(rm) صدا | [ 4:19 mins ]
انتخابات ایتالیا که در آن حزب دست راستی حاکم اکثریت خود را در هر دو مجلس بالادست و پائین دست یا سنا و شورا از دست داد، ولی به هیچکدام از طرفین اکثریت قاطعی نداد که بتوانند حکومت تاسیس کنند از دید مفسران آمریکائی نمونه دیگری از ناکارآئی نظام اروپائی تفسیر شد که به خصوص در ایتالیا اداره کشور را غیرممکن خواهد ساخت. ایتالیا بعد از آن به این وضع دچار شد که در دسامبر سال گذشته قانون انتخابات جدیدی را جانشین قانون انتخابات قبلی کرد. دولت برلوسکونی تصور میکرد این سیستم به نفع احزاب دست راستی خواهد شد ولی نتیجه غیر از این بود. وال استریت جورنال انتخابات اخیر را پایان 12 سال ثبات در سیاست داخلی ایتالیا می داند که در تاریخ معاصر بیسابقه بوده است اما هرالد تریبیون در مقاله ای یادآور می شود که برلوسکونی نتوانست از این ثبات برای بهبود اوضاع اقتصاد و بهتر کردن موجودی خزانه دولت ایتالیا و افزایش اشتغال بهره بگیرد. بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): ائتلاف چپ میانه تحت عنوان ائتلاف درخت زیتون به رهبری رومانو پرودی با تفاوتی نزدیک به 25 هزار رای در مجلس پائیندست یا مجلس شورای ایتالیا اکثریت ضعیفی کسب کرد در حالیکه ائتلاف دست راستی حامی سیلویو برلوسکونی، نخست وزیر ایتالیا، نسبت به نتیجه انتخابات برای مجلس اعلا یا مجلس سنای ایتالیا اعتراض دارد و و خواهان بازشماری آرا شده است.
ایتالیا بعد از آن به این وضع دچار شد که در دسامبر سال گذشته قانون انتخابات جدیدی را جانشین قانون انتخابات قبلی کرد. دولت برلوسکونی تصور میکرد این سیستم به نفع احزاب دست راستی خواهد شد ولی نتیجه غیر از این بود.
در انتخابات ایتالیا 74 حزب کوچک و بزرگ شرکت کرده بودند. نامزدهای انتخاباتی را روسای احزاب تعیین میکنند و قانون انگیزههای برای تشکیل ائتلافهای بزرگ از احزاب کوچک فراهم کرده بود که سعی کنند اکثریت صندلیهای پارلمان را بدست آوردند.
مطابق قانون جدید، حالا رومانو پرودی که احزاب موتلف با او، یک دهم درصد بیشتر از طرف مقابل صندلی در مجلس پائیندست یا مجلس شورا بدست آوردهاند، میتواند دولت جدید ایتالیا را تشکیل بدهد. برلوسکونی فکر میکرد داخل کردن ایتالیائیهای مقیم خارج به این بازی میتواند به نفع حزبهای دست راستی تمام شود اما شمارش آرای ایتالیای مقیم خارج پیروزی در مجلس سنا را نیز به رقیب چپگرای او داد.
روزنامه والاستریتجورنال مینویسد نتیجه این انتخابات تشکیل دولتهای ناپدار از ائتلافهای غیرعادی احزاب ایتالیا خواهد بود که اداره این کشور را فلج خواهد کرد. سرمقالهنویس وال استریت جورنال معتقد است که اثر سوء این انتخابات از بین بردن دورهای کوتاه 12 ساله بود که ایتالیا برای اولین بار در تاریخ معاصر خود رنگ ثبات به خود دید. قبل از آن، به طور متوسط هر 11 ماه دولت در ایتالیا سقوط میکرد و کابینه جدیدی روی کار میآمد. اما در سال 1994 یک سیستم انتخاباتی جدید سه چهارم کرسیهای پارلمان را به نسبت جمعیت میان ایالات ایتالیا تقسیم کرد و یک ربع دیگر را به احزاب داد، سیستمی بیشتر شبیه به نظامهای بریتانیا و آمریکا که باعث ایجاد دولتهائی نسبتا پاسخگوتر، معتدلتر، و بادوامتر میشود. اما یکی از وزرای برلوسکنی چندماه پیش لایحه تغییر این سیستم و نوعی بازگشت به سیستم تمام حزبی گذشته را به انتخابات بازگردانید.
آقای راجر کوهن در روزنامه آمریکائی پاریس، اینترنشنال هرالد تریبون مینویسد ولی ایتالیا از دوران آرامش نسبی که در تاریخ معاصر آن سابقه نداشت، بهره چندانی نبرد. به عبارت دیگر، برلوسکونی به خاطر گرفتاریهای مالی و حقوقی و مشکلات دیگر، نتوانست چیزی که وعده داده بود، تحویل بدهد.
ولی دولت جدید ایتالیا برای اینکه بتواند کار خود را پیش ببرد به حمایت دو مجلس ایتالیا نیاز دارد اما این حمایت در بهترین شرایط هم دولتی بیثبات خواهد بود، زیرا رابطه بین برلوسکونی و پرودی به قدری بد است که امکان سازش بین آنها وجود ندارد. وی معتقد است که قربانی این تشتت آرا و اختلاف صنایع ایتالیا خواهند بود که حالا به خصوص در رشتههای نساجی و کفاشی باید بتواند با رقیب چینی دست و پنجه نرم کنند.
از نظر این نویسنده، این انتخابات نشان دهنده شکاف عمیق در جامعه ایتالیا است: شمال ثروتمند و تولیدکننده به جناح راست رای میدهد، و جنوب فقیر و وابسته به کمک دولت، به جناح چپ، و این اختلاف، ایتالیا را از هر نظر به دو پاره تقسیم کرده است، سیاسی، جغرافیائی، اقتصادی و فرهنگی. چنانکه ماسیمو جیانی، نویسنده لاریپوبلیکا گفت: ایتالیا میان دو نصف سازشناپذیر و غیرقابل آشتی تقسیم شده است.
اما به قول نویسنده هرالدتریبیون، در این به دو نیمه تقسیم شدن، ایتالیا تنها نیست: در انتخابات آلمان و حتی آمریکا شاهد رقابت مشابه ونتیجههای نسبتا مشابهی بودهایم و انگار همه این جوامع کار خود را در دمکراسی جدید گره خورده مییابند. اما در جهان امروزی که ضرورتهای بازار جای مانور سیاسی برای کسی باقی نمیگذارد، راست و چپ معنی خود را از دست دادهاند و آنچه باقی مانده است نبرد فرهنگها و سلیقهها و شخصیتها است.
در یک سمت، برلوسکونی قرار دارد: هوادار آمریکا، هوادار بازار آزاد، اندکی ملیگرا و خسته از سیل مهاجران خارجی به اروپا، که هواداران او در مخالفت با چپ کمونیستزده ایتالیا یکپارچهاند. در سمت چپ رومانو پرودی قرار دارد، ضد آمریکا، غیرمذهبی، هوادار اروپا، اما خسته از روند جهانی شدن، که طرفدارانش در مخالفت با سبک عوامگرایانه برلوسکونی، مخالفت با حمایت برولوسکونی از جنگ عراق و استفاده او از مقام دولتی برای منفعت رساندن به امپراتوری کسب و کارشخصی یکپارچه هستند.
از نظر این نویسنده حکومت برلوسکونی به خزانه دولت، به اشتغال و به توانائی صنایع ایتالیا برای رقابت لطمه زده است اما طرف مقابل رومانو پرودی که قبلا ریاست کمیسیون اروپا را برعهده داشت و از کمونیستهای اصلاحنشده تا هواداران محیط زیست در ائتلاف هوادار او قرار دارند، نتوانسته از ضعفهای دولت برولوسکونی به خوبی بهره برداری کند و گاهی به نظر میرسید که به خاطر اختلافات درونی احزاب هوادار خود، فلج شده است.
اگر پرودی نخست وزیر شود توانائی او در اداره کشور محدود خواهد بود و از طرف دیگر، انتخابات نشان داد که موضع هوادار آمریکای برلوسکونی چندان هم در ایتالیا کم طرفدار نیست و حس او از اروپائی خشمگین از سیل مهاجران و خسته از وعدههای تو خالی سیاستمداران چپ هم بیشتر از آنچه منتقدانش پیشبینی کرده بودند، هوادار داشت، هرچند حمایت جرج بوش از برلوسکنی و دعوت او برای سخنرانی در کنگره آمریکا کمکی به او در انتخابات ایتالیا نکرد. با این حال، برلوسکونی ناشکیبائی بسیاری از مردم ایتالیا را نمایان کرد نسبت به ضدآمریکائیگری رایج و مورد حمایت روشنفکران و مطبوعات اروپا.