوری از آقای موسوی حمایت کرد،‌ به شدت به آقای هاشمی نزدیک است و به طبع نه تنها نظر آنها نظر خیلی هاست.

تنش‌زدایی با آمریکا بسیاری از حربه‌های جناح تندرو را می‌گیرد و باعث می‌شود عقب‌تر بنشیند و خود به خود یک فضای حداقلی البته نه صد در صد در جامعه لااقل برای نیروهای درون حاکمیت که الان تحت فشار قرار گرفتند باز شود. پس موضع روزنامه جمهوری اسلامی به نظر من قابل فهم است. حتی بخش‌هایی از موتلفه وقتی سکوت می‌کنند هم قابل فهم است. چون روزنامه رسالت همه مواضع موتلفه را نشان نمی‌دهد. می‌شود گفت الان آن بخشی که اصول‌گراهای سنتی خوانده می‌شوند به طبع این فضا چندان به نفع‌شان نیست. هم به لحاظ اقتصادی و هم اجتماعی. منتها چون حرف اول را آقای خامنه‌ای می‌زند و مساله رابطه با آمریکا دو چیز نزد آقای خامنه‌ای می‌آورد. یکی این که آمریکایی‌ها می‌خواهند ما را براندازند و هر گفت‌وگویی بی‌نتیجه خواهد بود. دوم اینکه این پرستیژ ضد آمریکایی بودن بخش عظیمی از هویت جمهوری اسلامی است. در ازای این هویت چه می‌خواهند به دست بیاورند.

این ها مشکلات است و به طبع صد در صد این طور است. تنش زدایی در منطقه و جهان به نظر من به دموکراسی در ایران غیرمستقیم یا مستقیم یاری خواهد رساند. خیلی از حربه‌ها یا اتهاماتی که می‌شود به مخالفان زد از دستشان می‌گیرد و این چیزی است که به راحتی در ایران اتفاق نمی‌افتد و آقای خامنه‌ای به راحتی پای گفت‌وگو... گفت‌وگو با آمریکایی‌ها زیاد شده. سر افغانستان شده، سر عراق شده، استراتژی آقای خامنه‌ای این است که ما از اشتباهات آمریکا در منطقه استفاده خواهیم کرد و از آمریکایی‌ها زمان خواهیم گرفت. حالا این هر چقدر غلط و یا هرچقدر درست است، این نظر آقای خامنه‌ای است. بارها هم گفته علنی و خصوصی.

ولی واقعیت این است که مساله رابطه با آمریکا یک بحث تابو است که دقیقا در زبان آقای شریعتمداری در پاسخ به آقای هاشمی بود که گفت امام مخالفت کرد چون تو نصف خبر را گفتی و نه همه خبر را. یک نکته کوچک هم بگویم. این داستان یک قربانی هم داشت باید ازش یاد کنیم. آقای سعیدی سیرجانی که در آن سال مقاله‌ای نوشت و در آن گفت که باید رابطه با آمریکا برقرار شود. این جناح تندرو حاکمیت برای اینکه آقای هاشمی و مهاجرانی را ادب کند ایشان را گرفت و بعد آن تراژدی مرگ نویسنده هم رخ داد.

آقای همایون‌پور،‌ آقای رحمانی اشاره کردند به نقشی که شما می‌توانید بازی کنید در مثلا حزب دموکرات. دولت باراک اوباما به این بحث‌هایی که هست درباره مواضع اکبر هاشمی رفسنجانی ممکن است چگونه نگاه کند؟ با توجه به بحث‌هایی که آقای میلانی زدند که در اتاق‌های فکر و محافل سیاست‌گذاری این حرفها خوانده شده اگر حتی بازتاب نداشته در مطبوعات.

یک ویژگی سیاست‌گذاری و طرح سیاست‌های مختلف در آمریکا این است که همه چیز کوتاه مدت است و مدت توجه روی یک مساله خاص خیلی سریع می‌گذرد و این را می‌شود به عنوان یک نقطه ضعف سیاست آمریکا به طور کلی مطرح کرد. کسانی که آمریکا بودند یا با اوضاع آمریکا آشنایی دارند می‌دانند هیچ مساله سیاسی اینجا مدت طولانی روی صفحه تلویزیون یا روزنامه نمی‌ماند. دو روز سه روز چهار روز راجع به آن صحبت می‌شود.

بحث و جدل می‌شود و بعد یک مساله تازه پیش می‌‌آید. بنابراین این درست است که در بعضی از اتاق‌های فکر یا در داخل وزارت‌خارجه آمریکا افرادی و گروه‌هایی هستند که به طور جدی و مداوم و با یک دید طولانی قضایا را بررسی می‌کنند و زیر نظر دارند. اما در مجموع مخصوصا هرچه در سطح دولت آمریکا بالاتر رویم یعنی به اوباما برسیم ایشان وقت ندارد که سر یک مساله مانند این کلی وقت صرف کند. بنابراین این را باید در نظر داشته باشیم در تمام خطوط سیاست‌های آمریکا و نه فقط ایران. ولی شاید بد نباشد که تذکر بدهم که اوباما از اول که آمد سر کار نظر مساعد داشت و نظر مثبت داشت به مذاکره با ایران. دلش می‌خواست که مذاکرات به طور جدی آغاز شود. البته یک مقدار به نظر من این بود که دولت ایران یا نخواست یا نتوانست و یک دلیل دیگرش این بود که آقای اوباما هم در داخل آمریکا از طرف جناح راست شدیدا تحت فشار است.

آنها هم سعی می‌کنند که این مذاکرات انجام نشود. مجموعه این دو عامل باعث شد که کار به اینجا بکشد که حالا کشیده. با در نظر گرفتن اینکه امسال سال انتخابات ریاست جمهوری است و تا ماه نوامبر و ژانویه که دوره جدید ریاست جمهوری شروع می‌شود به نظر من نمی‌شود امید چندانی داشت که مذاکرات خیلی طولانی و با جزییات انجام شود. این مذاکرات ۵+۱ هم که قرار است هفته دیگر شروع شود اگر سر محلش بتوانند توافق کنند به نظر من از دید آمریکا یک چیز کوتاه مدت است و اگر ظرف یک مدت کوتاه به این نتیجه نرسند که دارد در این قضیه پیشرفتی حاصل می‌شود آمریکا جریان را ول می‌کند.

آقای همایون‌پور توضیح دادند و مواضع دولت باراک اوباما را در ارتباط با مناسبات تهران واشنگتن در چارچوب فعل و انفعالاتی که در چارچوب سیاست داخلی آمریکا مطرح است. آقای میلانی، در دوران ریاست جمهوری رانلد ریگان،‌ محافظه‌کاران دست کم در دوره‌ای کوشیدند از راه نزدیک شدن به دولت هاشمی رفسنجانی تنش میان آمریکا و غرب با ایران و حامیانش در خاورمیانه را کاهش دهند. الان نگاه محافظه‌کاران آمریکایی که جمهوریخواهان اکثرا جزو‌ آن هستند به مواضع اکبر هاشمی رفسنجانی چگونه است؟

محافظه‌کاران دوران آقای ریگان باید برای همه‌شان فاتحه خواند. چون آن دست‌راستی‌های زمان آقای ریگان با دست‌راستی‌های امروز آمریکا فرق زیادی کرده. یعنی از لحاظ فلسفه سیاسی رشد نیوکانسرواتیزم (نومحافظه‌کاری) در آمریکا اختلافات فاحشی دارد با با محافظه‌گری دوران آقای ریگان.

اشاره تان به نومحافظه‌کاران است. درست است؟

بله. اشاره‌ام به نومحافظه‌کاران است که طرفدار جنگ‌ آمریکا علیه عراق بودند و امروز هم غیرمستقیم سعی می‌کنند بین ایران و آمریکا جنگ راه بیاندازند. مساله اینکه درون آمریکا کسانی هستند که می‌خواهند با ایران مذاکره کنند به نظر من در این سی سال اخیر شواهد زیادی هست که این طور آدمهایی وجود دارند و آدمهای پرنفوذی هم هستند.

اهمیت مصاحبه‌ای که آقای رفسنجانی کرده به نظر من نه تنها نشان می‌دهد که ـ متاسفانه دارم این حرف را می‌زنم ـ نه فقط نشان می‌دهد که سیاست خارجی ایران چقدر از این تعادلی که قبلا در زمان هاشمی داشته به طرف راست رفته، نه فقط این را نشان می‌دهد، بلکه نشان می‌دهد در طبقه حاکم ایران هم کسانی هستند که خواهان مذاکره با آمریکا هستند. به نظر من به خاطر اینکه این مصاحبه چند هفت قبل از شروع مذاکرات شده این اهمیتش در این است.

یعنی آقای رفسنجانی دارد به یک زبان خیلی ساده مطرح می‌کند که ما می‌خواستیم با آمریکا رابطه برقرار کنیم. بعد از آن مهم‌تر دارد این مساله را مطرح می‌‌کند که اگر جمهوری اسلامی نتواند مساله خودش را با آمریکا حل کند و اگر جمهوری اسلامی مساله خودش را نتواند با عربستان سعودی حل کند دارد می‌گوید ما دوران خیلی جدی و دوران خیلی بدی را در آینده خواهیم داشت. این به نظر من اهمیت مساله صحبت‌هایی است که آقای رفسنجانی کرده و برای من نقطه خیلی جالبی که در این مصاحبه بود که من بیشترش را خواندم این است که آقای رفسنجانی دارد خیلی روشن و واضح می‌گوید کسانی که امروز در قدرت هستند نمی‌خواهند مسایل ایران حل شود و با مطرح کردن این به نظر من دارد مخالفان رفرم را در ایران در یک موضع خیلی مشکلی قرار می‌دهد.

آقای رحمانی،‌ چیزهایی که آقای میلانی به آنها اشاره کردند قدر و وزن حرف‌های آقای هاشمی رفسنجانی چقدر است در شرایط فعلی ایران؟

اگر بگوییم نیروهای سیاسی تعیین کننده اند و موثر و مطرح اند می‌شود گفت که آقای رفسنجانی در موقعیتی بین موثر و مطرح است. عکس العمل نشان داده می‌شود و نشان می‌دهد این تمایل در بخشی از قدرت، در بخشی از سپاه و بخشی از نیروهای بوروکرات هست. حتی این تمایل در دولت احمدی‌نژاد هم هست.

این تمایل وجود دارد حتی در دولت آقای احمدی‌نژاد. یعنی آن تهدیدی هست که چند بار هم کیهان مطرح کرده که این ها معتقدند بهار عربی دست آمریکاست مدیریتش و ما باید آلترناتیو بهار عربی در ایران باشیم. این نشان می‌دهد که این تمایل وجود دارد. منتها الان در ساختار هرمی قدرت در ایران این تجربه تکراری است که متاسفانه از رضاشاه شروع شد و رسید به محمدرضا شاه و امروز بعد از انقلاب در شکل آقای خامنه‌ای تجلی پیدا کرده، همه چیز فردی شده. و به نظر من شاید حتی نیروهای دست اندر کار یعنی بوروکرات‌ها و نظامیان است که تعیین کننده هستند و مدیران اقتصادی کشور نظرخواهی شود شاید اینها مذاکره را تشویق کنند. به این خاطر می‌شود گفت آقای رفسنجانی هم همانطور که اول بحث گفتم یک تحلیلی دارد.

اگرچه الان تعیین کننده نیست ولی هنوز یک نیروی موثر است و تحلیلی دارد که اگر یک روز سر بزنگاهی قرار گرفت حرف‌هایش را زده باشد و فاصله‌گذاری‌هایش را کرده باشد و بتواند به عنوان بخشی از نظام طرف گفت‌وگو هم بانیروهای داخل قرار گیرد و هم نیروهای خارج. ویژگی آقای رفسنجانی متکا بودن بین جناح‌های حاکمیت بوده و البته یک دوره‌ای هم همه مخالفان خودش را حذف کرده. ولی یک ویژگی در آقای هاشمی رفسنجانی هست و این اعتبارش هنوز هست. عکس‌العمل به یک اقدام در جامعه ما نشان می‌دهد که طرف در چه میزانی از قدرت و نظر است. بیشک می‌شود گفت این یک نوع سرمایه‌گذاری ناامیدانه برای آینده است. به نظر من آقای هاشمی دارد سرمایه‌گذاری ناامیدانه‌ای می‌کند که شاید بتواند از این سرمایه‌گذاری در آینده استفاده کند در جهت آن دیدگاهی که خودش دارد و تحلیل کرده.

حرف آخر آقای رحمانی مناسبات تهران و واشنگتن و گفته‌های تازه اکبر هاشمی رفسنجانی. آقای همایون‌پور، با نکاتی که آقای رحمانی گفتند در جمع‌بندی‌تان موافق اید؟

در مجموع بله ولی می‌خواستم به یک نکته دیگری هم اشاره کنم. مصاحبه آقای رفسنجانی با آن فصلنامه که در خبرگزاری‌ها و تارنماهای فارسی زبان خیلی انعکاس داشته و به حق روی مساله ایران و آمریکا و مذاکرات ایران و آمریکا تکیه شده به جای خود. ولی وقتی متن مصاحبه را می‌خوانید حداقل برای من این پیش آمد که این به یک نوعی یک نوع دفاعیه‌ای هم هست که آقای رفسنجانی از خودش و سیاست‌هایش و برنامه‌هایش در ربع قرن گذشته دارد می‌کند و به یک نوع دارد کارنامه سالهای قدرت خودش را ارائه می‌دهد و نظرات و سیاست‌های خودش را توجیه می‌کند.

برای اینکه وقتی نگاه کنید می‌بینیم به چه مسایلی می‌پردازد. روابط با عربستان، روابط با مصر،‌ جمهوری‌های آسیای مرکزی شوروی سابق که از چهارتای آنها نام می‌برد، ماجرای ترورهای رستواران میکونوس برلن، روابط با سازمان‌های حزب‌الله لبنان و حماس در فلسطین،‌ کل برنامه هسته‌ای ایران. کل مساله وجود سلاح‌های اتمی در منطقه و حتی واکنش ایران به قطعنامه سازمان ملل برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق. بنابراین وقتی نگاه کنیم می‌بینیم راجع به تمام مسایل صحبت می‌کند حداقل در من این عکس‌العمل را به وجود آورد که ایشان دارد تمام کارنامه ۲۵ سال گذشته خودش را ارائه می‌کند و آن را توجیه می‌کند.

آقای میلانی، شما نظرتان در مورد حرف‌های آقای همایون‌پور و آقای رحمانی چیست؟ جمع‌بندی خودتان؟

اگر اجازه بدهید من فقط جمع‌بندی خودم را ارائه دهم. این مشاهده ایشان (اکبر هاشمی رفسنجانی) را از سه جهت مهم می‌بینم. یکی این که در این دوران خیلی حساس که امکان این هست که تحریم‌های غربی‌ها و آمریکا کمر اقتصاد ایران را بشکند و یا حتی امکان جنگ هست،‌ آقای رفسنجانی دارد صحبت از این می‌کند که ایران نمی‌تواند به عنوان یک سیستم سیاسی با آمریکا مذاکره نکند. باید این مذاکره را انجام دهد. به نظر من در حقیقت یک طوری دارد این طوری مطرح می‌کند که اگر هم در این مذاکرات که در آینده انجام خواهد شد اگر ایران هم پوئنی به غرب بدهد اشکالی ندارد.

مساله دوم خیلی به زبان روشن دارد می‌گوید که سیاست‌های خارجی ایران با شکست مواجه شده. درست است یک مقدار زیادی سعی دارد بگوید زمان من من فلان کار را کردم و بیسار کار را کردم. ولی در حقیقت می‌گوید من هم نتوانستم کاری بکنم. مساله سوم که برای من از همه جالب‌تر است این است که با تمام کوشش‌هایی که در ایران در این دوسال اخیر کردند هنوز که هنوز است صدای رفسنجانی را نتوانستند خاموش کنند و این نشان دهنده این است که هنوز که هنوز است درون جمهوری اسلامی کسانی هستند که اعتقاد به رفرم دارند، اعتقاد به تغییر یک سری تغییرات مهم در نظام جمهوری اسلامی.
XS
SM
MD
LG