(rm) صدا | [ 5:54 mins ]
چهارمين جشنواره بينالمللي فيلم ترايبکا در نيويورک، که به خاطر شماره فيلمها، سينماهاي شرکت کننده و تعداد تماشاگران وسيعترين جشنواره سينمائي جهان است، روز يکشنبه به کار خود پايان داد. در مراسم پاياني اين جشنواره که شنبه شب برگزار شد، برندگان جوائز خود از آقاي رابرت دونيرو، هنرپيشه برجسته و بنيانگذار اين جشنواره دريافت کردند. فيلمساز نيويورکي قاسم ابراهيميان، که فيلم او در باره آخرين روز زندگي صادق هدايت در اين جشنواره نمايش داده شد، در مصاحبه با بهنام ناطقي، همکار ما در نيويورک، میگوید این فیلم تخیلی با انگیزه برانگیختن تماشاگر به دانستن بیشتر در باره هدایت ساخته شده است. بهنام ناطقي (راديوفردا، نيويورک): کارگردان چيني، لي شائو هانگ Li Shaohong با فيلم عشقي خود «زندگي مسروقه» Stolen Life در باره يک دانشجو، که نمايش آن در چين ممنوع شده است، جايزه اول بهترين فيلم داستاني جشنواره بينالمللي فيلم ترايبکا را دريافت کرد. فيلم مستندي در باره جنگ داخلي اسپانيا و همچنين فيلمي در باره موسيقي محلي ريودوژانيرو، جوائز بهترين فيلمهاي مستند کوتاه و بلند را دريافت کردند.
هنرپيشه هلندي سيس گيل Cees Geel جايزه بهترين هنرپيشه مرد و هنرپيشه آمريکائي خانم فليسيتي هافمن جايزه بهترين هنرپيشه زن را دريافت کردند.
در ميان فيلمهاي متعددي که از ايران و از کارگردانان ايراني در اين جشنواره نشان داده شد، فيلم کوتاه آقاي قاسم ابراهيميان تحت عنوان «مقدس و پوچ» توجه بيش از 4 هزار تماشاگر را که در سه نوبت نمايش اين فيلم سالن را پر کرده بودند، به يکي از چهرههاي عمده فرهنگ معاصر ايران جلب کرد. آقاي قاسم ابراهيميان، فيلمساز نيويورکي، در مصاحبه با راديوفردا در باره کار خود ميگويد:
قاسم ابراهيميان (فيلمساز، نيويورک): فيلم کوتاه من در باره صادق هدايت است و بر روي سه پرده است و بر اساس روز آخر زندگي هدايت در پاريس است. اين سه پرده سه داستان را با هم همزمان جلو ميبرد و افکار مترادف هدايت در آن روز را نشان مي دهد. البته يک چيز تخيلي است، ولي منتهي يک مقدار بر اساس سندياتي که از روز آخرش است و همين که کارآکترهائي که از کتاب بوف کور با او همراه ميشوند که آن روز را با او بگذرانند. اين چيزي بود که من فکر کردم يک نويسنده، به هرحال مشغوليات ذهنياش ميتواند با کارآکترهايش باشد در آن لحظههاي آخر زندگي، و به عنوان يک وسيله تصويري من از آن استفاده کردم که اين تصويرها با هم چطوري به يک معني برسند، به يک معني که در خود بوف کور هست، برسند.
ب.ن.: آقاي ابراهيميان مي گويد انگيزه او در اين فيلم برانگيختن تماشاگر به بيشتر دانستن در باره هدايت بود، از طريق برقراري يک رابطه عاطفي.
قاسم ابراهيميان: تصوير کشيدن، به وجود آوردن و به نوعي آشنا شدن بود با آن. نه به صورت کتابي، بلکه به صورت تصويري، به صورت فکري، به صورت يک نوع حس، نه به صورت اينکه جزوه بخواني يا چند تا مقاله بخواني در باره اش، بلکه به صورت اين که به يک حالت حسي با او نزديک بشوي. وقتي به يک آدم با حالت حسي نزديک شويم، فکر ميکني او تو را دعوت کرده است به اطاقش، تو را دعوت کرده است به زندگي خصوصياش، و اين يک حالت خوبي دارد و ما را مشتاق ميکند که کارهاش را بيشتر بخوانيم. ما را مشتاق ميکند که بيشتر در بارهاش بدانيم و بيشتر فکر کنيم در باره کارهاي او.
ب.ن.: جشنواره ترايبکا، که با 250 فيلم از 44 کشور از يکسو طيف وسيعي از سينماي کشورهاي جهان را جمع کرده بود و از سوي ديگر، مغازهداران، باشگاهها و رستورانهاي محل را در برگزاري جشنواره سهيم کرده بود و براي اداره جشنواره بيش از 2 هزار داوطلب از ميان جوانان علاقمند سينما را گرد هم آورد. آقاي قاسم ابراهيميان که در چهار سال اخير از نزديک با جشنواره ترايبکا آشنائي دارد، در باره چهارمين دوره اين جشنواره مي گويد:
قاسم ابراهيميان: جشنواره بسيار موفقي بود به عقيده من. چهل و چهار کشور فيلم داشتند. البته من تمام فيلمها را نديدم براي اينکه به طور فيزيکي اصلا امکان ندارد که همه فيلمها را ببينم. ولي آنهائي را که ديدم، ديدم انتخاب درستي از سينماي جهاني است. اين است که من فکر کردم اين فستيوال بسيار مسئولانه برخورد ميکند با سينماي جهاني و اهميت ميدهد به سينماي غيرآمريکائي.
ب.ن.: همينطور هم فستيوال نيويورک.
قاسم ابراهيميان: فستيوال نيويورک که در لينکلن سنتر هست، فستيوال کوچکتري است نسبت به اين. يعني انتخابهاشان از فستيوالهاي ديگر است. در حدود 20 تا 30 فيلم دارند و در يک محيط بستهتري اتفاق ميافتد. اما فستيوال ترايبکا فستيوالي است که واقعا وسعت دارد وتمام شهر را در خودش درگير ميکند، و اين آنقدر شوق و هيجان به وجود مياورد. يعني يک فستيوال مردمي است. فستيوالي است که مردم جوش است و مردم واقعا ساعتها براي ديدن يک فيلم توي صف ميايستند. من فکر ميکنم همه محله ترايبکا، و همه کاسبها و آنها که آنجا زندگي ميکنند، در اين فستيوال شريک هستند، به يک نحوي خود را شريک ميدانند، تشويق ميکنند و اين براي ديدن فيلم و براي فيلمسازها بسيار جذاب است که بيايد توي يک شهري و اين همه از او استقبال بشود.