شاعرمون گفته: عقلا مى گويند توى اين آبادى تحفه گم شده مان قانون است بين مردم اما تحفه تر از همه چيز سفره اى پر نون است بندهاى قانون مال ما مردم پايين دست است مال آنها كه براى ماندن روز و شب در جنگند چه كسي بود صدا زد قانون؟ توى جنگل قانون؟! دلخوشى ها داغون همه جا خر تو خر كسى از شير سراغى نگرفت توى جنگل امروز همه ببر و شيرند توى قحط قانون ضعفا مى ميرند... با تشكر از شاعرمون كه اين هفته تيريپ فلسفى نااميد تلخ سياه برداشته بايد بگيم كه با توجه به مناسبتهاي قانونیی كه توى اين هفته وجود داره ما هم بر آن شديم كه بريم سراغ قانون و قانون گذارها تا ببينيم تو دنياشون چى ميگذره و اصلا حرف حساب اين قانون مدارها و قانون ندارها چيه. پس شما هم طبق قانون نانوشته بین خودمون سر ساعت ٩ بيايد ببينيم دنيا دست كيه تو اين بلبشو و بی قانونی!